بایگانی بخش نیاز به دسته بندی
یک روز آفتابی است. زن سرایدار مثل ملکهای روی پلهها ایستاده، دستهایش را به کمرش زده و به جوان دانشجویی که دارد میدود تا به گروه دانشجویانِ داوطلب برای کمک به زخمیها برسد، اخم کرده...
هر رژیمی یک روز میافتد؛ استثنا ندارد. و همیشه موقع سقوطِ هر رژیمی، لحظههایی هست که قدرت، بیصاحب و سرگردان، توی هوا چرخ میخورد تا آن کسی که باهوشتر است و به خاطر باهوشتر بودنش،...
تلفنهای متعدد فوشه، وزیر داخله یک لحظه قطع نمیشود. وکیل، وزیر، نجیبزاده، تجار، مقامات محترمِ جامعه، یکبند از او میخواهند «هر طور» هست، به غائله خاتمه بدهد.
این روزها مرز روز و شب را طلوع و غروب خورشید نیست که تعیین میکند. هر روز فقط ادامه روز پیش است و فقط این وقفههای بین درگیریها است که فصلبندی زمان را خط میکشد...
دیشب شبِ درازِ بیسر و سامانی بود. شب سماع و جنون و تشنگی خون روی لبهای خشک و خسته آژدانهایِ روزهایِ پیاپی سرپا ایستاده و توهین شنیده.
در کوچه و خیابان و کارخانه چه خبراست؟ ۹ میلیون کارگر و کارمند درحال اعتصابند و میدانیم اعتصابیون، حقوق ندارند. سوال مهم این است که تا کی میتوانند به اعتصاب ادامه بدهند.
اگر ما بودیم، چه کشتاری پیش میآمد. می ۶۸، فراموش نکنیم دارد یک دموکراسی اتفاق میافتد. آن هم در یک فرانسهی پیشرفتهی صنعتی، در اوج شکوفایی اقتصادی. هر جای دیگر دنیا، به خصوص در مملکت...
پاریس همچنان یک شهر تعطیل است. نه، یک آشغالدونی بزرگ است. جشن روزهای تعطیل، روی آشغالهای جمعنشده ادامه دارد. پست کار نمیکند، روزنامه درنمیآید، ترن و مترو در کار نیست، اما ترانزیستورها خبرها را...
پرداختن به طرح چهرهی بندیت، نه به خاطر پیروی از کیش شخصیت و قهرمانسازی، بلکه از این روست که ویژگیهای یک جنبش، کم و بیش در شخصیتهای برجستهاش متبلور است و نحوهی عمل آنها در...
شاید یکی از مهمترین تفاوتهای جنبش ۶۸ با سایر جنبشهای تاریخ معاصر مسألهی رهبریاش بود. ۶۸ یک رهبر ندارد؛ چندین رهبر دارد. برای این که یک ایدئولوژی ندارد؛ چندین ایدئولوژی دارد؛ و به عبارتی اصلاً...
«جامعهی نمایش» یکی از کتابهایی بود که در ساختن ذهنیت جنبش ماه می پیشآهنگ و مؤثر بود. این کتاب به فارسی درآمده، به ترجمهی بهروز صفدری و در موسسهی نشر آگاه. نویسندهی کتاب، گی دبور...
همهی مملکت در یک جور تعطیلات است. ساعت دیگر معنا ندارد. کار وجود ندارد. زندگی روزمره معنای همیشگیاش را از دست داده است. قدرتی در جامعه حاکم نیست.
«آنها رفتار ما جوانها را دیکته میکنند، تصحیح میکنند. موزیک ما را، لباس پوشیدنمان را، معاشرتمان را. آنها حقانیت اخلاقیشان را از اخلاق مذهبی یا حزبی میگیرند و حقانیت عقلانیشان را از سنشان میگیرند.
پیش از زدوخورد با پلیس، بهتر است آدم یک فکری بکند برای پلیس توی کلهی خودش. از شعارها و دیوارنوشتههای نانتر و سوربون به اشکال مختلف. هرچه میدوم با چهل سال فاصله به امروز، ۱۵...
روزهای ماه می. روز چهاردهم. سنگرِ خیابانی سد معبر است، اما راه را باز میکند. پیروزی شکستخوردگان. سنگرهای خیابانی شب باریکاد، شب ده، یازده می، یکی بعد از دیگری فرو میریزد.
نگاهی به عقب. دنبالهی شب۱۰-۱۱. این بچههای ۲۲ مارس گروه بندیت هستند که راهپیمایی را شروع میکنند. جلوی زندان سانته همهی جمعیت سرود انترناسیونال میخوانند.