پژوهشگران دانشگاه بیرمنگام بریتانیا هفته گذشته اعلام کردند که احتمالاً قدیمیترین نسخه خطی قرآن در کتابخانه این دانشگاه موجود است. ظاهراً از آزمایشهای تاریخگذاری رادیو کربن چنین برمیآید که قدمت نسخه خطی یافت شده به ۱۳۷۰ سال پیش میرسد.
دانشگاه بیرمنگام اما اعلام کرد که تعیین قدمت نسخه خطی قرآن یافتشده به آزمایشهای بیشتری نیاز دارد. علاوه بر این نسخههای خطی بسیاری از قرآنهای قدیمی در کتابخانههای مجموعهداران جهان وجود دارد و به این جهت با قطعیت نمیتوان گفت که نسخه قرآن بیرمنگام قدیمیترین نسخه خطی قرآن در جهان است.
سال گذشته هم سه برگ از یکی از نسخ خطی قرآن در دانشگاه توبینگن یافت شد که قدمت آن بنا به نظر کارشناسان به ۲۰ الی ۴۰ سال پس از درگذشت پیامبر اسلام میرسید.
بازتاب رسانهای گسترده اینگونه خبرها این پرسش قدیمی را مجدداً در میان میآورد: منشأ قرآن چیست؟ یک متن تاریخی یا یک متن وحیانی؟
برخلاف انجیل و تورات پژوهشهای لازم پیرامون منشأ قرآن انجام نشده است. مسلمانان قرنها چنین میپنداشتند که قرآن سخن خداوند است که به پیامبر اسلام وحی شده و بنابراین علمای اسلام به جای آنکه قرآن را مانند یک متن تاریخی با رویکرد انتقادی بررسی کنند، به تفسیر آن اهتمام میکردند. در مجموع ۱۴ قرآن در جهان اسلام به رسمیت شناخته شده است. همه این روایتها از قرآن در طی چند قرن بعد از درگذشت پیامبر اسلام به کتابت درآمده است. به این معضل علمی میبایست نبود ترجمههای روان، شیوا و قابل فهم از قرآن را هم اضافه کرد.
اکنون چند سالیست که قرآنپژوهان در دانشگاههای علوم اسلامی غرب برای یافتن منشأ تاریخی قرآن در تکاپو هستند. عدهای همچنان بر این باورند که قرآن به پیامبر وحی شده، عدهای گمان می کنند قرآن آمیزهایست از تعالیم تحریف شده یهود و مسیح و در همان حال عدهای قرآن را یک متن تحریفشده تلقی میکنند که در زمان خلافت عثمان توسط یاران پیامبر اسلام کتابت شده است.
درباره قرآن به عنوان یک متن تاریخی یا فراتاریخی با حسن یوسفی اشکوری، نویسنده و محقق و روحانی آزاداندیش و حسن فرشتیان، پژوهشگر دین گفتوگویی انجام دادهایم.
آقای اشکوری، آیا قرآن یک متن بیتاریخ است که در لحظاتی متافیزیکی آفریده شده؟
با هر نگاهی به متن قرآن، قرآن نمیتواند بیتاریخ باشد. زمان و مکان نزول و چگونگی جمع و تدوین و ویرایش قرآن موجود در چند دوره تا حدودی روشن است (هرچند خوشبختانه قرآن توبینگن و بیرمنگام پارهای از ابهامات پیشین را در باب تاریخ قرآن برطرف میکند.) در هرحال این متن در خلاء و در عالم انتزاع و تخیل پدید نیامده است.
طبق دیدگاه کلامی و اعتقادی عموم مسلمانان، این کلمات به زبان عربی حجازی (عرب قریش در سده هفتم میلادی) نازل شده و این دقیقاً به معنای زمان و مکان داشتن متنی است که ترکیبی از حروف، جملات، آیات و سورههاست. به لحاظ فلسفی، زمانی که نطفه یک فکر و یا ایده در ذهن و یا به تعبیر فیلسوفان در قوه خیال آدمی بسته میشود (ولو اینکه این فکر از خداوند و یا جایی القا شده باشد)، وارد تاریخ شده و با جامه گرفتن آن فکر و ایده به الفاظ و کلمات، تاریخیت گفتار و یا نوشتار به کمال میرسد. از این نظر بین گفتارها و یا نوشتارهای عادی بشری و یا وحیانی و شهودی (عرفانی) فرق فارقی نیست. بدین ترتیب متن کنونی قرآن به هر تقدیر متنی بشری است و در تختهبند تاریخیت (زبان، فرهنگ، زمان، مکان و . . .) است و درست به همین دلیل متنی قابل خواندن و مهمتر از آن قابل فهم و تفسیر است.
