مجموعه تلویزیونی «خروس»
«خروس» به کارگردانی سعید آقاخانی مایه طنز دارد و شبها، بعد از مجموعه تلویزیونی «مادرانه» پخش میشود.
پدر پیر یک خانواده در بیمارستان مانده چون به علت بیپولی نمیتواند ترخیص شود. تلاش بچههای او از جمله پسرش «اسی» که به قول خودش کارگردانی خوانده این است که به هر دری شده بزند تا پولی جور کنند که پدر را از بیمارستان به خانه بیاورند. دوست اسی که با پوشین لباس و ماسک «خروس» جلوی یک پیتزافروشی به همین نام کار میکند، مدام نقشه میکشد و به این خانواده کمک میکند. اینجا نیز مانند سریال «مادرانه» خروج جوانان از کشور مورد نکوهش شدید قرار میگیرد.
دختر یک مرد متمول میخواهد به خارج برود و هنرپیشه بشود. پدر که همه جا سایه به سایه دنبال دخترش است او را در پیتزافروشی «خروس» همراه با دوستانی که مدام به خارج میروند مییابد. خروس بعد از گفتوگو با او تمهیدی میاندیشد تا دختر مرد متمول در فیلمی به کارگردانی اسی بازی کند تا همین جا در ایران بماند مشروط به آنکه پدر دختر هزینه تولید فیلم را بپردازد. او با این تیر دو نشان میزند: هم دختر را (که به قول خروس «عجب دختر کم عقلیه که میخواد بره خارج بازیگر بشه») از «گمراه شدن» نجات میدهد و در ایران نگه میدارند، هم برای اسی که محتاج پول است، پول جور میکند.
اسی قبلاً برای پول جور کردن به هر دری زده، از جمله مراجعه به مسجد محل، شرکت در نماز جماعت و تماس با امام جماعت، حاج آقا اکبری. حاج آقا حاضر میشود مختصری وام جور کند، اما به شرط ارائه سند ازدواج. وام گرفتن بدون سند ازدواج ممکن نیست. در این مجموعه تلویزیونی برای خواهر اسی خواستگار پیدا شده، اما درگیر ماجراهای فرعی میشود، از جمله خودکشی یک دختر دیگر که ازدواج با او سر نگرفته است.
تشویق به ازدواج به طرق مختلف صورت میگیرد. حتی در واقعیت نیز در اخبار میخوانیم که به بازیکنان پیروزمند تیم والیبال ایران به شرط تأهل آپارتمان اهداء میگردد. اصولاً ازدواج که از محورهای اصلی تبلیغاتی جمهوری اسلامی برای کنترل جامعه و بهویژه جوانان است، نقش مهمی در مجموعههای تلویزیونی بازی میکند. جمهوری اسلامی با تبلیغ ازدواج در سنین پایین، هم به افزایش جمعیت نظر دارد، هم به بند کشیدن امیال و خواستههای جوانی.
(در مجموعه تلویزیونی «مادرانه» هم مامان اکرم به پسرش فرزاد میگوید: «عشقی که تو خیابون شروع بشه تو همون خیابون هم تموم میشه.»)
تبلیغ و تشویق حجاب نیز با همین امر در رابطه قرار میگیرد. جلوگیری از رابطه آزاد دخترها و پسرها و ممانعت از شادی و شادمانی در اجتماع هدف این تبلیغات است.
دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.
خواهر اسی نمونه چنین برخوردی است. او همه فکر و ذکرش این است که خواستگارش از دست نرود. تمام هویت او بسته به این است که ازدواج آبرومندانهای کند.
محور تبلیغاتی دیگر فیلم نقش پررنگ آخوند جوانی به نام حاج آقا اکبری است. او پساندازش را در یک پاکت میگذارد و شخصاً به خانه اسی مراجعه میکند و هر آنچه را که اندوخته به آنها میبخشد.
ساخت و بافت مجموعه تلویزیونی «خروس» روی هم رفته ضعیف است و هر چند خانوادگی است، اما مایه طنز آمیز آن خوب جا نمیافتد.
نقد درخشان. بعد از مدتهای مدید بالاخره ما یه چیز خوندنی اینجا پیدا کردیم.
jahangir / 22 July 2013
[ دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.]
مرحبا +++++++
فریدون / 22 July 2013
خیلی استادانه و از منظر جامعه شناسی تحلیل کردید و واقعاً لذت بردم و نکتهها آموختم. ممنونم از رادیو زمانه برای چاپ کردن این مطالب افشاگرانه و آگاه کننده .
parasto / 23 July 2013
مرسی. عالی بود.
afsaneh / 25 July 2013
یکی از این آخوندا عجب دست خوشونو رو کرده گفته که
«به نظر بنده پخش این سریالها ربطی به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد میروند ۱۰ درصد هم نیستند. به خاطر این ۱۰ درصد نمیتوان ۹۰ درصد را فدا کرد.
این حرف درست بر خلاف تبلیقات خود ملاها ادر رسانههای دولتیه .
پری / 01 August 2013
نظرتون رو دقیقا تأیید میکنم . بخصوص این سریال خروس بیش از حدّ تبلیغی و بیخوده.
بهمن / 07 August 2013
تمامی این فیلمهای تلویزیونی برای تبلیغ ایدئو لوژیکه و بس ;
بهرام / 12 August 2013