پیمان وهابزاده: ملیحه تیرهگل، راوی نستوه و ریزنگر
آنچه ملیحه تیرهگل را در میان ایرانیان مهاجر و تبعیدی ــ آنان که مسافران سرزمینهای ناشناختهی ادبیات فارسیِ جهانی هستند ــ به فراز میبرد و بر تارک مینشاند، همانا سختکوشی و نستوهی و دقت مشاهدهی وی در ثبت روایتهای راویانی است که از زادگاهِ زبانی و فرهنگی خویش به دور افتادهاند، اما همچنان آن زبان و آن فرهنگ را لجوجانه میزیند. این همزبانان، امّا، هر یک به زبان وجودی خویش و از زاویهی تجربهی پرتابشدگیِ ویژهی خویش در سرزمینهای تازه مینویسند، چنانکه پرداختن به کلیّتِ پدیدهای چندگانه و واگرا سرگیجهآور است. ملیحه تیرهگل، باری، از روایتهای این جمعِ فزایندهی چندگانه و واگرا روایتی همگون به ما میدهد، روایتی که بیآن هرگز نمیتوانستیم خود را عضوی از جامعهی جهانی فارسیزبان ببینیم. از نگاهِ تیرهگل «تبعید» همانا گرهگاه تجربههای چندگانهی نویسندگان و شاعران ایرانی فرامرزی است. نویسندهی کتابِ مفصل «مقدمهای بر ادبیات فارسی در تبعید ۱۳۵۷-۱۳۹۲» با نگرشی همهجانبه از نگهگاهِ تبعید به گونهای جامع این ادبیات را تصویر میکند. نگاه تیرهگل بس دقیق است و ریزنگر: انگار که ستارهشناسی اجزا و صورتبندیهای هستیِ چندگانهی این کهکشانِ چهل ساله را ــ از پس آن انفجار بزرگ که ما را به جهان پرتاب کرد ــ با تلسکوپی دقیق رصد میکند.
کاری چنین سترگ را جز با نستوهی و سختکوشی نمیتوان به پیش برد. و تیرهگل سالهای بسیاری را به جمعآوری و پرداختن به این ادبیات صرف کرد. تو گویی که کار سترگی مانند «مقدمهای بر ادبیات فارسی در تبعید» او را راضی نمیکند. پس چالشی بزرگترش میباید: چنان که کتاب ۱۴ جلدی در دستِ انتشارِ او «روایتی از ادبیات فارسی در تبعید» به ما میگوید، و این کتابی بیهمتا و تک که بیتردید فرهنگِ جامعِ ادبیات فارسیِ فرامرزی است و در سالها و دهههای آینده به عنوان مجموعهای مرجع مورد استفادهی پژوهشگران ادبیات فارسی قرار خواهد گرفت.
چنین است که برای ملیحه تیرهگل بودن باید بس سرسخت بود و دقیق و تک ــ مشاهدهگری برای تمام فصلها.
“آخرین ورژن” ترجمه مقاله ام درباره “تیوری های آموزشی سیاسی رهایی بخشم”م – حاصل زندگی آکادمیک من -لطفا در یه مجله مرتبط با معلمان و اساتید منتشر کنید:
***
دکتر سید محمد حسن حسینی / 23 May 2020