مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان
به جز علمای حوزه برخی فیلمسازان حزباللهی از جمله فرجالله سلحشور نیز روی خوشی به پخش مجموعههای تلویزیونی در ماه رمضان نشان نمیدهند. به گفته سلحشور «اشکال کار آنجاست که فیلمسازان ما درک درستی از ماه رمضان ندارند و فیلمهایی که میسازند هیچ قرابتی با روزه و روزهداری ندارد. آنها چون شنیدهاند ماه مبارک رمضان ماه فرح روح است، این فرح روح را با مطربی و رقاصی و مجلس عیاشی اشتباه گرفتهاند. از اینرو کارهایشان همگی کمدی و مسخرهبازی است و لذا دقیقاً نقطه مقابل اعتقادات ما نسبت به مقوله روزهداری است.»
از میان سه مجموعه تلویزیونی که ماه رمضان امسال از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش میشوند، «دودکش» و «خروس» از ساختار طنز برخوردارند، در حالی که «مادرانه» مضمون جدیتری دارد.
مجموعه تلویزیونی «مادرانه»
مجموعه تلویزیونی مادرانه به کارگردانی ایرج افشار که هر شب ساعت ٢١ از شبکه سه پخش میشود به زندگی یک فرد متمول به نام اردلان تمجید میپردازد.
اردلان ۲۰ سال پیش از ازدواج با نامزدش مریم صرفنظر کرده و به جای او با زن ثروتمندی به نام رعنا ازدواج کرده تا پولدار شود. رعنا سالها پیش به همراه پدر و مادرش به اتریش رفته و دو فرزندشان، ارسلان و رها پیش پدر ماندهاند. اما مشکل اینجاست که رها (که اینک دانشآموز دبیرستانی است) دلش میخواهد از ایران برود و نزد مادرش در خارج زندگی کند، اما پدرش به شدت مخالف است.
ویژگی اصلی این سریال فضای تیره و تار آن است که موسیقی دلگیر فیلم نیز بر شدت آن میافزاید. این همه برای نمایش فلاکت مردی است که هر چند کارخانهدار و شهرکساز است و در پول غرق شده اما خوشبخت نیست، چون آرامش خانوادگی ندارد.
در مقابل او دو چهره مسلمان و مورد تأیید اخلاق حاکم قرار داده شده تا «الگوی زندگی سالم» نمایش داده شود. یکی محمد جواد دوست صمیمی اردلان است که بر خلاف اردلان ریش دارد و زندگی ساده اما آبرومندانهای در پیش گرفته و به آنچه دارد قانع است. او با یک فرد متدین و نیکوکار دیگر به نام حاج آقا ثانی رابطه دارد که دار و ندارش را وقف کرده است.
در کنار تأکید بر وظایف متقابل والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر، تشویق مردم به وقف اموالشان از پیامهای این مجموعه تلویزیونی است. موضوع و پیام اخلاقی فیلم در تیتراژ آن هم آمده تا برای همه قابل فهم باشد و کسی از آن غفلت نکند. در تیتراژ فیلم به نقل از علی این ابیطالب، امام نخست شیعیان آمده است: «بزرگترین تکلیف الهی نیکی کردن به پدر و مادر است.» این گفته به سفارش «مؤسسه مالی و اعتباری عسکریه» پای فیلم نوشته شده. خود فیلم هم با همکاری بین شبکه سه و سازمان اوقاف و امور خیریه ساخته شده و تأکید بر وقف نیز احتمالاً به همین دلیل است.
شخصیت دیگر گلبانو، پیرزنی حدوداً هفتاد ساله است که کلفت خانه است. او متدین است وحرفش برو دارد. اردلان وقتی پیش او میآید باید کفشهایش را از پای در آورد. هنگامی هم که گلبانو با صدای بلند اذان میشنود، نباید اعتراض کند. هم محمد جواد و هم گلبانو بر اردلان برتری اخلاقی دارند و معلوم نیست چرا اردلانی که در قبال کارگرانش با خشونت رفتار میکند، در مقابل این دو چهره خاضع و حرفشنو است. رها دختر دانشآموز که علیرغم قطع تلفن توسط پدرش، با مادرش در اتریش رابطه دارد، نمیتواند پیش او برود چون پدر گذرنامهاش را پیش خودش نگه داشته تا مانع سفر او شود. رها به جاعلان اسناد متوسل میشود و از این طریق ضمن آنکه پولش را بالا میکشند، از راه دوستی با یک جوان به نام فرزاد به اعتیاد هم کشیده میشود.
مادر و بستگان رها ظاهراً در اتریش زندگی حقارتباری دارند. هیچ صحنهای از اتریش نشان داده نمیشود، فقط در گفتوگوها اردلان مدام سرکوفت میزند که آنجا به آنها «کلهسیاه» میگویند و به کارهای پست مشغولاند، از جمله کلفتی یا مانیکور زدن به ناخن گربههای مردم و پیتزا و همبرگرفروشی. در این فیلم با این روایتها سعی میشود تا زندگی در خارج نکوهیده شود و جلوی خروج جوانان نیز گرفته شود.
