رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ٩١ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
فروغ به خانه مادرش مىآید. آنها خواب هستند که سراسیمه بیدار مىشوند. فروغ اعلام مىکند که آمده است تا بچهاش را در این خانه به دنیا بیاورد. مادرش که گیج شده مىپرسد چرا قبلاً این را نگفته بوده. فروغ مىگوید از ترس شوهرش این کار را کرده و فردا هم از خانه خواهد رفت. مادر فروغ به یاد مىآورد که یک قابله در همان نزدیکى زندگى مىکند، پس چادر به سر کرده و به دنبال قابله مىرود. زن قابله که در بیمارستان یک دوره دیده قیچىاش را با الکل پاک مىکند. فروغ او را وادار مىکند تا دستهایش را نیز الکلى کند. نزدیک بامداد بچه به دنیا مىآید که یک پسر است. فروغ ابداً شاد نیست.
دکتر الهیار فرامرزى که از خروج فروغ از خانه آگاه شده به خانه خانم لقا مىرود و چون او را در آنجا نمىیابد به خانه مادر زنش مىرود و…