KAMIBAHP01a

رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز می‌شود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنه‌ای‌ است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم می‌خورد. خانم پارسی‌پور در این رمان می‌خواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز می‌شود.

«کمی بهار» همانطور که به‌تدریج نوشته می‌شود، در رادیو زمانه هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار می‌گیرد.

شماره ۳۷ از این مجموعه را می‌توانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:

عترت براى دیدن شوهرش به رضائیه مىرود و او را در بیمارستان شوروى‌ها پیدا مى‌کند، در حالى‌که یک پاى او را بریده‌اند. او مىکوشد این وضعیت را عادى تلقى کند. سعى مى‌کند با حرف‌هاى مهربان او را سر حال بیاورد. یاد نخستین بارى مى‌افتد که در ۹ سالگى در هنگام خواستگارى او را دیده بود. در آن موقع سرهنگ نبیلى ۱۹ سال داشت و تازه از انگلستان آمده بود و به پیشنهاد پدرش بنا شده بود با عترت ازدواج کند. عترت را در ۹ سالگى به عقد نظامى جوان درآوردند تا بعد ۱۳ ساله شود و مراسم عروسى سر بگیرد. خانم لقا هنگامى که متوجه مى‌شود زوج در هنگام ملاقات با یکدیگر حرف نمى‌زنند به دخترش نصیحت مى‌کند تا از شوهرش دلبرى کند. چنین مى‌شود که عترت با تظاهر به فلج بودن مرد را مى‌ترساند. هنگامى که معلوم مى‌شود او حقه زده نظامى جوان بیدرنگ عاشقش مى‌شود…