دومین دوره جشنواره هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی» در ونکوور کانادا آغاز به کار کرده است و تا ۵ دسامبر نیز ادامه دارد. در فراخوانی که دبیرخانه این جشنواره منتشر کرده، آمده است که این جشنواره به‌عنوان یک جشنواره «کاملاً مستقل و آزاد» با «هدف ارج‌نهادن به آرمان‌های انسانیِ جنبش «زن، زندگی، آزادی» و ایجاد انگیزه برای تداوم راهِ جان‌باختگان در راه آزادی اندیشه در سراسر جهان به فعالیت مشغول است.»

در ادامه این فراخوان برگزارکنندگان ‌جشنواره‌ یادآوری کرده‌اند:

زبان هنر و ادبیات می‌تواند به غنی‌ و نزدیک‌تر شدن به آرمان [جنبش «زن، زندگی، آزادی»] کمک کند. چنین رویدادهایی با جمع‌آوری آثار هنری گوناگون، به‌عنوان رسانه‌ای قدرتمند عمل می‌کنند که می‌توانند پیام‌های اجتماعی را به گوش جهانیان برسانند.

برگزارکننده ‌جشنواره‌، انجمن مردم‌نهاد دماوند است. با توجه به صف‌آرایی‌هایی که در جریان جنبش شکل گرفت، ما نمی‌توانیم دست‌کم از نظر سیاسی از وحدت نظر درباره آرمان‌های جنبش «زن، زندگی، آزادی» سخن بگوییم. با این‌حال ظاهراً مهم‌ترین هدف ‌جشنواره‌ همانا دادخواهی و برقراری عدالت است. در بیانیه‌ای که ‌جشنواره‌ «زن، زندگی، آزادی» منتشر کرده، در ضرورت دادخواهی از طریق آفرینش‌های ادبی آمده است:

تاریخ معاصر سرشار از کشمکش‌ها و مبارزاتی است که به‌دنبال فروریختن دیوار سترگ ظلم‌ و ستم و بی‌عدالتی است و در این میان ادبیات ‌و هنر، همواره نقش به‌سزایی داشته و با نوشتن و به‌‌ تصویر درآوردن و ساختن نمادها و استعاره‌های تازه از شکل‌های گوناگون مبارزه و زنده ‌نگه ‌داشتن یاد ستم‌دیدگان و کشتگان راه آزادی و عدالت، خود بدل به نیرو محرکه‌ی مهمی برای استمرار این مبارزات و تقویت جنبش‌ها شده‌‌اند. همچنین ادبیات و هنر یکی از رساترین و پرمغزترین شیوه‌های یادآوری به آیندگان نیز به‌شمار می‌آیند.

اعتراض یا فراموشی، کدامیک؟

اولین دوره ‌جشنواره‌ هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی» سال گذشته در زمینه عکاسی، نقاشی و فیلم برگزار شده بود. اغراق نکرده‌ایم اگر بگوییم برای نخستین‌بار در تاریخ جنبش‌های اجتماعی در ایران هنرمندان موسیقی، تئاتر و تجسمی تمام‌قد در کنار ملت ایران ایستاده بودند. تحریم جشنواره فیلم فجر برای نخستین‌بار در سال‌های بعد از انقلاب حاکمیت ارشاد اسلامی را زیر سوال برد تا بدان حد که هنوز هم با وجود تغییر زودهنگام دولت، وزیر تازه ارشاد اسلامی نتوانسته است حاکمیت سانسور را به‌ویژه به عرصه سینما و تئاتر و موسیقی برگرداند.

