شیوا، یک داستان علمی – تخیلی یا به تعبیر نویسندهاش: «داستاندانش» است که در فضایی بین واقعیت و خیال و با بهرهگیری از بنمایههای اساطیری اتفاق میافتد.
ساعت هشت و ربع صبح است که شخصی به نام «منوچهر» از تهران با نویسنده داستان در شهر برکلی در ایالات متحده آمریکا تلفنی تماس میگیرد. او میگوید:
«من در تهران هستم. کافیست تا “دستگاج” را به خود ببندم و عرض و طول جغرافیائی را میزان کنم. درنتیجه اگر شما نشانی خود را به من بدهید من در عرض چند دقیقه ازطریق نقشه دقیقی که دارم محل سکونت شما را پیدا خواهم کرد.»
نویسنده داستان نشانیاش را با تردید در اختیار منوچهر میگذارد و دقیقهای بعد نور درخشانی در اتاقش پدیدار میشود. منوچهر در میان اتاق او ظاهر میشود و به این ترتیب سیر و سیاحتی در طول تاریخ، در گستره هزارهها اتفاق میافتد. در این داستان با انواع ابداعات و با شخصیتهای تاریخی از مارکس تا امیر حسین دهلوی آشنا میشویم و در تاریخ ایران و جهان نظر میکنیم.
شهرنوش پارسیپور در یک گفتوگوی ویدیویی به این موضوع اشاره میکند که در نوشتن داستاندانش «شیوا» از رویدادهای زندگی خودش هم استفاده کرده و به یک معنا این اثر ار یک سویه «اتوبیوگرافیک» هم برخوردار است.
داستاندانش «شیوا»، از اندک نمونههای رمان علمی – تخیلی و شاید نخستین نمونه آن در ادبیات معاصر ایران، به تدریج، به شکل کتاب گویا در رادیو زمانه عرضه میشود.
شماره ۷ از مجموعه داستاندانش «شیوا» را با صدا و اجرای شهرنوش پارسیپور میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
شیوا به نویسنده مىگوید که این ساختمان داراى دوازده طبقه است و آپارتمانى که او براى نویسنده انتخاب کرده در طبقه هفتم قرار دارد. خود او در طبقه نهم زندگى مىکند. نویسنده از آپارتمان بازدید مىکند که سه خوابه است و آن را بسیار مىپسندد، اما متوجه مىشود مصالحى که در ساختمان به کار رفته از جنسهاى معمول و رایج نیست. بعد شیوا او را به طرف آسانسورى مىبرد و روى پره یک گل پنج بار فشار مى دهد و در مقابل باز مىشود. آنها وارد ساختمان دیگرى مىشوند و به اتاقى مىرسند که پر از اسباببازىهاى بچهها است. شیوا به نویسنده مىگوید از میان آنها وسایل لازم براى یک خانه را انتخاب کند. نویسنده پردههاى کوچک و مبلها و میزها و تختخوابهاى کوچک را انتخاب مىکند و…
بشنوید:
همه شمارههای داستاندانش شیوا، کتاب گویا