کمی بهار

یک تجربه متفاوت، از نویسنده نام‌آشنا با آثاری ماندگار و پرخواننده مانند «طوبا و معنای شب». «کمی بهار»...

شهرنوش پارسی‌‌پور - از هفته آينده داستاندانش شيوا براى شما خوانده خواهد شد. بسيار خوشحال مى‌شوم نظرتان را درباره...

شهرنوش پارسی‌‌پور - گلپر دختر روستایى که سوار یک کامیون شده بود مورد تجاوز سه نفر قرار گرفت....

شهرنوش پارسی‌‌پور - فروغ همانطور که ناگهان مذهبى شده بود و به حجاب پناه برده بود یک روز...

شهرنوش پارسی‌‌پور - پروانه در توهمات بیمارى روحى فرو رفته بود. هرکس که مى‌خندید داشت به پروانه مى‌خندید. او...

شهرنوش پارسی‌پور - طلعت درگیر شوهر عیاش‌اش بود. او موفق شد دخترش را در سن شانزده سالگى به عقد...

شهرنوش پارسی‌پور - لعیا پس از بازگشت از فرانسه با غلامحسین دشت سرخى ازدواج کرد. آنها زندگى فقیرانه‌اى داشتند...

شهرنوش پارسی‌پور - آفاق زندگى عادى خود را دارد. او هیچگاه سعى نمى‌کند وارد ماجراجویى خطرناکى بشود. اما...

شهرنوش پارسی‌پور - دکتر اعتماد و نیر زندگى عادى خود را دارند. آن‌ها دلبسته خلیل ملکى هستند و امیدوارند...

شهرنوش پارسی‌پور - دکتر اعتماد دارد پیاده به خانه مى‌رود که به خلیل ملکى برمى‌خورد. دو نفرى به...

شهرنوش پارسی‌پور- پیش از رفتن على به فرانسه مراسم عقد انجام مى‌پذیرد. اما آفاق نمى داند آیا...

شهرنوش پارسی‌پور- لعیا احساس مى‌کند غلامحسین دشت سرخى را دوست دارد. غلامحسین اما فقیر است و نمى‌تواند به...

شهرنوش پارسی‌پور - حسین الله‌وردى در یک دکه عرق‌فروشى نشسته است که سه مرد وارد مى‌شوند. یکى از...

شهرنوش پارسی‌پور - عبدالله که به شدت عاشق دختر شده نام او را مى‌پرسد. دختر ثریا نام دارد. او...

شهرنوش پارسی‌پور - خانم لقا دارد نقاشى مى‌کند که در باز مى‌شود و دختر بزرگش طلعت با سه بچه‌اش...

شهرنوش پارسی‌پور - ایرج به دیدار برادرش مهدى مى‌رود که به تازگى صاحب یک دختر شده. مى‌بیند که سه...

شهرنوش پارسی‌پور - فروغ تصمیم مى‌گیرد به اتفاق اکرم به گورستان برود و گور کریم را زیارت بکند....

شهرنوش پارسی‌پور - آذرماه که مدتى است متوجه شده رابطه‌اش با ایرج به سردى گراییده تصمیم مى‌گیرد کارى بکند....

شهرنوش پارسی‌پور - الیاس خان یک میهمانى مردانه داده و دوستان پان ایرانیست و چند نفرى را که با...

شهرنوش پارسی‌پور - ضارب شاه را که به شدت زخمى است به بیمارستان دکتر اعتماد مى‌آورند، اما او مى‌میرد....