بنا به گزارش‌های منتشرشده در رسانه‌های ایران، حدود ۱۰۰ بار تا کنون به ده‌ها مدرسه‌ در ۱۰ استان ایران حمله شیمیایی کرده‌اند. برخی مدرسه‌ها دو بار هدف قرار گرفته اند و گاه خبرهایی از مسمومیت بدون ذکر نام مدرسه منتشر شده اند و حوادثی مشابه در تنها چهار مدرسه پسرانه گزارش شده است. اما به هر روی، مدرسه‌های دخترانه هدف اصلی بوده اند و ۹۰۰ دانش‌آموز که اکثریت قریب به اتفاق دختر بوده اند، در بیمارستان‌ها بستری شده‌اند.

با وجود این، دستگاه رسانه‌ای جمهوری اسلامی آن را مجموعه‌ای از حوادث پراکنده می‌نمایاند و وزیر کشورش هم می‌گوید بیش از ۹۰ درصد موارد به «استرس» مربوط بوده و خبرگزاری رسمی دولتش ــ «ایرنا» ــ هم می‌گوید رها کردن گاز بدبو شیطنت بچه‌هاست برای فرار از امتحان؛ توجیه‌هایی که هیچ‌کس، به ویژه‌ی خانواده‌های دانش‌آموزان را قانع نکرده است.

اما یک چیز شاید چشم‌انداز بهتری برای فهمیدن آنچه در ایران بر سر دختران مدرسه‌ای می‌آید، در اختیارمان قرار دهد: بررسی آنچه در افغانستان بر سر دختر مدرسه‌ای‌ها آمد.

گزارش زیر ادعای حل معما یا ارائه‌ فکت‌های مربوط به آن را ندارد، بلکه احتمالی را مطرح می‌کند که مقام‌های مسئول در جمهوری اسلامی وظیفه دارند آن را در همکاری با نهادهایی همچون سازمان جهانی بهداشت بررسی کنند.

ماجرای حمله‌های شیمیایی در افغانستان

۳۱ اوت ۲۰۱۰، دکتر کارگر نوراوغلی، سخنگوی وقت وزارت بهداشت «جمهوری اسلامی افغانستان» بالاخره به پرسش‌ها درباره مجموعه‌ای از حمله‌ها با گاز سمی به مدرسه‌های دخترانه پاسخی حداقلی داد: آزمایش خون دختران به دست سازمان جهانی بهداشت و وزارتخانه متبوع او نشان داده که گازهای ارگانوفسفات ــ با غلظت‌های پایین‌تر از سطح کشنده ــ عامل سمی بوده‌اند. در هفته پیش از آن، ۱۰ مدرسه دخترانه هدف حمله قرار گرفته بودند.

ارگانوفسفات‌ها مجموعه‌ای از ترکیب‌های آلی شیمیایی فسفر هستند که در تهیه حشره‌کش، سم‌های نباتی و بالاخره سلاح‌های شیمیایی مهلک استفاده می‌شوند. سلاح‌های شیمیایی همچون سارین، تابون، سومان، و وی‌ـ‌ایکس از آن جمله اند. بشار اسد از سارین برای هدف قرار دادن مخالفان‌اش در غوطه بهره برد. نوویچوک که روسیه در مسموم‌کردن مخالفان‌اش از آن استفاده می‌کند، از همین رده است.

یک سوال اما در افغانستان و در آن کنفرانس خبری «رسماً» بی‌پاسخ ماند، هرچند همه پاسخ‌اش را می‌دانستند: عامل این حمله‌ها؟

دولت وقت می‌گفت نمی‌داند این حمله‌ها عمداً رخ داده‌اند یا سهواً. بقیه می‌دانستند که گروه طالبان در پس آنهاست و در میان دستگاه امنیتی و نظامی دولت هم نفوذ دارد. مقام‌های محلی می‌گفتند مسأله استرس و اضطراب است؛ مثل حرفی که وزیر کشور جمهوری اسلامی و برخی مدیران زده‌اند. اما آزمایش خون نشان می‌داد که دست کم در مواردی یک گاز بسیار خطرناک عامل اصلی است.