پوستر جشنواره هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی»
پوستر جشنواره هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی»

‌جشنواره‌ هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی»، در دومین سال فعالیت‌اش بخش هنرهای تجسمی را زیر عنوان «واخواهی» (اعتراض) یا فراموشی برگزار می‌کند. عکس‌ها، تصویرسازی‌های گرافیتی، ویدیوآرت، و پرفورمنس‌ها هم در خدمت بیان خواسته‌های جنبش قرار گرفته بودند و هم اینکه برخی رویدادهای جنبش، به‌ویژه کودک و نوجوان‌کشی‌ها، و اعدام‌ها را مستند ساخته‌اند. ایمان صفائیان درباره آرمان‌های جنبش «زن،زندگی، آزادی» می‌‌گوید:

همان‌طوری‌که می‌دانید، جنبش «زن، زندگی، آزادی» ریشه در چندین دهه تلاش فعالان حقوق زنان در ایران دارد از زمان مشروطه تا کنون. آرمان‌های این جنبش که شاخص‌ترین آن‌ها رفع تبعیض جنسیتی، حقوق بشر و احترام به شأن و کرامت انسانی و عدالت اجتماعی است در بطن جامعه ایران جای دارد. نکته مهم در نگاه به آرمان‌های این جنبش در این مدت، سیر شناخت و نگاه عمیق‌تر مردم است نسبت به آنچه در جهان می‌گذرد و آنچه که می‌خواهند در پس این جنبش به‌دست بیاورند. 

صفائیان در ادامه یادآوری می‌کند:

این دو سال از لحاظ رشد آگاهی و فکری جمعی مردم ایران بی‌سابقه بوده است و مطالبات مردم در سایه مطالعات و جست‌وجوهای فرد به فرد مردم ایران در پیدا کردن حقیقت بسیار قابل توجه است.  

او درباره نمود اهداف و خواسته‌های جنبش در هنرهای تجسمی، دو سال بعد از سرکوب‌ها می‌گوید:

پس از جنبش «زن، زندگی، آزادی» فضای معمول در هنر ایران دیگر به شکل سابق نیست، فضاها به‌شدت دگرگون شده‌اند، اندیشه‌ها وسعت یافته‌اند و در این میان هنرمندان بی‌کار ننشسته‌اند. جنبش «زن، زندگی، آزادی» همواره در جریان است و شما این موضوع را می‌توانید در آثار هنرمندان بی‌شماری که به این موضوع می‌پردازند به‌وضوح ببینید. 

صفائیان در ادامه می‌افزاید:

هنر مسیری جدا از سیر و حرکت چهل ساله خود پیدا کرده است، در این زمانه، هنر در فضاهای تعاملی و غیررسمی شکل می‌گیرد و راه خود را در کنشگری اجتماعی نشان می‌دهد و هنرمندان مطالبات خود را به اثر تبدیل می‌کنند. 

صفائیان بر آن است که امید به آینده و بی‌پروایی در بیان مضامین از مهم‌ترین ویژگی‌های آثار هنرهای تجسمی تحت تأثیر جنبش «زن، زندگی، آزادی»‌ست:

آثار هنری در محدوده‌های بیکرانی سیر می‌کنند و از جنبه‌های گوناگون به زندگی انسان و حریم شخصی و آرزوهای انسانی می‌پردازند. جنبه زیبا و جالب این آثار برای من بی‌پروایی و امیدی است که در آن می‌بینم. هنرمندان به‌سبب حساسیت‌های ذاتی خود آن را دریافته‌اند و در برخی از آثارشان با ظرافت و زیبایی در فضاهای مجازی و شخصی‌شان نشان می‌دهند.

Ad placeholder

به هنگامه شور و شر

شهریار مندنی‌پور در آبان ۱۴۰۱ در مقاله‌ای با عنوان «داستان‌نویسی به هنگامه شور و شر» می‌نویسد:

خسته برگشته‌‌‌ای خانه. دیده‌ای که زده‌‌‌اند و گرفته‌‌‌اند و کشته‌‌‌اند. آشوبی از انرژی خشم و انتقام، استیصال، امید و ناامیدی، اندوه، چه باید کردا، و… و… در دل و ذهنت برپاست… لحظۀ بدی و خجسته‌‌‌ای است.