محمد جواد و گلبانو از یک طرف در نکوهش مال دنیا، وقت و بیوقت موعظههای اخلاقی میکنند و از یک طرف درباره تأثیر تربیت در رشد فرزندان داد سخن میدهند.
در متن درگیریهای مافیایی با پدرخواندهای به نام نیابتی (با بازی آتیلا پسیانی) بر سر کلاهبرداری از راه گرفتن وامهای کلان بانکی، رعنا برای بردن فرزندانش به ایران میآید. این در حالی است که رها با نظارت پدرش در بیمارستان بستری شده تا ترک اعتیاد کند و رعنا با پا در میانی نیابتی و مجروح کردن اردلان هم موفق نمیشود دخترش را از او بگیرد و به خارج ببرد. اردلان برای تحقیر مادر بچهها همیشه به او «زنه»، معادل زنکه میگوید و نصیحت محمد جواد برای مادر خطاب کردن او نیز کارساز نیست.
اردلان در تضاد با رفتار نامادرانه مادر که بیگانه با فرهنگ ملی به نظر میرسد، به شکل پدری مسئول جلوه میکند که ریشه در خاک ایران دارد. او رفته رفته چهره مثبتی به خود میگیرد و زندگیاش را وقف ترک اعتیاد دخترش و دور نگه داشتن او از مادرش میکند که در این مجموعه تلویزیونی به عنوان نماد بیگانگی و بیهویتی معرفی میشود.
تلاش فیلمساز در بد جلوه دادن زندگی در خارج بسیار اغراقآمیز و سفارشی بهنظر میرسد.
یکی دیگر از موعظهگران فیلم، «مامان اکرم» مادر فرزاد است که با پند و اندرز و مراقبت و چادر به کمر بستن از قاچاقچی شدن پسرش فرزاد جلوگیری میکند. احتمالاً نام این مجموعه تلویزیونی از رفتار مادرانه او و در تضاد با رفتار نامادرانه مادر رها گرفته شده است.
با نمای درشت نماز خواندن مامان اکرم در خانه، فیلمساز به او چهره مثبتی میدهد. گلبانو و محمد جواد هم نمازخوان هستند.
در این مجموعه تلویزیونی از مشکلات واقعی اجتماعی مانند بیکاری و گرانی و ریشهیابی آنها خبری نیست یا اینکه دستکم گرفته میشوند. فیلم به مفاسد اقتصادی از جمله گرفتن وام کلان از بانک با ادعای شهرکسازی و پروژههای بزرگ اشاره میکند اما به ریشهیابی آن نمیپردازد. پای خود حکومت از این ماجرا کنار کشیده میشود و افراد صرفاً به علت خصایص منفی فردی محکوم میشوند.
تلاش میشود نشان داده شود که صرفا با رفتار مسئولانه یک پدر مانند اردلان و یک مادر مانند مامان اکرم میشود بچههایی مانند رها که به اعتیاد کشیده شده یا مانند فرزاد قاچاقچی شدهاند، اصلاح شوند. موضوع مهمی به نام عدالت اجتماعی هم با پند و نصیحت و اصلاح رفتار فردی ثروتمندان و صدقه و وقف اموال حل میشود.
نکته دیگر در شخصیتسازی جهتدار چگونگی نامگذاری آنهاست. شخصیتهای منفی یا نسبتاً مسئلهدار نامهای نامأنوس یا ایرانی دارند، مانند: نیابتی، اردلان، رها، رعنا. اما «خوب»ها نامهای اسلامی دارند، مانند: محمد جواد.
نقد درخشان. بعد از مدتهای مدید بالاخره ما یه چیز خوندنی اینجا پیدا کردیم.
jahangir / 22 July 2013
[ دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.]
مرحبا +++++++
فریدون / 22 July 2013
خیلی استادانه و از منظر جامعه شناسی تحلیل کردید و واقعاً لذت بردم و نکتهها آموختم. ممنونم از رادیو زمانه برای چاپ کردن این مطالب افشاگرانه و آگاه کننده .
parasto / 23 July 2013
مرسی. عالی بود.
afsaneh / 25 July 2013
یکی از این آخوندا عجب دست خوشونو رو کرده گفته که
«به نظر بنده پخش این سریالها ربطی به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد میروند ۱۰ درصد هم نیستند. به خاطر این ۱۰ درصد نمیتوان ۹۰ درصد را فدا کرد.
این حرف درست بر خلاف تبلیقات خود ملاها ادر رسانههای دولتیه .
پری / 01 August 2013
نظرتون رو دقیقا تأیید میکنم . بخصوص این سریال خروس بیش از حدّ تبلیغی و بیخوده.
بهمن / 07 August 2013
تمامی این فیلمهای تلویزیونی برای تبلیغ ایدئو لوژیکه و بس ;
بهرام / 12 August 2013