از منظر دیگری هم قرآن تاریخی است و آن اینکه وحی الهی برای مخاطبان خاص و در زبان و فرهنگ خاص و برای اهداف ویژه نازل شده و در این روند عملاً گریزی جز رعایت زبان و ادبیات مردمان مخاطب (فرهنگ زمانه) و رعایت مقتضیات زمان و مکان نبوده است. این همان واقعیتی است که در خود قرآن به «ضرورت ارسال رسول به لسان قوم» تعبیر شده است (سوره ابراهیم/آیه ۴). «لسان قوم» یعنی همان زبان و فرهنگ و در نتیجه جامه تاریخیت. موضوع مهم «اساب¬النزول» در فهم و تفسیر متن قرآن، مهری تأییدی است بر واقعیت تاریخیت وحی و نبوت.
آیا خبرهایی مانند کشف کهنترین نسخه قرآن در حوزهها بازتاب پیدا میکند و زمینهساز بحثهایی پیرامون آن است یا خیر؟
علمای حوزهها که غالباً مسن و کهن سالاند، عموماً با جهان جدید و تحولات فرهنگی و مدنی و تکنولوژیک آن بیگانهاند و هنوز در جهان ماقبل مدرن زندگی میکنند. فقیهان و عالمان اسلامی گرفتار تأخر فرهنگی و زمانپریشیاند و به همین دلیل جهان اسلام و مسلمانان نیز دیری است گه گرفتار عقبماندگی و تأخر تمدنی هستند. این فقیهان حتی با هیچیک از زبانهای زنده غربی آشنایی ندارند تا حداقل بیواسطه با دانشها و فرآوردههای علمی و فرهنگی و تمدنی غربی و در واقع جهانی آشنا بشوند.
با توجه به این واقعیت، تحولات گاه شگرف علمی و فکری جهانی کمتر خواب سنگین حوزویان سنتی را آشفته میکند. البته ممکن است انتشار اخباری از نوع کشف قرآن توبینگن آلمان در سال گذشته و یا قرآن بیرمنگام حضرات را کمی خوشحال کند چرا که چنین اخباری به نوعی موجب تقویت ایمان و تحکیم مواضع سنتی مسلمانان میشوند و حال آنکه در این نیم قرن اخیر تحقیقات گسترده و عمیقی در جهان غربی حول قرآن و تاریخ آن صورت گرفته که بخشهایی از آن موجب بیاعتباری افکار و آموزههای سنتی مؤمنان میشود اما این عالمان یا از آنها بی خبرند و یا آنها را چندان جدی نمیگیرند و همچنان به آموزههای سنتی خود دل خوش کردهاند.
با این همه، در چند دهه اخیر در ایران و به طور خاص در حوزه قم نسل تازهای از طلاب به عرصه آمدهاند که برخی از آنان با زبان انگلیسی (و گاه غیر انگلیسی) آشنا هستند و از طرق مختلف (از جمله تحصیل و گاه تحقیق در دانشگاههای غرب و حضور در برخی کنفرانسهای علمی و روابط فرهنگی و علمی با جهان مدرن) با پارههایی از تحولات فرهنگی و از جمله دینشناسی و قرآنپژوهشی جدی غربیان آشنا شدهاند و این شمار افراد، که البته شمارشان هنوز اندک است، این تحقیقات و کشفیات و به طور کلی آرای تازه را جدی میگیرند و تلاش میکنند دانش خود را روزآمد کنند.
روشنفکران دینی چگونه میاندیشند؟ آیا آنها به این متن دینی نگاه تاریخی دارند؟
روشنفکران یا نواندیشان مسلمان در جهان اسلام (حداقل در نیم قرن اخیر) غالباً قرآن را تاریخی میدانند و از اینرو با رویکرد تاریخی این متن دینی را تفسیر و تعبیر میکنند. با توجه به این نگرش و روش فهم متن است که این نواندیشان مسلمان معتقدند که آیات مدنی و حقوقی اسلام و قرآن ثابت و جاودانه نیستند و از این رو این شمار احکام در همان آغاز نیز موقت و تابع زمان و مکان بودهاند. آشنایی نسبی و یا کامل این شمار متفکران با انواع معرفتشناسیهای جدید و به طور خاص هرمونتیک معرفتی و فلسفی مدرن، سبب این تحول مهم پارادایمی و معرفتشناسانه دینی شده است.