لحظۀ بدی‌ست چرا که با خشونت درآمیخته است و با این حال خجسته است زیرا از تحول نشان دارد. داستان‌نویسان مقیم ایران سهم چندانی در مستندسازی رویدادهای جنبش ایفا نکردند، اما شاعران مجدانه حضور داشتند. برخی از اشعار هم رد و نشانی از ماندگاری را از خود باقی گذاشته‌اند. آریامن احمدی در سالگرد قیام در شعری می‌سراید:

این‌جا «ژینا» در فرهنگِ لغت
معنای «زندگی» است
در شناسنامه‌‌ اما «مهسا»، بیست‌ودوساله، صادره از سقز
که خیابان‌های تهران از موهای زیرِ شالِ سیاهش می‌ترسند
و زنانِ سیاه‌پوش
کفن‌های‌شان را دورِ موهای او حلقه می‌کنند
مبادا پرتوهایِ خورشید
خود را به موهای او دار بزنند
موهایش را بلوند کنند
مثلِ تو زیبا در نقاشی‌هایت
که با موهای آویخته روی آب
آواز می‌خوانی:
ژینا! ژینا!
و الهام گُردی در همان ایام شعر دیگری با عنوان «هیهات از صبح ریزش» را این‌گونه به پایان می‌برد:
گیسوان دخترانم را به یاد آر
لابه‌لای استخوان‌ِ آسفالت
صدا‌یی
صدایی
کاکل خون بر سر داشت…
ای بیت مذکر
بحر رَمَل
نه‌ساله‌گان بی‌ملائک ماییم
و من که شانه‌ام را در ابر غربت چلانده‌ام
می‌روم که زندگی را با لهجه مشت کنم.

شوکا حسینی که خود از شاعران شناخته شده ایران است دبیری بخش شعر ‌جشنواره‌ «زن، زندگی، آزادی» را به عهده دارد. او که سخنگوی جشنواره هم هست درباره‌ دلایل افزوده‌ شدن بخش شعر به این جشنواره گفت: ‌

راستش در ابتدا قرار بود پرفورمنسی در این جشنواره اجرا کنم اما در حین گفت‌وگو با ایمان صفايیان مدیر جشنواره، پیشنهاد حضور بخش شعر را مطرح کردم و عمده‌ی دلیلم این بود که ادبیات هماره در تاریخ معاصر ایران متحمل رنج‌های بسیاری بوده است، و چه جان‌ها که بر سر راه آزادی اندیشه و بیان از نویسندگان و شاعران نگرفته‌اند و چه مصیبت‌ها که بر سر آن‌ها و خانواده‌های‌شان اوار نکرده‌اند. همین روزهای سرد پايیزی یادآور محمد مختاری، جعفرپوینده است که در پروژه‌ی قتل‌های زنجیره‌ای به هولنا‌ک‌ترین شکل ممکن کشته شدند تنها به جرم نویسنده‌بودن، اما هماره در جشنواره‌هایی به این وسعت، جای ادبیات به‌ویژه شعر خالی بوده است، از این‌رو برای تکریم یاد کشته‌شدگان اهل قلم این پیشنهاد را با آقای صفايیان مطرح کردم و ایشان نیز با کمال مسرت و همراهی تمام، پذیرفتند.

Ad placeholder

رابطه شعر با حرکت‌های مدنی

پس از کودتای ۲۸ مرداد جامعه ادبی ایران زیر تأثیر سرکوب‌ها و بگیر و ببندها و مهم‌تر‌ از آن فروپاشی آرمان‌ها سرخورده شد و سر در گریبان فرو برد. با این حال آثار ماندگاری چه در عرصه شعر و چه در داستان‌نویسی فارسی در فاصله بین سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ پدید آمده است. در حال حاضر با وجود سرکوب‌ها، محرومیت‌های اجتماعی و حرفه‌ای، حبس‌های طولانی، اجرای احکام شلاق و حتی اعدام نشانی از افسردگی در فضای هنری، فرهنگی و فکری جامعه نمی‌توان سراغ گرفت. از مقایسه ترانه خاموشی مهدی یراحی با شعر «جدال با خاموشی» احمد شاملو به‌خوبی می‌توان مختصات این دو دوره سرکوب در تاریخ ایران و تاثیر آن بر فضای فکری و هنری جامعه را درک کرد. در هر حال، چه در آن زمان و چه اکنون، ادبیات و به‌ویژه شعر همچنان با این پرسش درگیر شده است که حدود قدرت ادبیات در تغییر شرایط اجتماعی در چه حد است؟ شوکا حسینی که در سال قیام ژینا در ایران به سر می‌برد با توجه به تجربه‌اش از آن ایام، وسعت خشونت‌ها و اینکه شعر چگونه می‌تواند به شاعر برای عبور از احساسات ویرانگر کمک کند، می‌گوید:

