معمولاً موسیقی مایل است رسا و گویا باشد. سومین آلبوم گروه موسیقی یمنی القات «بیصدا» ( Mute) نام دارد. این عنوان با موسیقی که یکسر صداست همسو نیست. القات در توضیح مینویسد:
بیصدا در لفظ به معنای خودداری از گفتار یا چیزیست که به طور موقت صدا را خاموش یا خفه کند. گنگ بودن مخالف باز بودن و میل و اراده برقراری ارتباط با دیگران است.
آنها سپس در ادامه مینویسند:
هر فاصلهای که بین دو نفر به وجود میآید فرصتی برای درگیری هم فراهم میآورد. در چنین مواقعیست که صداها رو به خاموشی میگذارند.
با این تفاصیل بیصدا» (Mute) آلبومیست که میخواهد فاصله، و فقدان گفتوگو را به بیان درآورد و در همان حال مجموعهایست درباره مکانها و ترک آن مکانها، نه به دلخواه که اغلب به اجبار.
عیال الوهاب، رهبر گروه از یهودیان یمن است. او در مصاحبهای درباره جنگ غزه گفته است:
ما یهودیان یمن جنگ غزه را محکوم میکنیم. جنگ به سکوت و به انشقاق و جدایی هر چه بیشتر اسلام و یهودیت راه میبرد، اقدامات رهبران سیاسی هم همینطور. اگر انسانها را بر حسب رنگ پوست، محل تولد یا تعلقات قومی و اتنیکیشان قضاوت کنیم، جهان را گنگ و بیصدا کردهایم.
او در ادامه این مصاحبه میگوید:
من دیگر نمیتوانم احساساتم را با دوستانم و با خانوادهام در بین بگذارم. انسانها فقط خودشان را میبینند نه همه تصویر را. من میخواهم سوال کنم. به پاسخ نیازی ندارم.
آلبوم «بیصدا» بیانگر این نیازها هم هست.
https://www.instagram.com/p/CGfS8ZJgKrc/
یکپارچگی فرهنگی یمن
گروه «القات» تشکیل شده از عیال الوهاب که به یک معنا رهبر گروه است و سازهای زهی را هم خود او میسازد، لوتان یایش، دقنواز (پرکوسیون) و یفت حسن، کیبوردنواز گروه. کاوه روشنگر، کارشناس موسیقی در گفتوگو با زمانه میگوید:
یکی از اصلیترین هدفهای القات، زنده کردن موسیقی اصیل یمنیست. بیش از همه آنها به یکپارچگی یمن کار دارند. آنها معتقدند با وجود جنگ داخلی که عملاً کشور را به شمال و جنوب تقسیم کرده، فرهنگ و موسیقی یمن یک فرهنگ و موسیقی یکپارچه است.
شاید بیشتر به دلیل به کارگیری دق، قطعات آلبوم «بیصدا» از برخی لحاظ خویشاوندی دوری با موسیقی جنوب ایران هم داشته باشد. در هر حال این قطعات ممکن است در شنونده ایرانی خاطره موسیقی جنوب را زنده کنند. کاوه روشنگر میگوید:
در اثر سازهای زهی که القات میسازد، و به کار میگیرد موسیقی آنها شادتر از موسیقی جنوب است. صداهای تیز رنگدار در موسیقی القات را در برخی دیگر از نواحی ایران میتوان سراغ گرفت. باید توجه داشت که القات دستکم در این آلبوم به سمت تلفیق موسیقی نمیرود، بلکه آنها به موسیقی بومی و یکپارچه یمن متمایلاند.
