هشدار: این مقاله به موضوعات حساس مرتبط با خشونت جنسی میپردازد و ممکن است برای برخی افراد آزاردهنده باشد. اگر شما یا کسی که میشناسید مورد آزار و خشونت جنسی قرار گرفتهاید، با اورژانس اجتماعی یا خدمات پشتیبانی حرفهای موجود در منطقه خود تماس بگیرید.
در محیط آرام مازان، یک شهر کوچک در جنوب فرانسه تغییری عظیم در مبارزه با خشونت جنسی در حال وقوع است. در مرکز این تحول، ژیزل پلیکو ۷۲ ساله قرار دارد؛ زنی که با آگاهشدن از جنایتی ده ساله از سوی شوهرش، زندگیاش زیر و رو شد.
پس از اینکه ژیزل فهمید همسرش سالها او را بیهوش میکرده تا مردان متعددی به او تجاوز کنند، تصمیم بیسابقهای گرفت تا روایتگر «داستان» خود باشد. شجاعت او هنجارهای عمیقاً ریشهدار اجتماعی که همواره قربانیان را در موضع شرم قرار دادهاند، به چالش کشید. داستان ژیزل به نقطه عطفی برای شروع گفتوگویی نو و جهانی درباره رضایت در روابط، مفهوم قربانی بودن و ضرورت بازتعریف فرهنگ تجاوز بدل شده است.
افشای پرونده
در نوامبر ۲۰۲۰، دومینیک پلیکو، همسر ژیزل بهدلیل فیلمبرداری مخفیانه از زنان در یک فروشگاه دستگیر شد. تحقیقات پلیس در تلفن همراه و وسایل الکترونیکی او، پرده از جنایتی هولناک برداشت. دومینیک با خوراندن آرامبخش به ژیزل، او را بیهوش میکرد و مردان متعددی را به خانه دعوت میکرد تا به او تعرض کنند. او از این تجاوزها فیلمبرداری میکرد تا هم برای لذت شخصی و هم بهعنوان اهرم فشار بر متجاوزان استفاده کند. دومینیک از یک سایت اینترنتی بدنام برای یافتن متجاوزان و هماهنگی جنایات خود استفاده میکرد.
مقیاس این سوءاستفاده حیرتآور بود: بین سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۰، ۷۲ مرد، از جمله همسر ژیزل به او تجاوز کرده اند که بیش از ۲۰ نفر از آنها هنوز شناسایی نشده و آزاد هستند. متجاوزان نه غریبه، بلکه مردانی از شهر کوچک و مناطق اطراف بودند؛ مردان بین ۲۲ تا ۷۴ سال و از اقشار مختلف جامعه، شامل عضو شورای شهر، نگهبان زندان، آتشنشان، نظامی، روزنامهنگار، متخصص فناوری اطلاعات، راننده کامیون و پرستار. افشای این جنایت، توهم امنیت در خانه را شکست و شبکهای از همدستی و سوءاستفاده را آشکار کرد.
ژیزل در تمام این سالها از مشکلات سلامتی نامشخصی رنج میبرد؛ بیماریهایی که اکنون مشخص شده ناشی از تجاوزهای مکرر و اثرات مواد مخدر بوده است. این کشف نهتنها حس اعتماد و امنیت او را نابود کرد، بلکه او را با این واقعیت تلخ مواجه کرد که همسرش بهطور سیستماتیک خودمختاری او بر بدن و کرامتش را نقض کرده است.
روند قانونی و محاکمه عمومی: «شرم باید به متجاوز برگردانده شود»
معمولاً قربانیان خشونت جنسی برای حفظ حریم خصوصی و جلوگیری از توجه عمومی، ناشناس میمانند. اما ژیزل تصمیم جسورانهای گرفت تا از این حق چشمپوشی کند. او با این باور عمیق که شرم باید متوجه متجاوزان باشد، نه قربانیان، اعلام کرد: «شرم باید به متجاوز برگردانده شود»؛ بیانی که در محافل فمینیستی و فراتر از آن طنینانداز شد.
با اصرار بر محاکمه عمومی، او نهتنها شجاعت خود را نشان داد، بلکه بستری برای تأمل اجتماعی در مورد مسئله رضایت و مسئولیتپذیری آزارگر فراهم کرد. موضع او پیشفرضهای مربوط به قربانی بودن را به چالش کشید و در برابر فشارها برای پنهان شدن بازماندگان در سایهها، ایستادگی کرد.
