رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ٥٥ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
در حالى که آرین اشکانى از خشم به خود مىلرزید آذرماه با ایرج اغیار ازدواج کرد. فروغ نیز که خودکشى نافرجامى داشت به همسرى دکتر الهیار فرامرزى درآمد. دکتر به همسر خود نزدیک نشد و سه ماه پس از ازدواج دوستش منوچهر را به خانه آورد. فروغ سر شام بیهوش شد و از آن پس مرتب دچار بیهوشى مىشد. سه ماه بعد بدون آنکه هرگز ارتباطى با دکتر ایجاد کرده باشد باردار شد و نه ماه بعدش هم پسرى به نام کورش به دنیا آورد. آذرماه نیز صاحب دخترى به نام پریماه شد. فروغ هرگاه به پسرش نگاه مىکرد متوجه مىشد که کوچکترین شباهتى به پدرش ندارد. بچه او را به یاد کس دیگرى مىانداخت…