رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۶۰ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
عزت و شازده ملوک زندگى عادى و معمولى داشتند. دخترهاى عزت هردو شوهرانى نزدیک به خانواده دکتر اعتماد داشند. مینو در رشته ریاضیات تحصیل کرد و دبیر دبیرستان شد. شازده ملوک نیز کارى براى خود دست و پا کرد و براى میهمانىها خوراک مىپخت و در آمدى فراهم مىکرد.
طلعت نیز درگیر شوهر عیاشاش بود او موفق شد دخترش را در سن شانزده سالگى به عقد یک مرد تحصیلکرده درآورد. سرگرد شوهرش نیز پس از چند بار زن گرفتن و زن طلاق دادن به خانهى طلعت آمد تا با زخم معده ترسناکش بجنگد.
آذرماه و ایرج نیز زندگى آرامى داشتند و صاحب چهار فرزند شدند. ایرج اما باید مخارج زندگى برادرش را نیز تأمین مىکرد که حالا از زن صیغهایش سه بچه پیدا کرده بود. پس از انقلاب اسلامى ایرج و آذرماه جزو آن دسته از مردمان بودند که به آمریکا مهاجرت کردند و…
خانم پارسی پور گرامی در ماه های گذشته، از شنیدن داستان زیباتون لذت بردم، لحظات تنهایی بسیاری ام را باهاشون پر کردم، حیف که تمام شد، اما می دانم که همه چیز پایان داره، امیدوارم سلامت باشید و داستان های زیبای دیگری را برای فارسی زبانان بیافرینید. خیلی دوستتون دارم.
Sherri / 21 November 2016