تنوع صدایی با حداقل سازها
باید توجه داشت که به رغم جنگهای خونین و اختلافات عمیق سیاسی و مذهبی، تأثیرات فرهنگی متقابلی در خاورمیانه بین ملتها وجود دارد. ردی از این تأثیرات را در هر قطعه موسیقی از سومین آلبوم القات هم میتوان سراغ گرفت. این نوازندگان و هنرمندان گروه هستند که این تأثیرات، در گسترهای به وسعت آفریقای شمالی تا کشورهای عربی را به یک موسیقی یکپارچه که روح یمن در آن جاریست تبدیل میکنند. کاوه روشنگر به ویژگی منحصر به فرد دیگری اشاره میکند:
ممکن است برخی احساس کنند کیفیت صدا پایین است. اما کیفیت صدا پایین نیست. اجرای زنده را اگر بشنویم، میتوانیم به خوبی به این نکته پی ببریم. ما وقتی قطعات این آلبوم را میشنویم مثل این است که در اجرای زنده حضور داریم و این دستاورد اندکی نیست.
تنوع صدایی که القات با حداقل سازها ایجاد میکند، فوقالعاده است. برای یک گروه سهنفره، صدای آنها به طرز قابل توجهی وسعت دارد. یکی از دلایل وسعت صدا، حضور نوازندگان مهمان است: أبی ابن یاکیر (ترومپت) جيلا علاوين (گیتار بیس) و سرانجام هلا أحوال (ویلون).
تا لب پرتگاه
اما این همه ماجرا نیست. بخشی از وسعت و تنوع صداها به دلیل رویکرد ویژه الوهاب است. او موسیقی را به طور خودآموز فراگرفته و از هر جریانی در موسیقی، به فراخور تأثیراتی پذیرفته است. نیمی از سازهایی که او مینوازد، سازهاییاند که خودش از اشیاء مختلف سرهمبندی کرده. برای مثال آنچه که او «گالن آبی» مینامد؛ یک کوزه قدیمیست یا ساز «کوبانا»، یکی دیگر از سازهای ابداعی او، نام یک نان یمنی را بر خود دارد.
https://www.instagram.com/p/CUFDW2KtNOk/?img_index=1
حاصل ترکیب شگفتانگیزی از صداها در گستره سنتی تا مدرن است که فقط یک گام با هرج و مرج و آشوب فاصله دارد. آیا این رویکرد تحت تأثیر وقایع یمن در این هنرمند پدید آمده؟ در این تردید نیست که هنرمند از محیط و جامعه تأثیر میپذیرد و این تأثیرات اگر درونی شده باشند، در هنر او به بیان درمیآیند.
عیال الوهاب چندی پیش در مصاحبهای گفته بود:
در یمن مردم روی یک قوطی هم ضرب میگیرند و موسیقی مینوازند. در اینجا مردم این چیزها را دور میاندازند و بعد من سر میرسم که از این آت و آشغالها استفاده کنم و ساز بسازم.
به این ترتیب، با کمک سازهای زهی دستساز و ابداعی در موسیقی القات، ریتمها و هارمونیها به مرز هرج و مرج میرسند که سپس به ژانر و به نظم موسیقایی برگردند. به یک معنا میتوان کفت القات تا لب پرتگاه میرود اما به سلامت برمیگردد. انتظار سقوط آزادی که در شنونده پدید میآید، ایجاد تنش میکند. مثل این است که در انتظار وقوع یک انفجار هستیم. این نمودی از یک جنگ داخلیست که حالا در موسیقی به بیان درمیآید.
ترانهها به وضوح سیاسی نیستند: بیشتر آنها درباره پیامدهای برهم خوردن روابط شخصی است. برتی مثال در آهنگ «تسلمی، تسلمی» [متشکرم، متشکرم]، گروه میخواند: «متشکرم که فراموشم کردی / تا بتوانم خاطرات جدیدی داشته باشم / متشکرم برای خطراتی که برایم رقم زدی / تا بتوانم چشمانم را بهطور وسیع باز کنم / متشکرم که مشکلات را بسیار بزرگتر کردی / تا بتوانم حلال بزرگ مشکلات شوم»
«متشکرم» در اینجا کنایهای از جهانی است که رنج ایجاد میکند اما در فرد توانایی مقابله با رنج را هم پدید میآورد.