سه شرکت اپل، بویینگ و جنرال الکتریک در تلاش هستند تا با زمینهسازی مناسب، در صورت رفع تحريمهای بينالمللی علیه ایران، به شکل رسمی به بازار این کشور راه پیدا کنند.
به گزارش روزنامه وال استریت ژورنال، سه شرکت آمریکایی اپل، بویینگ و جنرال الکتریک گفتوگوهای مقدماتی خود را به ترتیب برای عرضه تلفنهای همراه آیفون و قطعات یدکی در ایران آغاز کردهاند. این اتفاق تحول مهمی در عرصه اقتصاد ایران خواهد بود.
شرکت اپل در پی تصمیم دولت آمریکا برای از میان برداشتن تحریم فروش فناوریهای ارتباطی برای مصرفکنندگان ایرانی، در حال بررسی عرضه قانونی محصولات خود و از طریق فروشندگان معتبر به ایران است.
شرکتهای آمريکايی از سال ۱۳۵۸ و اشغال سفارت ايالات متحده در تهران توسط شماری از دانشجویان، حضور رسمی در بازار ايران نداشتهاند. در چند سال اخیر که تحریمهای آمریکا و اروپا افزایش یافته، بسیاری از محصولات اروپایی و آمریکایی از جمله محصولات شرکت اپل از مجاری کاملا غیر رسمی وارد بازار کشور شده است. حال در پی مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ و احتمال حل مناقشات هستهای، شرکت اپل در حال بررسی موانع موجود برای حضور رسمی در بازار فناوریهای ارتباطی ایران است.
گفته میشود اپل در صورت توافق ایران با غرب پیرامون مسائل هستهای این کشور نیز درصدد بازکردن نمایندگی مستقیم در ایران نخواهد بود و مایل است محصولات خود را از طریق فروشندگان معتبر به دست این گروه از مشتریان خود برساند. در روزهای گذشته یکیاز شرکتهای داخلی اعلام کرده بود که اولین نماینده رسمی اپل در ایران خواهد بود اما این ادعا از سوی شرکت اپل رد شد.
هفته پیش شرکت بوئینگ نیز اعلام کرد که برای فروش قطعات هواپیما با شرکت ایران ایر قرارداد بسته است. گفته میشود شرکت جنرال الکتریک هم در حال انجام اقداماتی مشابه بویینگ و اپل است.
بر اساس اطلاعات موجود، طبق این قرارداد، شرکت بویینگ قطعات هواپیما، راهنما، نمودار ناوبری و اطلاعات در اختیار ایران ایر قرار میدهد.
بوئینگ همچنین پیش از این گزارش داده بود که بحثهایی با «ایران ایرتور» در خصوص فروش کالاها و خدمات مشابه داشته است.
شرکت بوئینگ از سال ۱۹۷۹ تاکنون معاملهای با شرکتهای هواپیمایی ایران نداشته است.
در ماه شش ماه نخست سال جاری میلادی، دولت آمریکا مجوزی را صادر کرد که طبق آن بوئینگ و جنرال الکتریک برای یک دوره محدود میتوانند قطعات یدکی با هدف ایمنی به ایران ارائه کند. بوئینگ هنوز اجازه فروش هواپیماهای جدید به ایران را ندارد.
این مجوز توسط خزانهداری آمریکا در پیوند با توافق موقت ژنو بین ایران و گروه ۱+۵ (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین بهعلاوه آلمان) صادر شده است.
چه تفاوتی بین داعش و جمهوری اسلامی وجود دارد؟
..
عجب هزل نفرت انگیزی است که پدیدآورندگان بنیادگرایان از جمله آمریکا و نظام ولایی با آن همه جنایات که مرتکب شدهاند، حال که عفریت بنیادگرایی دامن خودشان را گرفته صدیشان در آمده است که باید به کار آنها پایان داد.
