شیوا
صد و یک نفر از چهار در مختلف وارد ساختمان میشوند. همهی آنها از طریق دستگاه جابهجایی به ساختمان...
بحث بین شیوا و نویسنده جریان دارد و آنها دربارهی ثنویت چینی حرف میزنند و شیوا اظهار تأسف میکند...
شهرنوش پارسیپور – نویسنده و شیوا وسایل خانه را که همانند اسباببازى کودکان است به آپارتمان مىآورند.
شهرنوش پارسیپور – شیوا به نویسنده مىگوید که این ساختمان داراى دوازده طبقه است و آپارتمانى که او براى...
شهرنوش پارسیپور – نویسنده که از دانش منوچهر شگفتزده شده از او مىپرسد آیا دستیارانى دارد یا نه. بعد...
شهرنوش پارسیپور - منوچهر مىگوید من به آمریکا آمدهام تا از شما دعوت کنم اگر دلت مىخواهد با من...
شهرنوش پارسیپور - گفتوگو بین نویسنده و منوچهر ادامه دارذ. نویسنده در ریشهیابی گرفتاریهای ایران میگوید علاوه بر رفتار...
شهرنوش پارسیپور - منوچهر، دانشمند جوان دستگاج، یعنى ابزارى را که با آن در فاصله یک ثانیه از ایران...
شهرنوش پارسیپور - راوى داستان در برکلی، شامش را خورده که تلفن زنگ مىزند. شخصى به نام منوچهر، از...