در آن دوران خون دمیده‌شده در شریان‌های خیابان آن‌قدر گرم و خروشان بود که مجال درماندگی‌ باقی نمی‌گذاشت. هر چند با کشته‌شدن هر تنی از جوانان وطن، رنجی قوی‌تر بر دل و جان‌مان سنگینی می‌کرد اما قدرت همین اندوه‌ها، همراه با خشمی که در این سال‌ها برای‌مان از هر جهت آشنا بود، ما را بیشتر به خیابان‌ها هدایت می‌کرد.

حسینی در ادامه درباره قدرت شعر در حرکت‌های مدنی می‌افزاید:

شعر شاید مثل گذشته قدرت این را نداشته باشد که محرکی قوی‌ برای تجمع و حرکت‌های جمعی شود، چنان‌که مثلا یک ترانه با همراهی موسیقی می‌توانسته این نقش را بر عهده بگیرد، اما هم‌چنان می‌تواند ابزاری علیه فراموشی باشد و البته میدانی برای دیدن منظرهای متفاوتی از رنج و آرمان‌ها. با شعر می‌توان فریادهای سرکوب‌شده را برون‌ریزی کرد اما شعر نباید در این حد باقی بماند چرا که این نقش شعر هم‌چون شمشیر دو لبه است؛ اگر صرفا با شعر بتوان به وجد و اشتیاق آرمان خود رسید، و از این رو ابزاری باشد برای تسکین حوزه‌ی فردی، در نهایت می‌توان گفت که آن‌گاه شعر خود ابزاری است سترگ برای انفعال! شعر باید بتواند ایده‌ساز باشد نه این‌که صرفا شاعر را تسکین موقتی دهد. از سویی شاید بتوان گفت که شاعر باید حتی بیش از دیگران، فرزند زمانه‌ی خود باشد.  

شوکا حسینی، درباره فضای فکری و حال و هوای اشعاری که به دبیرخانه رسیده می‌گوید:  

نمی‌توان هنوز به‌طور قطع درباره‌ی شعرهایی که به جشنواره رسیده است نظر داد چرا که هنوز همه‌ی شعرها بررسی نشده‌اند و شاعران عزیز هم‌چنان در حال ارسال اشعارشان هستند. اما تا این‌جایی که مطالعه شده‌اند، می‌توان گفت از هر دو گروه شعرهایی داشته‌ایم. شعرهایی که امید را تزریق می‌کنند، همچنین شعرهایی که از فرط رنج، گویا امیدی به آینده ندارند.

حسینی در ادامه یادآوری می‌کند:

 به نظر من طبیعی است که در برهه‌هایی این‌چنینی که سیل مصیبت از در و دیوار بر سر همگان فرو می‌ریزد، انسان بین دو ورطه‌ی امید و ناامیدی در رفت‌وآمد باشد. برخی از شعرهایی که تا به امروز به جشنواره رسیده‌اند بسیار آرمان‌گرا بوده‌اند اما برخی صرفا شعرهایی توصیفی بوده‌اند که به وصف موقعیت و مصیبت‌ها پرداخته‌اند.

