رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۴۹ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
فروغ تصمیم مىگیرد به اتفاق اکرم به گورستان برود و گور کریم را زیارت بکند. این حادثه تأثیر دردناکى روى او مىگذارد. فروغ مىداند دکتر الهیار فرامرزى عامل قتل کریم است. اینک در جستجوى آن است که به نحوى انتقام کریم را بگیرد. پس از زیارت گور دو زن به شاه عبدالعظیم مىروند و در تمام طول رفت و برگشت فروغ به انتقامجویى فکر مىکند. اما هرچه بیشتر فکر مىکند کمتر به نتیجه مىرسد. اگر دکتر بمیرد زندگى آنها سیاه خواهد شد، چون تنها منبع درآمد خانواده دکتر است. در بازگشت از شاه عبدالعظیم احمد آرامش را مىبیند که از کنار گار ماشین دودى مىگذرد. او پدر سومین پسر فروغ است. خودش را پنهان مىکند و با حالت زارى به خانه مىرسد و…