محاکمه که از سپتامبر ۲۰۲۰ آغاز شد، با تنشهای زیادی همراه بوده است. وکلای مدافع تلاش کردند روایت ژیزل را زیر سؤال ببرند و ادعا کردند که او از تجاوزها آگاه بوده و رضایت داشته است؛ تاکتیکی رایج که بهدنبال تضعیف اعتبار قربانیان است.
از میان ۵۱ مرد محاکمهشده، تنها ۱۴ نفر ابراز پشیمانی کردند. بسیاری ادعای بیگناهی کردند و برخی استدلال نمودند که بهدلیل حضور همسرش، باور داشتند این روابط با رضایت بوده است؛ توجیهی نادرست که نشان میدهد مفهوم رضایت در رابطه جنسی هنوز بهدرستی درک و پذیرفته نشده است.
در طول دادرسی، ژیزل خونسردی و شجاعت قابل توجهی از خود نشان داده است. در مواجهه روزانه با همسر و متهمان، او کرامت خود را حفظ کرد و از سکوت یا ابراز شرم امتناع ورزید. همسر سابقش از او طلب بخشش کرد، اما ژیزل مصمم باقی ماند و قاطعانه گفت: «بخششی در کار نیست». او میداند که بخشش بدون پذیرش واقعی و درک عمق آسیب، معنایی ندارد.
ژیزل برای اولین بار در تاریخ ۲۳ اکتبر ۲۰۲۴ در دادگاه شهادت داد. او درباره تصمیم خود برای دادگاه عمومی گفت: «میخواهم همه زنانی که مورد تجاوز قرار گرفتهاند بگویند: خانم پلیکو این کار را انجام داد، پس من هم میتوانم.»
نقش شرم در فرهنگ تجاوز
در طول تاریخ، شرم ابزاری برای ساکت کردن قربانیان خشونت جنسی بوده است. انگهای اجتماعی این باور غلط را ترویج دادهاند که قربانیان به نوعی مسئول جنایاتی هستند که علیه آنها رخ داده است، خواه بهدلیل رفتار، ظاهر یا انتخابهایشان. این باور مسموم نهتنها مانع دستیابی به عدالت میشود، بلکه آسیب تجربهشده بازماندگان را تشدید میکند.
قربانیان اغلب با شرم درونی مواجه میشوند و از ترس قضاوت یا باور نشدن، از بیان تجربههای خود خودداری میکنند. این مسئله با سیستمهای قانونی و نگرشهای اجتماعی که اعتبار آنها را زیر سؤال میبرند، تشدید میشود و مانعی جدی بر سر راه جستجوی عدالت ایجاد میکند.
عدم گزارش تعرض جنسی مشکلی جهانی است. بر اساس آمار مرکز ملی منابع خشونت جنسی (ایالات متحده آمریکا)، ۶۳ درصد تجاوزها هرگز به مجریان قانون گزارش نمیشوند. عواملی مانند ترس از تلافی، بیاعتمادی به سیستم قضایی و بار روانی بازگو کردن تجربیات آسیبزا، به این مسئله دامن میزنند. نرخ پایین محکومیت در پروندههای خشونت و آزار جنسی نیز قربانیان را دلسرد میکند، زیرا فرآیند پیچیده و طاقتفرسای قضایی بهندرت به عدالت منجر میشود.
سرزنش قربانی در تصورات غلط فرهنگی از خشونت جنسی ریشه دارد. سؤالاتی مانند «چه لباسی پوشیده بود؟» یا «چرا تنها بود؟» تمرکز را از اقدامهای متجاوز به رفتار قربانی منتقل میکند. این نگرش نهتنها تجربه بازمانده را بیاعتبار میکند، بلکه به تداوم فرهنگ تجاوز و عدم مسئولیتپذیری متجاوز کمک میکند.
تلاشهای ژیزل برای برگرداندن شرم به متجاوزان
با عمومی کردن محاکمه، ژیزل بهطور فعال انگ مرتبط با قربانیان خشونت جنسی را به چالش میکشد. سخن گفتن او ضدروایتی قدرتمند در برابر سکوت و شرمی است که بر بازماندگان تحمیل میشود. او از موقعیت خود برای آگاهسازی درباره استفاده از دارو/مواد مخدر در تجاوز و خشونت جنسی بهره میبرد؛ روشی از تجاوز که آسیب را بهطور خاص بهدلیل مخفیانه بودن، وارد میکند.
