رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۱۶ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
زندگى براى گلپر در خانه فروغ بسیار سخت است. او هر روز مجبور است ساعت پنج بامداد از خواب بیدار شود، وضو بگیرد و نماز بخواند. بعد به تلاوت قرآن گوش بدهد که نه او معنىاش را مىفهمد و نه خود فروغ که آن را مىخواند. اینها همه در حالىست که بچه در عالم بچگى خود با خدا قهر است. نمىتواند بفهمد که چگونه خدا اجازه داده که مردان چنین بلایى به سر او بیاورند. در عین حال از اینکه فروغ نام او را رقیه گذاشته بسیار ناراضى است. از این نام متنفر است. فروغ عاقبت موفق مىشود به نام خود و شوهرش براى او شناسنامه بگیرد. نام او را در مدرسه مىنویسند و سن او را هفت سال تعیین مىکنند، در حالى که گلپر شاید نه ساله است و…