شیدا محمدی: سخن گفتن در زمانه بی آزادی، خود آزادی است
اولین بار ملیحه تیره گل عزیزم را در دفترهای شنبه ملاقات کردم حوالی سالهای ۲۰۰۵ که به دعوت منصور خاکسار نازنین و مجید نفیسی عزیز به آنجا رفتم برای شعرخوانی به عنوان شاعر تبعیدی تازه! پس از آن دیداری میسر نشد اما هم او بود که پس از انتشار کتاب «عکس فوری عشقبازی» که بسیاری به آفرین و نفرینهای متداول بسنده کردند، نقدی دقیق و بسیط بر این کتاب و خاصه بر یک شعر از این دفتر «زنگ زدن در صدایی بیرنگ» نوشت که در جلسه نقد کتاب در منزل آقای مجید روشنگر توسط مهرنوش مزارعی عزیز در سال ۲۰۰۷خوانده و به بحث گذاشته شد.
بعدها این مقاله در شماره ۲۱-۲۲ پاییز –زمستان فصلنامه باران در سوئد منتشر شد و چراغ راهی شد برای مخاطبین راستین شعر در تبعید از جمله خود من که بارها و بارها به آن مراجعه کردهام و هر بار معنای تازهای از میان سطرهای او دریافتهام. اما به عنوان شاعر کتاب «عکس فوری عشقبازی» که ضد سانسور فرهنگی، کلامی و جنسیتی نوشته است نه تنها در بیرون از مرزهای ایران از چنین آسیبهایی مبرا نبوده است بلکه مورد اتهامات فرهنگی و جنسیتیی هم قرار گرفته تنها به دلیل بدفهمی و کج فهمی از شعرها و ملیحه تیرهگل همزمان با انتشار زیر زمینی این کتاب در ایران نوشت: «شیدا محمدی را در شعر «عصر بخیر جمعههای مخدوش»، گُردآفریدی سراپا مسلح در میدان نبرد میبینیم. منتها، در هیئت یک «زن»؛ نه زنی که فردوسی، زنیّتِ او را در لباس مردانه پیچیده است… با این که هیچ یک از شعرهای این دفتر از کنش اعتراض در برابر پلیدیها و کاستیهای فردی و قومی و نوعی خالی نیست، اما اوج اعتراضِ پیکارگر این دفتر را مقاومت فمینیستی شیدا محمدی رقم زده است. گرچه این اعتراض در برخی از شعرهای «عکس فوری عشقبازی» به عنوان بنمایه عمل کرده است، اما در جای جای بیشتر شعرهای این دفتر نیز، به عنوان یکی از درونمایهها خودنمایی میکند. در بیانی نمادین، میتوان گفت که نابرابری و ستم جنسی، شعلهی نخستینی است که شاعر «عکس فوری عشقبازی» را سوزانده، و افشاء معترضانی آن، «عکس فوری…» را رویانده است. «جیبهای خالیی کانگورو»، «شوهر زنهای همسایه»، «عصر بخیر جمعههای مخدوش»، و «برگشتن از کبودییتنم»، مثالهای مشخص این پیکار هستند. به باور من، به برکت تازگیهای ساختاری در این دفتر، هر یک از این نوع شعرها، در عین زیبایی، از دهها مقالهی پژوهشی در انگیزش آگاهی¬ی جنسی در مخاطب (صرف نظر از جنسیت او) مؤثرتر است. بدین ترتیب، افزون بر حضور واژگان «ممنوعه» در در این کتاب، جای شگفتی نیست که این کتاب در جمهوریی سانسور به صورت «زیرزمینی» منتشر شده است».
این نقل قول از پژوهشگر و منتقد عزیزمان ملیحه تیره گل را تنها به این مناسبت ذکر کردم که سخن گفتن در زمانه بی آزادی، خود آزادی است و او این خصیصه بارز را در بیشتر نقدهایش حفظ کرده است و به همین دلیل همیشه و هنوز خواندنی و ارزشمند هستند چون مبرا از آفرین و نفرینهای متداول فرهنگی ما است. برای او که دور از هیاهوی قال و مقال در این چهارده سال اخیر به نقد و پژوهش گسترده در زمینه ادبیات با تمامی زیر مجموعههایش پرداخته است، آرزوی سلامتی و شادابی جان و جهانش را دارم که به راستی سزاوار نیکترین هاست.
“آخرین ورژن” ترجمه مقاله ام درباره “تیوری های آموزشی سیاسی رهایی بخشم”م – حاصل زندگی آکادمیک من -لطفا در یه مجله مرتبط با معلمان و اساتید منتشر کنید:
***
دکتر سید محمد حسن حسینی / 23 May 2020