ژیزل میگوید شهادتش نهتنها برای خود او، بلکه برای تمام زنانی است که مورد خشونت جنسی همراه با دارو/مخدر قرار گرفتهاند. او آگاه است که تجربهاش، در عین شخصی بودن، بخشی از الگوی گستردهتری از سوءاستفاده است که با پنهانکاری تداوم مییابد.
شجاعت او حمایتهایی در سراسر فرانسه و جهان برانگیخته است. تظاهرکنندگان در مقابل دادگاه، تصویر او را بهعنوان نمادی از مقاومت با شعار «شرم در حال برگرداندهشدن به متجاوزان است» به نمایش میگذارند. این همبستگی نهتنها از ژیزل حمایت میکند، بلکه به بازتوانی بازماندگان دیگر نیز کمک میکند. مشاهده مقاومت او و پشتیبانی جمعی، ممکن است به دیگران قدرت روایتگری و جستجوی عدالت بدهد.
پرونده ژیزل بررسی انتقادی نحوه برخورد سیستم قانونی با جرایم جنسی را برانگیخته است، بهویژه جرایمی که شامل استفاده از دارو/مخدر و تجاوز درونزناشویی هستند. مواجهه علنی او با متجاوزان، دستگاه قضایی را به رسیدگی جدیتر به این جنایات ملزم میکند و ضرورت اصلاحات قانونی برای حفاظت از قربانیان و پاسخگویی متجاوزان را نشان میدهد.
دیدگاهها و اقدامهای فمینیستی
گروههای فمینیستی، از جمله در خود فرانسه در کنار ژیزل ایستاده و به اهمیت پرونده او بهعنوان نقطه عطفی در مبارزه با خشونت جنسی واقفاند. آنها از روایت ژیزل برای برجسته کردن مشکلات ساختاری استفاده میکنند که چنین سوءاستفادههایی را ممکن میسازند. پرونده او نمونهای ملموس از نیاز فوری به رسیدگی به خشونت مبتنی بر جنسیت و نگرشهای موجود در فرهنگ تجاوز است.
تظاهرات، کمپینهای آموزشی و جنبشهای شبکههای اجتماعی پیام ژیزل درباره شیوع استفاده از دارو/مخدر در تجاوز و اهمیت رضایت را بازتاب میدهند. فعالان تأکید میکنند که سن ژیزل و سوءاستفاده از او در محیط خانه، تصورات پیشفرض درباره قربانیان را به چالش میکشد و ضرورت شمول همه افراد در گفتگو را نشان میدهد.
بحث درباره پرونده ژیزل به تغییر تعریف «رضایت» و «قربانی» در جامعه کمک میکند. تلاشی هماهنگ برای دور شدن از سرزنش قربانی و حرکت بهسوی مسئولیتپذیری متجاوزان در جریان است. با متمرکز کردن تجربیات بازماندگان و رد انگزنی به آنها، جنبشهای فمینیستی در تلاش برای ایجاد جامعهای عادلانهتر و همدلانهتر هستند. هدف برنامههای آموزشی، بازتعریف رضایت بهعنوان توافقی فعال، آگاهانه و داوطلبانه است و تأکید میکنند که «نه» نگفتن بهمعنای «بله» گفتن نیست. این امر بهویژه در مواردی که قربانیان ناتوان از ابراز رضایت هستند (بهعنوان مثال در حالت مستی، تحت تأثیر مواد مخدر، یا تحت فشار باجگیری) حیاتی است.
در اقدامی قابل توجه، ۲۰۰ مرد برجسته فرانسوی در نامهای سرگشاده همبستگی خود با ژیزل را اعلام کرده و درباره نقش مردان در این مبارزه نوشتند. آنها نقش اساسی تصورات سنتی از مردانگی را در خشونت مبتنی بر جنسیت پذیرفته و متعهد شدند این هنجارها را به چالش بکشند. مشارکت آنها نشاندهنده این شناخت فزاینده است که مبارزه با فرهنگ تجاوز نیازمند اقدام جمعی از همه جنسیتها است. حضور مردان در این حرکت به از بین بردن این برداشت غلط کمک میکند که خشونت مبتنی بر جنسیت تنها «مسئله زنان» است.
اهمیت بازتعریف شرم
پرونده ژیزل بسیاری از کلیشههای مرتبط با تجاوز و آزار جنسی را به چالش میکشد. بهعنوان زنی مسن در یک ازدواج ظاهراً پایدار، او با پیشفرضهای نادرست درباره قربانیان این جرایم مطابقت ندارد. این مسئله فرضیات اجتماعی را به چالش کشیده و تأکید میکند که خشونت جنسی میتواند برای هر کسی، صرفنظر از سن، ظاهر یا وضعیت اجتماعی، رخ دهد.
