اسد سیف: سندی برای کارنامه ادبیات تبعید
باید سالها بگذرد تا ارزش برخی از کارهای پژوهشی در خارج از کشور ملموستر گردند. کار دوست عزیز و همکار ارجمندم ملیحه تیرهگل نیز در شمار همین کارهاست. این را از این جهت میگویم که به علتِ پراکندگی ایرانیان در کشورهای مختلف، از کم و کیفِ چاپ و نشر در خارج از کشور و اینکه تا کنون، یعنی طی نزدیک به چهار دهه، چه حجم کتاب منتشر شده است، اطلاعی محدود در دست است. دستیابی به بخشِ موردِ نیازِ این آثار خود کاری است بسیار مشکل.
اندکی به عقب برگردیم، به نخستین سالهای پس از حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران. در میان راندهشدگانِ از کشور عده زیادی نویسنده، شاعر، پژوهشگر، هنرمند و روزنامهنگار نیز بودند. کمتر کسی فکر میکرد عمر مهاجرت و تبعید به درازا بکشد. آینده ناهمخوان با امیدهای ما پیش رفت. این اما بدان معنا نبود که فعالیتهای فرهنگی و ادبی متوقف گردند. در آغاز اگرچه اندک، ولی با گذشت چند سال نشریات گوناگون بنیان گرفتند، انتشاراتیهایی در کشورهای مختلف آغاز به کار کردند و آفرینشهای ادبی و فرهنگی رشد نموده، سیر صعودی به خود گرفتند.
در این سالها رژیم میکوشید تا ما را به هیچ بگیرد. قرار بر این بود تا از گردونه تاریخ حذف گردیم. سیاستِ حذف را با عده زیادی از ایرانیان ناراضی و معترض در داخل کشور به کار گرفت؛ بازداشت کردند، از کار اخراج نمودند، خانهنشین نموده و یا به سکوت مجبور کردند، سرکوب اعمال داشتند و سرانجام چه بسیار کسان را که کشتند.
نظام حذف شامل چاپ و نشر نیز شد. سانسور به کار گرفتند و ممنوع نمودند. قرار بر این بود که تاریخی دیگر نوشته شود، تاریخی که مبداء آن پانزدهم خرداد سال ۴۲ بود و به انقلاب سال پنجاه و هفت میرسید و با حاکمیت جمهوری اسلامی دوران شکوفایی آن آغاز میشد. در این چهار دهه به همین شیوه نه تنها تاریخ کشور، ادبیات و دیگر عرصههای هستی انسان ایرانی را نیز دگرسان نوشتند و تحریف نمودند. و در این عرصه بود که هیچ جایی برای بیش از چهار میلیونی که از آن کشور تارانده شده بودند، نبود.
تاراندهشدگان اما خلاف آرزوهای رژیم گام برداشتند. چه بسیار مواقع تولیدات سالانه ادبی و فرهنگی آنان بیش از آن چیزی بود که در داخل کشور تولید میشد. آنان نوشتند، سرودند و خلاقیت به کار گرفتند تا آن اندازه که حال دیگر نمیتوان ادبیات تبعید و مهاجرت ایران را از تاریخ ادبیات این کشور حذف نمود.
ملیحه تیرهگل نه تنها در نقد و بررسی این آثار، در تثبیتِ تاریخی آن نقش بزرگی داشته و دارد. در ممالک پیشرفته چنین کارهایی را نهادهایی برعهده دارند که با پشتوانه مالی و امکانات تحقیقی کار را برای گروه پژوهشگران امکانپذیر میگردانند. برای ما راندهشدگان از کشور چنین امکاناتی یافت نمیشود. به رنجی مضاعف کار پژوهش ممکن میگردد و سرانجام پس از پایان کار؛ آیا ناشری برای چاپ آن یافت میشود؟
دوست عزیزم ملیحه تیرهگل سالهاست همهی هستی خویش بر این کار گذاشته و بسیار خوشحالم که کارش به پایان رسیده است. و این یعنی؛ سندیت یافتن ادبیات تبعید ایران. یعنی اینکه هستیم و این هم کارنامهی ما.
“آخرین ورژن” ترجمه مقاله ام درباره “تیوری های آموزشی سیاسی رهایی بخشم”م – حاصل زندگی آکادمیک من -لطفا در یه مجله مرتبط با معلمان و اساتید منتشر کنید:
***
دکتر سید محمد حسن حسینی / 23 May 2020