البته در تحلیل و تفسیر نظریه تاریخیت قرآن، معرکهآرایی وجود دارد و انواع نظریه درون پارادایمی پدید آمده است که البته در ارتباط با پرسش شما چندان اهمیتی ندارد.
چرا سنتیها با نگاه تاریخی به متن مشکل دارند؟
دلیلش روشن است. قرنها نظریه فراتاریخیت قرآن رواج داشته و دارد و بر اساس آن تمام آیات قرآن و بالضروره دین اسلام و تمام معارف آن و بیشتر فقه و اجتهاد تفسیر و تحلیل شده و به تودههای مذهبی و مقلد فروخته شده است. حال اگر تاریخیت قرآن پذیرفته شود، پیامدهای نامطلوبی برای عالمان و فقیهان سنتی و دلبسته به ادوار کهن به بار میآورد. نخستین الزام منطقی باور به تاریخیت قرآن، تن دادن به نقدپذیری قرآن است و در این چهارچوب عالم دین باید قبول کنند که قرآن نیز مانند دیگر متون بشری است و میتواند از منظرهای مختلف ادبی، علمی، فلسفی، تاریخی (قصص قرآن)، حقوقی و … مورد نقد و بررسی و آزمون قرار بگیرد. روشن است که این نظریه الزاماتی دارد که در نهایت ممکن است اساس دیانت و معارف سنتی اسلامی (فقه و کلام و حدیث و تفسیر) را دچار مخاطرات کند و موجب تزلزل امور ایمانی بشود. چالش دین و فلسفه در دنیای قدیم و نزاع دین و علم در دو قرن اخیر در جهان اسلام برآمده از همین نگرش و جدال است.
صرفنظر از نگاه معرفتی به ماجرا، از منظر منافع و منزلت نیز اندیشه تاریخیت قرآن و اسلام، به زیان حامیان و حاملان سنتی دین است. زیرا نگاه تاریخی به وحی و نبوت و قرآن، به ویژه قرآن به عنوان معتبرترین سند دین¬شناخت مسلمانان، به کلی دین و معارف دینی و بیشتر فقه و تفسیر را از اختیار انحصاری فقیهان و مفسران رسمی اسلام خارج میکند و این حداقل به معنای نفی ولایت انحصاری عالمان دینی در تفسیر دین و به ویژه خلع ید از آنان در صدور فتوا به نام خدا و پیامبر است.
بهطور کلی قبول تاریخیت وحی و نبوت، یک انقلاب عظیم و زیر و زبر کننده دینی را در سرای روحانیت و متولیان سنتی اسلام پدید خواهد آورد؛ به گونهای که نظراً و عملاً مقام و منزلت و موقعیت سنتی این متولیان نیز دچار دگرگونی بنیادین خواهد شد و چنین رخدادی صد البته نمیتواند مطلوب باشد.
در میان بخش قابل توجه ایی از اساتید تاریخ و اسلام شناسان غربی، وجود خارجی پیامبری بنام محمد و کتاب منسوب به او “قرآن” (البته بدون باور به احادیث و روایت غیر قابل اثبات شده علمی تاریخی)، در هاله ایی از ابهام و ناروشنایی است. “قرآن بیرمنگام” میتواند برگه ایی ابتدایی از یک جنبش فکری مذهبی در خاورمیانه باشد که بعدها شاخه و برگ داده شده و امروزه بشکل یک متن مذهبی درامده و رفرنس است یا یک تقلب انگلیسی- اسراییلی برای دلبری شیخهای نفتی و جهان اسلام بر علیه آگاهی به حقایق تاریخی , در منطقه ایی پر آشوب و دین بیمار مذهبی زده خاورمیانه که همه چیز را در تسلیم شدن به خدا و سرنوشت میداند و از توانائیهای نامحدود و متحول خود بعنوان یک انسان بیخبر است !
جمهوریخواه / 02 August 2015