رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

KAMIB02

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۱۲۹ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

فروغ که سعى مى‌کند گلپر را مذهبى کند هر بامداد با او نماز مى‌خواند، اما ناگهان متوجه مى‌شود که گلپر کلمات را ادا نمى‌کند. هنگامى که با نام رقیه او را خطاب قرار مى‌دهد گلپر اعلام مى‌کند که نامش گلپر است. بعد هم مى‌گوید تا وقتى معناى کلماتى را که مى‌خواند نفهمد نماز نخواهد خواند. در حقیقت او از خدا قهر کرده است و از او تصویرى شیطانى در ذهن دارد. فروغ به بازار مى‌رود و یک قرآن با معناى پارسى مى‌خرد، اما گلپر از این قرآن نیز ایراد مى‌گیرد و استدلال مى‌کند خدا اگر بتواند موجودى از خودش بزرگ‌تر بسازد پس دیگر بزرگ‌ترین نیست. او این استدلال را از پدر کمونیست دوستش آموخته است. فروغ به راستى مسئله‌دار مى‌شود و…