رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۱۲ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
حسین اللهوردى براى آزار دادن آذرماه او و ایرج را به رستوران فرد دعوت مىکند. در رستوران مرتب از زنانى حرف مىزند که به شوهرشان خیانت مىکنند. از ایرج مىپرسد آیا هرمز یکانى را مىشناسد و آیا مىداند که او به ناموس مردم چشم دارد. آذرماه که به شدت خجالتزده و وحشتزده است تصمیم مىگیرد همه چیز را حاشا کند. حسین عاقبت فکر مىکند زن را به حال خود بگذارد چون متوجه شده که ایرج به هیچ عنوان همجنسگرا نخواهد شد، در نتیجه آزار دادن زن کار درستى نیست. در بازگشت به خانه ایرج از آذرماه مىپرسد آیا هرمز یکانى را دیده است. آذرماه به شدت حاشا مىکند و بعد گریهاش مىگیرد. ایرج قصد ندارد مسئله را کش بدهد چون نمىخواهد آذرماه به خانه مادرش برگردد. راحله خانم به ایرج خبر مىدهد که دوماهه باردار است و…