تنوع متجاوزان بهعنوان مردان عادی از حرفههای مختلف نیز این تصور رایج را نقض میکند که تنها «هیولاها» مرتکب چنین جنایاتی میشوند. این واقعیت گستردگی خشونت جنسی را نشان میدهد و اهمیت رسیدگی به آن در همه سطوح جامعه را برجسته میسازد.
این پرونده پیامدهای مهمی برای نحوه برخورد قانونی و اجتماعی با جرایم جنسی دارد. از جمله میتوان به ناکارآمدی سیستم قضایی اشاره کرد، مانند تساهل قبلی در مورد دومینیک برای جرمی مشابه. اگر اولین مورد آزار جنسی دومینیک جدی گرفته میشد، ژیزل سالها قربانی نمیشد. همچنین اثربخشی مجازاتهای کنونی برای جرایم جنسی مورد سؤال قرار گرفته و حتی عدم اجرای قوانین موجود به موضوعی مهم در گفتگوها تبدیل شده است.
از نظر اجتماعی، این پرونده موجب تأمل در نحوه واکنش جوامع به ادعاهای خشونت جنسی شده است. یکی از چالشهای اصلی برای قربانیان، نادیده گرفته شدن و باور نشدن از سوی مراجع رسمی و اعضای جامعه است. پایداری ژیزل بهعنوان کاتالیزوری برای تغییر عمل میکند و جامعه را ترغیب میکند تا چنین ادعاهایی را جدی بگیرد و از بازماندگان حمایت کند.
دفاع تکرارشده متهمان مبنی بر عدم درک مفهوم رضایت، به شکاف قابل توجهی در آموزش و آگاهی اشاره دارد. برخی از آنها اظهار داشتند که تصور میکردند رضایت همسر کافی است یا مفهوم رضایت را بهطور کلی درک نمیکردند.
بنابراین، آموزش جامع درباره رضایت مسئلهای اساسی است که باید از سنین پایین آغاز شود. درک اینکه رضایت باید صریح، آگاهانه و مشتاقانه باشد، برای جلوگیری از خشونت جنسی ضروری است. برنامههای آموزشی باید نهتنها تعاریف قانونی، بلکه جنبههای اخلاقی و احساسی رضایت را نیز در بر بگیرند.
پرونده ژیزل پلیکو اهمیت برداشتن بار شرم از قربانیان و انتقال آن به متجاوزان را برجسته میکند. اقدامهای او هنجارهای اجتماعی، چهارچوبهای قانونی و نگرشهای فرهنگی را که مدتها چرخه سکوت و مصونیت را تقویت کردهاند، به چالش میکشد و نیاز به بازنگری جمعی در نحوه برخورد جامعه با خشونت جنسی، تأکید بر حمایت از بازماندگان و پاسخگویی متجاوزان را بیش از پیش آشکار میسازد.
چه باید کرد؟
در حالی که به تجربه ژیزل میاندیشیم، ضروری است که جنبشی را که او آغاز کرده است، ادامه دهیم. این اقدام شامل موارد زیر است:
• حمایت از بازماندگان: ارائه همدلی، باور و منابع به افرادی که تجربیات خود را به اشتراک میگذارند.
• دفاع از اصلاحات قانونی: فشار برای تغییر قوانین و سیاستها بهمنظور پیگرد مؤثر جرایم جنسی و حفاظت از قربانیان.
• ترویج آموزش: اجرای برنامههای جامع درباره رضایت و روابط سالم در مدارس و جوامع.
• به چالش کشیدن هنجارهای فرهنگی: مقابله و حذف نگرشهایی که به فرهنگ تجاوز کمک میکنند، از جمله سرزنش قربانی و مردانگی مسموم.
• تشویق به گفتوگو: ایجاد فضای گفتگو درباره خشونت جنسی، رضایت و احترام، و درگیر کردن همه اعضای جامعه در راهحل.
با انجام این اقدامها، نهتنها شجاعت ژیزل را گرامی میداریم، بلکه به ساخت آیندهای کمک میکنیم که در آن شرم ابزاری برای ساکت کردن قربانیان نباشد و آنها بتوانند به عدالت دست یابند. با هم میتوانیم به سوی جامعهای حرکت کنیم که برای همه افراد ارزش کرامت، احترام و برابری قائل است.