رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۴۳ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
درویشان در خانه شوکت و بهروز درباره عرفان حرف مىزنند و مىگویند که هر انسانى یک پادشاه و یک فقیر است. پادشاه است چون بر بدن خویش فرمان مىراند و فقیر است، چون باید علم بیاموزد. پروانه به شدت تحت تاثیر این حرفها قرار گرفته و خود را یک پادشاه فرض مىکند. اما هنگامى که از دانشگاه بیرون مىآید دچار ادرار تندى مى شود که قدرت مهار کردن آن را ندارد. ادرار او در خیابان باز مىشود و پروانه با لباسهاى آلوده به خانه مىرسد. او بعد که به حمام مىرود و برمىگردد دچار تب تندى مى شود و این مقدمه بیمارى روحى اوست.