علایمی که دختران مدرسه‌ای و معلمان‌شان به آن دچار می‌شدند، اینگونه بود: اول حس کردن بویی تند و شیرین؛ بعد سردرد و گلودرد، سرخ شدن چشم‌ها و اشک‌آمدن از آنها، سرگیجه و استفراغ؛ و پس از آن هم غش کردن و از حال رفتن. بعضی‌ها هنگام بازگشت به خانه در مسیر از هوش می‌رفتند. بعضی‌ها در داخل خانه ساعت‌ها بعد از حال می‌رفتند و توان حرکت نداشتند.

حمله‌ها در منطقه‌هایی از افغانستان رخ می‌داد که طالبان نفوذ بیشتری داشتند و مخالفت با آموزش دختران قوی‌تر بود. اما شهرهای بزرگی همچون کابل و هرات هم در امان نماندند. حمله‌های شیمیایی علیه دختر مدرسه‌ها را با اسیدپاشی و آتش زدن مدرسه‌های آنها تکمیل می‌کردند. اما ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی طالبان به همه اطمینان می‌داد که گروه متبوع او «هرگز چنین اقدامی علیه دخترکان معصوم انجام نخواهد داد.»

می‌گفتند طالبان جدید طالبان دیگری است، رویکرد دیگری دارد، با آموزش زنان مخالفت نخواهد کرد، حمله‌های شیمیایی را برای خراب کردن وجهه‌ آنها ترتیب داده‌اند. اما به قدرت رسیدند و دختران از تحصیل بازماندند.

حمله‌ها از سال‌ها پیش آغاز شده بود. اینجا به شماری از آنها اشاره می‌کنیم:

  • حمله‌های سریالی ۲۰۰۹ در ولایت کاپیسا. شاهدان می‌گفتند بویی شبیه بوی سیگار شنیدند، ناگهان سرگیجه گرفتند، بالا آوردند، از حال رفتند.
  • ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳؛ حمله‌های سریالی علیه دختران دانش‌آموز ولایت تخار. این بار هم ابتدا چشم و بینی‌ها شروع به سوزش کرد و سپس قربانی‌ها از حال رفتند.
  • ۱ مه ۲۰۱۳؛ ۱۵۰ دختر دانش‌آموز در کابل مسموم شدند. این‌بار هم گازی بودار در کلاس پخش شد و به فاصله اندکی دانش‌آموزها شروع کردند به غش کردن. مقامات گفتند در برخی موارد آب آشامیدنی هم مسموم شده بوده.
  • ۲۰۱۸، هلمند؛ این بار هم احساس بی‌حالی و سپس بی‌هوشی.

سال ۲۰۱۲ افغانستان ۱۵ تن را به خاطر حمله‌های تخار دستگیر و آنها را عامل حمله‌ها معرفی کرد؛ از جمله دو دختر دانش‌آموز. سازمان ملل اما بیانیه داد و گفت که برای اعتراف‌گیری از متهمان، آنها را شکنجه داده‌اند.

نظریه‌ی دیگری هم بود: پدیده‌ای روانشناختی که در بین جمعیت سرایت پیدا می‌کند، «بیماری روانشناختی توده‌ای» [Mass Psychological Illness]. این را سازمان جهانی بهداشت پس از آزمایش نمونه‌های آب و خون و ادرار مطرح کرد و آن را به وضعیت جنگ‌زده‌ کشور و هراس از طالبانی که علیه دخترها اسیدپاشی و بمب‌گذاری می‌کردند، ربط داد. اما دست کم در برخی موارد استفاده از گاز سمی ــ همان طور که در ابتدای مقاله از زبان سخنگوی وزارت بهداشت آمد ــ ثابت شده بود.