Ad placeholder

به یاد بکتاش آبتین

دومین دوره ‌جشنواره‌ هنری بین‌المللی «زن، زندگی، آزادی» یادمان بکتاش آبتین را هم گرامی می‌دارد. بکتاش آبتین، نویسنده ایرانی، با اتهاماتی مانند عضویت در کانون نویسندگان ایران و حضور بر مزار جان‌باختگان قتل‌های سیاسی زنجیره‌ای به شش سال زندان محکوم شد و پس از دو بار ابتلا به کرونا و وخامت حال او در زندان‌های همیشه کرونایی جمهوری اسلامی، خانواده‌اش موفق شدند ۲۲ آذر سال ۱۴۰۰ برای او مرخصی بگیرند و به بیمارستان منتقلش کنند. پزشکان برای نجات جانش، او را در اغمای مصنوعی بردند اما درمان موثر نبود و او سرانجام در اثر پیامدهای ابتلا به کرونا در زندان‌های ایران در بیمارستان ساسان درگذشت و به یک معنا به قتل رسید.

«مرثیه‌ای برای گل‌های پژمرده» آخرین مجموعه شعر اوست که سال گذشته توسط نشر باران در خارج از ایران منتشر شد. این مجموعه هفتمین کتاب بکتاش است که محتوای آن را سروده‌های زندان تشکیل می‌دهد: مجموعه‌ای با دست‌خط آبتین که کار صفحه‌آرایی و طراحی جلدش را نیز خود او با امکانات محدود زندان انجام داده است. او در اسفند ۱۳۹۹ در زندان اوین سروده بود:

بیست و سه گل سرخ
بر خاک سردی پژمرده بود
بیست و سه پاییز زیبا
این مقدمه‌ی رویاهای او نبود
تمام زندگی‌اش بود
کوتاه
شبیه نورافشانی شهاب سنگی در تاریکی
او را به خاطر می‌سپارم
دختر جوانی که
برای پیدا کردن آزادی
لای گلوله‌ها و خاک‌ها
گم شده بود

حسینی درباره شعرهای آبتین می‌گوید:

شعر بکتاش هماره بیانگر رویدادهای مهم اجتماعی ایران بوده، هم‌چون فیلم‌های مستندی که می‌خواست با موضوعاتی که هر یک از ایرانیان به نوعی با آن در زندگی روزمره‌ی خود مواج بودند. از منظر زبانی شعر بکتاش سهل و ممتنع است. شعری است که در حین سادگی، استعاره‌سازی می‌کند و هم‌زمان با ساختن تصاویری ساده و قابل تصور، وجوهی از رنج را در کلمات خود می‌ریزد از این‌رو شعرش وابسته به زمانه‌ی امروز ایران است.

حسینی در یکی از اشعار به یاد ماندنی‌اش با عنوان «ما صد چشم بودیم» می‌نویسد:

ما صد چشم بودیم
هر یک خیره به یک سو
آنها چهار چشم بودند
خیره به یک سو
آنقدر ما را دیدند
آنقدر ما را دیدند
آنقدر ما را دیدند
آنقدر ما را دیدند
ما بیست دست بودیم
هر یک در یک کار
آنها شش دست بودند
همه در یک کار
آنقدر از ما بردند
آنقدر از ما بردند
آنقدر از ما بردند
آنقدر از ما بردند
ما صد پا بودیم
هر کدام در یک راه
آنها هزار پا بودند
همه در یک راه
آنقدر ما را راندند
آنقدر ما را راندند
آنقدر ما را راندند
آنقدر ما را راندند
ما ده نفر بودیم
تنها
آنها سه نفر بودند
با هم
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند
آنقدر ما را زدند

نخستین مجموعه شعر حسینی با عنوان « زمین کُره‌ای سیاسی بود» در سال ۱۳۹۴ منتشر شد و جایگاه دوم را در جایزه شعر شاملو از آن خود کرد. دومین مجموعه شعرش «خیابان‌های سرم» در سال ۱۳۹۹ منتشر شده‌ است. ترجمه برخی از اشعار او به زبان‌ انگلیسی در نشریات معتبر از جمله در وب‌سایت Poetry Translation Center و نیز در Modern Poetry in Translation منتشر شده‌ است. او همچنین هنرمند اجرایی موفقی است و با موسیقی‌دانان و هنرمندان مختلف در پروژه‌های اجرایی متفاوتی نقش‌آفرینی کرده‌است. نقد کتاب و نقد نمایش از دیگر دل‌مشغولی‌های او است.