آن روزها که بنلادنها و ملاعمرها را آمریکاییها در دامان خود پرورش دادند و آن زمان که در گوادالپ تخم پدرخواندهی بنیادگرایی را با بردن شاه و آوردن شیخ کاشتند و از سال ۱۳۵۷ با خون جوانان وطن ما آبیاری کردند و آن همه کشتار و جنایت را دست پروردگانشان انجام دادند فکر این را نمیکردند که روزی همین بنیادگرایان دنیا را به آتش و خون می کشند.
چرا آمریکا و اروپا در مقابل آن همه جنایت که در ایران و عراق و سوریه و دیگر نقاط جهان روی داده و میدهد، یا سکوت کرده و یا به یک محکومیت لفظی اکتفا نموده است؟ چرا آن روزها که گروه بنیادگرای بوکوحرام حدود ۲۷۰ دختر جوان و زن را در نیجریه با وحشیترین شکل ربودند یک هواپیمای با سرنشین یا بدون سرنشین آمریکایی یا اروپایی برای نجات آن اسیرها اقدام چشمگیری انجام نداد و تنها به محکوم کردن لفظی اینکار اکتفا کردند؟
امّا برای آن دو آمریکایی و یکی دو اروپایی که سرزده شدند (عمل بسیار وحشیانه) باید همهی جهان علیه جنایت داعش متحّد شوند؟ چرا آن روزها که آمریکاییها عراق را در سینی طلایی تقدیم ایران پدرخواندهی بنیادگرایی کردند و دولتهای ایران و عراق به کمک هم آن همه جنایت در دو کشور مرتکب شدند، تا ایران با همدستی مالکی و دار و دستهاش به جان مردم عراق و ایرانیان پناه گرفته در عراق بیفتند، فکر امروز نبودند؟
متاسفانه بنیادگرایان حاکم بر ایران با دخالت در عراق و سوریه و لبنان و یمن چهار کشور منطقه را درگیر آشوب و ناامنی و جنگ کرده اند. در حالیکه ملّت ایران و ملل منطقه در فقر و فساد میسوزند، ابوبکر بغدادی و سید علی خامنهای هر یک مدّعی تسلّط بر جهان اسلام هستند و منطقه را به آتش و خون کشیده اند. براستی چه تفاوتی بین دولت اسلامی داعش و جمهوری اسلامی وجود دارد؟
محمد ملکی
اثبات :
مقامات آمریکایی از دیدارهای محرمانه با بهشتی میگویند
کامبیز فتاحیبی بی سی- واشنگتن
دو مقام سابق دولت آمریکا (یکی دیپلمات و دیگری مامور سیا) که سابقه فعالیت در ایران را دارند میگویند که پیشینه آشنایی سفارت آمریکا با محمد بهشتی به دورانی برمی گردد که محمد رضا شاه پهلوی در اوج قدرت بود و با هرگونه ارتباط مقامات خارجی و مخالفانش به شدت برخورد میکرد.
بنا بر اظهارات آنها، یکی از کارکنان ارشد سفارت آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون بهشتی را میشناخت و با او تماسهای محدودی داشت.
یک منبع که نمیخواهد نامش فاش شود از قول همکار سابقش که به دیدار محمد بهشتی میرفت میگوید: «او (بهشتی) در مورد چیزهای که به سفارت میگفت بسیار محتاط بود چرا که میترسید صحبتهایش به نحوی به شاه منتقل شود.»
این دیپلمات بازنشسته میافزاید: «او نمیخواست به دردسر بیفتد. میخواست ما بدانیم که درباره مسائل مختلف چه نظری دارد. این کار را میشد خیلی ساده و عادی انجام داد ولی ابدا نمیخواست درگیر یک گفتوگوی طولانی با یک مقام سفارت آمریکا شود.»
هر دو منبع به نگارنده مقاله گفتهاند که فردی که از داخل سفارت به دیدار بهشتی میرفت دیپلماتی به ناماستنلی اسکودرو بود که بعدها سفیر آمریکا در تاجیکستان و جمهوری آذربایجان شد.
