رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد.

KAMIB02

خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود. «کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۵۶ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

دو ماه از اقامت شوکت در خانه مادرش مى‌گذشت که پسرش سهراب حصبه مى‌گیرد. شوکت براى مراقبت از بچه به خانه شوهرش بازمى‌گردد. بچه اما پس از هشت روز مى‌میرد. شوکت دچار اندوه و پشیمانى شدیدى مى‌شود. پندار او این است که ابتلاى او به شهوت باعث مرگ پسرش شده. او نمى‌تواند خود را ببخشد. دائم خود را محاکمه مى‌کند. خانم لقا او را به نزد ذوالریاستین، پیر خانقاه نعمت‌الاهى مى‌برد پیر به شوکت دلدارى مى‌دهد و مى‌کوشد روحیه او را ترمیم کند. بهروز که دارد زن را از دست مى‌دهد به نوبه خود به خانقاه مى‌آید و سر مى‌سپرد. اینک یک روز شوکت را در خیابان مى‌بیند و او را صدا مى‌زند. زن و مرد در کنار یکدیگر به راه مى‌افتند…