ایران: نمونه‌ای مشابه؟

حالا اجازه دهید به ایران بازگردیم و ببینیم تجربه‌ افغانستان، درباره حمله‌های شیمیایی در ایران چه به ما می‌گوید؟

شاهدانی که قربانی این حمله‌ها بوده‌اند، علایم مشابهی را با نمونه‌ افغانستان گزارش کرده‌اند. به روایت پدر یکی از دانش‌آموزان قمی در کلاب‌هاوس در زیر گوش فرا دهید. او پدر دختری کلاس‌پنجمی است که ۱۹ دی مسموم می‌شود. به آنها می‌گویند «گازگرفتگی خفیف منوکسید کربن» علت بدحالی است اما بعدتر مشخص می‌شود این توجیه نادرست است:

او علایم دخترش را چنین برمی‌شمارد:

  • به هم ریختن نبض و اختلال در تپش قلب، مشکل تنفسی، سرگیجه، و تهوع در ساعت‌های ابتدایی.
  • و سپس از شب هنگام بازگشت به خانه، تشدید تهوع، بی‌حسی و مورمور کردن اعضا و فلج‌شدن موقتی پاها، و در نهایت ناتوان شدن از راه رفتن و حرکت.
  • از سه چهار روز بعد، تشدید حالت تهوع، ناتوانی در رفتن به دستشویی [یبوست شدید]، ناتوانی از غذا خوردن، ناتوانی در حرف زدن.
  • بهتر شدن تدریجی از ۱۰ روز بعد، بازگشت حرف زدن، بازگشت توانایی محدود قدم زدن.

او درباره دختر دیگری نیز می‌گوید که «ابتدا به چشمش زده بود».

در گزارش هم‌میهن از حمله به مدرسه‌ای در بروجرد هم سمپتوم‌های مشابهی گزارش شده است:

یکی با سرگیجه و تپش قلب شدید، یکی با کمردرد شدید، یکی با سردرد و درد شدید قفسه سینه و یکی با افت شدید اکسیژن خون… تعدادی از دانش‌آموزان دبیرستان احمدیه بروجرد می‌گویند قسمت‌هایی از بدنشان در مدرسه فلج شده است… یکی از پزشکان اورژانس در بیمارستان شریعتی بروجرد که مداوای گروهی از دانش‌آموزان مسموم را به عهده داشته به هم‌میهن گفت که بیشتر دانش‌آموزان با علائم سردرد، مشکلات تنفسی، بی‌حالی و حالت تهوع و افت فشار مراجعه کرده‌اند و برخی از آن‌ها هم دچار استرس شدیدی شده بودند.

این علایم اطلاعاتی را در اختیار ما قرار می‌دهند. اگر استفاده از گاز سمی رخ داده باشد، این گاز بر اعصاب تأثیر می‌گذارد.

جدول زیر جدول اینترپول از گازهای استفاده‌شده به عنوان سلاح شیمیایی است. در این جدول رنگ و بو و علایم مربوط به هر گاز سمی آمده است.

جدول اینترپول از گازهای سمی شیمیایی
جدول اینترپول از گازهای سمی شیمیایی

مجموعه اول در این جدول مربوط به ارگانوفسفات‌ها، گازهای عامل اعصاب است که در سطوح غیرکشنده در افغانستان برای حمله به مدرسه‌های دخترانه استفاده شد.

مجموعه‌ اول را در زیر به صورت فارسی می‌بینید:

جدول مربوط به ارگانوفسفات‌ها ــ برگرفته از اینترپول
جدول مربوط به ارگانوفسفات‌ها ــ برگرفته از اینترپول

به طور کلی، علائم مسمومیت با گازهای عامل اعصاب را در این کلمه [1]DUMBELS خلاصه می‌کنند: دفع کردن، ادرار، تنگی مردم چشم، اختلال در تپش قلب، اشک‌ریزی، اسپاسم تنفسی، ایجاد خلط، استفراغ، آویزان شدن آب دهان.

هرچند این گازها به شدت سمی و بالقوه مهلک هستند، در غلظت‌های غیرکشنده در مورد اشاره‌شده در افغانستان به کار رفته بودند و انواع سمی دیگری به جز سلاح شیمیایی نیز دارند.