…
هنری پِرِکت حدود یک هفته قبل از گروگان گیری، برای نخستین بار در تهران با آقای بهشتی، دبیرکل وقت حزب جمهوری اسلامی ملاقات کرده بود.
دیپلمات آمریکایی از سفر محرمانه خود برای گفتوگو با دولت بازرگان، استفاده کرد تا به دیدار روحانی مقتدری برود که بنا بر ارزیابی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا، مرد شماره دوی حکومت بود.
با وجود گذشت ۳۵ سال از آن سفر، پِرِکت هنوز بهشتی را خوب به خاطر دارد.
او به بیبی سی فارسی میگوید: «(بهشتی) دمپایی پوشیده بود و جوراب نداشت، با اینکه پاییز بود و هوا قدری سرد. به چهرهای شباهت داشت که از کتابهای عهد عتیق آمده، شخصیتی با اقتدار، (برخوردش) معمولی و خوشایند بود.»
هنری پِرِکت به ایران رفته بود تا به مهدی بازرگان، نخست وزیر و ابراهیم یزدی، وزیر امور خارجه اطلاع دهد که جیمی کارتر پس از ماهها تردید، سرانجام تصمیم گرفته که به شاه سرگردان برای معالجه سرطان اجازه ورود به آمریکا را بدهد.
آن زمان به اندازه کافی آسودگی خیال داشتم که درخواست کنم اشخاصی مانند بهشتی من را ملاقات کنند چرا که ما نیاز داشتیم که در رژیم حاکم به ویژه در بین رهبری روحانیت آشنایانی پیدا کنیم
او و بروس لینگن، کاردار وقت آمریکا در تهران از مقامات ارشد دولت موقت خواستند که در برابر هجوم احتمالی تندروها، از سفارت محافظت کنند!!.
..
طراحان اشغال سفارت در حالی علیه عباس امیرانتظام دست به «افشاگری» زدند که درباره اسناد مربوط به محمد بهشتی سکوت اختیار کردند.
ابراهیم اصغرزاده، از اعضای شورای مرکزی «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» به بیبی سی فارسی میگوید که در مورد تماسهای آقای بهشتی با آمریکاییها اسنادی پیدا شده بود ولی آن اسناد «منفی» نبود و حتی شخصیت انقلابی وی را تایید میکرد.!
آقای اصغرزاده میافزاید: «سندهای مربوط به آقای بهشتی را چندان مهم نمیدیدیم که شورای مرکزی تقاضای ملاقات با (آیت الله خمینی) را بکند و برود از امام کسب تکلیف کند. همین را کافی میدانستیم که آقای موسوی خوئینیها مطلع میشد و امام را در جریان میگذاشت.»
این در حالیست که بنا بر اظهارات مقامات آمریکایی که با آنها صحبت کردهام، تماسهای آقای بهشتی با آنان کم نبود….
…
یکشنبه ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ که «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» از در و دیوار سفارت آمریکا بالا میرفتند، هنری پِرِکت از دانشگاه کُلگیت ایالت نیویورک، محل تحصیل پسرش، در حال بازگشت به واشنگتن بود که از رادیوی ماشین خبر گروگان گیری را شنید.
او به بیبی سی فارسی میگوید که پس از رسیدن به واشنگتن برای حل و فصل غائله به محمد بهشتی، دبیرکل حزب جمهوری اسلامی و عضو بانفوذ شورای انقلاب، متوسل میشود.
هنری پِرِکت میگوید: «به درخواست ما (شرکت مخابراتی) ای تیاند تی سیستم پیشرفتهای برای تماس با ایران نصب کرده بود. بنابراین قادر بودیم که بدون دردسر زیاد به تهران زنگ بزنیم.»
او میافزاید: «من با بهشتی صحبت کردم و از او پرسیدم که آیا میتواند برای آزادی کارکنان سفارت به ما کمک کند؟ گفت، ببینم چکار میتوانم بکنم، الان باید به جلسه شورای انقلاب بروم. …..
farid / 02 November 2014