مجموعه تلویزیونی «دودکش»
بر خلاف «خروس»، مجموعه تلویزیونی «دودکش» نسبتاً موفق است. این سریال کمتر تبلیغی و بیشتر خانوادگی و طنزآمیز است. زندگی روزمره یک خانواده که از راه اداره کارگاه قالیشویی میگردد، محور فیلم است.
کش دادن سریال یا به قول بعضی از سریالسازان «زیاد کردن آب دیزی» امری رایج و متداول در سریالسازی است و به خودی خود ضعف کار محسوب نمیشود. اینکار معمولاً با افزودن موضوعات و داستانهای فرعی که از دل همدیگر در میآیند صورت میگیرد. در این مجموعه تلویزیونی موضوعات فرعی (جریمه پارک دوبله و انتقال وانتبار کارگاه به گاراژ، بالا رفتن لحظهای قیمت دلار و اثر آنی آن روی قیمت بوگیر برای ماشین، پلمب شدن کارگاه به علت تخلف مربوط به فاضلاب، دعواهای خانوادگی و چشم و همچشمی بین فیروز خان و نصرت و نیش و نوشها و متلکهایی که بار همدیگر میکنند) بر خلاف دو مجموعه تلویزیونی دیگر ضمن آنکه گریزی به واقعیت میزنند، تقریباً به طور طبیعی به فیلم پیوند میخورند و جا میافتند.
در این میان شور و نشاط به بهانه بازی فوتبالدستی در حیاط کارگاه و نمایش برنامه تلویزیونی نود در تلویزیون و کری خواندن بین هواداران آبیها و قرمزها هر چند زیادی بهنظر میرسد، اما چون با متلکهای عامیانه همراهاند و اسباب سرگرمی میشوند و به ایجاد فضای گرم و صمیمی کمک میکنند، مورد قبول تماشاگرانی قرار میگیرد که به علت محدودیتهای اجتماعی یک ذره شادی را نیز غنیمت میدانند.
بازیها از جمله بازی سیما تیرانداز در نقش عفت و شوهرش در نقش فیروز خان و برادرش در نقش نصرت جا افتاده است و به سیر روان داستان و جذابیت سریال کمک میکند. هر چند از بازی خوب بچه نیز نباید غافل بود. نقشهای فرعی نیز دست کمی از نقشهای اصلی ندارند، از جمله بازی مسلط نقش راننده وانتبار که با شیرینزبانیهای عامیانه همراه است.
در این مجموعه تلویزیونی نیز مانند سریالهای دیگر زنان حتی در اتاقخواب کاملاً محجبه هستند. این نکته که حالا در سینمای ایران عادی شده، گاهی غیر عادی جلوه میکند و توی ذوق میزند: فیروز خان، شوهری که هیچ اختلافی با زنش ندارد، به او شب به خیر میگوید و میرود در اتاق دیگر میخوابد.
از نقاط ضعف این مجموعه تلویزیونی رفتار نسبتاً تحقیرآمیز با کارگران «کارگاه قالیشویی مشتاق» است که پوشش طنز مایه حقارتآمیز آن را نمیپوشاند. علیرغم این ضعف، سریال قادر است به مردم در ماه رمضان کمی شور و نشاط بدهد.
موفقیت نسبی این مجموعه تلویزیونی را همچنین باید در این دانست که کمتر تبلیغی و بیشتر خانوادگی است. هر چند که به علت سانسور واقعیتگرایی آن کممایه است. از جمله اینکه به گرانی تنها به طور سطحی اشاره میشود: (خانودههایی که سه ماه است اجارهشان را نپرداختهاند، نصرت که برای گرفتن هفت و نیم میلیون تومان وام باید دو و نیم میلیون به حساب بانک بریزد و لنگ آن است، شهریه یک میلیون و هفتصد هزار تومانی دختر دانشجوی رشته جانورشناسی که نمیداند چگونه آن را جور کند و از جمله سعی میکند که با تحویل فرش شستهشده «پروفسور جاوید» خوشخدمتی کند، قیمت بنزین آزاد وقتی وانتبار وسط خیابان بنزین تمام کرده، پسانداز با پول یارانه، یا ارسال پول یارانه به خانواده تهیدست در شهرستان، فروش هست و نیست دختر دانشجو، که مقدار مختصری طلاست، برای جور کردن هفتصد هزار تومان جهت دادن جریمه وانتبار کارگاه قالیشویی.)
با این وجود تأکید فیروزخان بر اینکه «بیپولی عیب نیست، بیآبرویی عیب است»؛ یا اظهار نصرت وقتی میخواهند با وجود بچه و تنگی جا شب را خانه فیروزخان بماندند: «ما که به کم خوردن و گرد خوابیدن عادت کردهایم. بازم گردتر میخوابیم. صلوات»، اینها همه تبلیغ قناعت است به جای جستوجوی عدالت.
گذشته از این نکات یک نکته حاشیهای نیز قابل ذکر است: مجموعههای تلویزیونی ماه رمضان به علت داشتن مخاطب فراوان از اقشار مختلف جای مناسبی است تا در کنار تبلیغ و ترویج دینی، بعضی عبارت و کلمات هم بین مردم پخش شوند که جنبه تبلیغی هم ندارند و به زودی در زبان عوام وارد میشوند. بخشی از این کلمات تکیهکلامهای عامیانه اقشار مختلف مردم است و برخی دیگر واژههای ناشناس خارجی که گاه با تغییر در تلفظ و معنی همراه است. یکی از این کلمات «آمپاس» تکیهکلام فیروزخان است، به معنی تنگنا و گرفتاری و مخمصه. اینکه این کلمه دقیقاً از کجا و چگونه آمده روشن نیست. احتمالا همان Engpass آلمانی است اما هیچ معلوم نیست که چگونه وارد زبان کوچه و بازار شده است.
نقد درخشان. بعد از مدتهای مدید بالاخره ما یه چیز خوندنی اینجا پیدا کردیم.
jahangir / 22 July 2013
[ دستگاه تبلیغاتی میکوشد با دور کردن جوانان از محیطهای فعال اجتماعی و حبس کردن آنها در چهار دیواری خانه و خانواده آنها را منفعل و حتیالامکان مطیع بار بیاورد.]
مرحبا +++++++
فریدون / 22 July 2013
خیلی استادانه و از منظر جامعه شناسی تحلیل کردید و واقعاً لذت بردم و نکتهها آموختم. ممنونم از رادیو زمانه برای چاپ کردن این مطالب افشاگرانه و آگاه کننده .
parasto / 23 July 2013
مرسی. عالی بود.
afsaneh / 25 July 2013
یکی از این آخوندا عجب دست خوشونو رو کرده گفته که
«به نظر بنده پخش این سریالها ربطی به حضور مردم در مساجد ندارد. چرا که مردمی که به مسجد میروند ۱۰ درصد هم نیستند. به خاطر این ۱۰ درصد نمیتوان ۹۰ درصد را فدا کرد.
این حرف درست بر خلاف تبلیقات خود ملاها ادر رسانههای دولتیه .
پری / 01 August 2013
نظرتون رو دقیقا تأیید میکنم . بخصوص این سریال خروس بیش از حدّ تبلیغی و بیخوده.
بهمن / 07 August 2013
تمامی این فیلمهای تلویزیونی برای تبلیغ ایدئو لوژیکه و بس ;
بهرام / 12 August 2013