در کتابخانه ملی پزشکی ایالات متحده درباره مسمومیت با ارگانوفسفات‌ها به این نکته اشاره شده که با گذشت زمان، سمپتوم‌های مربوط به مورمور شدن‌ها و فلج عضلانی پدیدارتر می‌شوند و میزان پاسخ‌گویی به تحریک عصب‌ها کاهش می‌یابد ــ همان‌طور که پدر دختر قمی توضیح می‌دهد، دختر او نسبت به تحریک عصب ــ چکش به زانوی پا ــ واکنش نشان نمی‌داده است.

اگرچه متخصصان علامت اختلال در هاضمه به خاطر مسمومیت با ارگانوفسفات‌ها را اسهال می‌دانند، دختر قمی دچار یبوست شدید شده بود. این تفاوت می‌تواند به دلیل واکنش‌های یکتا و خاص هر بدن به ماده‌ها باشد.

در ایران، شاهدان درباره بویی که استشمام کرده‌اند، گزارش داده‌اند. تا کنون در گزارش‌ها آمده که گاز مسموم بوی پرتغال، میوه، یا نعنای تند (همچون کافور) می‌داده است.

بودار بودن گاز، امکان مسمومیت با منواکسید کربن را رد می‌کند. به علاوه، علائم مسمومیت با منواکسید کربن با علائم گزارش‌شده یکی نیست.

مقامات دیگری از مسمومیت با گازهای نیتروژنی خبر داده‌اند و احتمالا منظورشان اکسیدهای نیتروژنی است. بنا به اطلاعات مرکز کنترل بیماری‌های آمریکا، خطرناک‌ترین گازهای اکسید نیتروژن، اکسید نیتریک (NO) و دی اکسید نیتروژن (NO2) است. اما گازی غیرمحلول در آب است و به همین خاطر، باعث آزار و سرخ شدن مخاط‌ها یا چشم نمی‌شود. این گاز به تورم ریه و نیز سرخ شدن و سوختگی پوست می‌انجامد و ریه و قسمت فوقانی سیستم تنفسی را به شدت می‌سوزاند. این علائم از سوی شاهدان گزارش نشده است.

بنابراین، امکان استفاده از ارگانوفسفات‌ها دست‌کم در برخی از موارد در ایران نیز وجود دارد. با وجود این، هنوز مسئولان حکومتی خبررسانی شفافی از بررسی‌های خود عرضه نکرده‌اند. در عوض آنها تلاش کرده‌اند تا در نحوه پوشش اخبار انواع توجیهات را ــ از شیطنت بچه‌ها برای فرار از امتحان تا استرس تا حضور مواد پتروشیمی در نزدیکی مدرسه‌ها تا گازگرفتگی منواکسید کربن ــ بیاورند.

همان‌طور که در ابتدای گزارش آمد، این بررسی ادعای کشف کردن معما را ندارد و نمی‌تواند مستقلاً تأیید یا رد کند که گازهای اورگانوفسفات در هیچ موردی از مسمومیت‌ها رخ داده‌اند یا نه. این وظیفه دستگاه امنیتی و پلیسی و پزشکی قانونی جمهوری اسلامی است. اما یک چیز مشخص است: اگر از این مواد استفاده شده باشد، تهیه‌کردن چنین موادی برای استفاده در چنین ابعادی آسان نیست و دستگاه پلیسی ــ امنیتی می‌تواند با ردگیری محل تهیه، فرد یا افراد تهیه‌کننده را شناسایی کند؛ همان طور که پیش از این در رصد و دستگیری اعضای گروه «دولت اسلامی» در تهران، ادعا می‌کردند که رد خریدِ مواد شیمیایی قابل استفاده در ساخت بمب را زده بودند.

نقشه زیر موارد حمله شیمیایی به مدارس در ایران را نشان می‌دهد (این نقشه تکمیل خواهد شد):

Ad placeholder

پانویس:

[1] defecation, urination, muscle weakness, miosis, bradycardia, bronchospasm, bronchorrhea, emesis, lacrimation, and salivation

Ad placeholder