با درود به سرکار خانم پارسی پور که روان نویسی و داستان پردازیشان ویژگی اندیشه و قلم زنی ایشان
ر ا دارد و شاید در بسیاری از کارهایشان بی همتا و تک گونه باشد . اما من هنوز نمیدانم این واژه (خوانش ) ر ا شما از کجا آورده ید اگر این واژه در پارسی گویی و پارسی نویسی بوده و من و ماهآ با ان آشنا نیستم سپاسگزار خواهم شد که مرا راهنمای فرماید . وگرنه اگر این زمان از فعل (کردار ) خواندن
ر ا واژه ای ای برا بر واژه گان پردازش ، نوازش ،خارش ، گویش ، نمایش دانسته اید
که به اندیشه من نو آوری درست و بجایی نیست چه این واژگان هریک جا و ویژه گی خود را دارد برخی فعل (کردار)، برخی نام و برخی ریشه کردار ی و نمایشگر کاری ارادی یا اجباری ی احساسی و نا خواسته میباشد ، مانند خارش ، ، گوارش یا رانش من پیشنهادی دارم که در این زمان اگر هم خانی پارسی ی فارسی نویسی و فارسی خوانی ر ا با راهنمایی بزرگان و دانشوران زبان آغاز کنیم و برای نمونه و او ( گنگ ) یا صامت مانند خواندن یا خواستن ی خوابیدن ر ابرداشته و بنویسیم خاندن یا خاستن یا خابیدن ، شاید بهتر از واژه سازی نا آشنا و تازه باشد ، تازگی خوبست ولی نه هر تازه ای .
با سپاس از شما که با کارهایتان اندیشه آدمی ر ا به پردازش و واکنش وامیدارید
جهانگیر آرشید / 24 January 2014
توجه: کامنتهای توهینآمیز منتشر نمیشوند. کامنتهای حاوی لینک به عنوان "اسپم" شناخته میشوند.
واقعا عالی بود لذت بردم . منتظر کارهای بعدیتون هستم. ممنون.
امیر / 23 January 2014
با درود به سرکار خانم پارسی پور که روان نویسی و داستان پردازیشان ویژگی اندیشه و قلم زنی ایشان
ر ا دارد و شاید در بسیاری از کارهایشان بی همتا و تک گونه باشد . اما من هنوز نمیدانم این واژه (خوانش ) ر ا شما از کجا آورده ید اگر این واژه در پارسی گویی و پارسی نویسی بوده و من و ماهآ با ان آشنا نیستم سپاسگزار خواهم شد که مرا راهنمای فرماید . وگرنه اگر این زمان از فعل (کردار ) خواندن
ر ا واژه ای ای برا بر واژه گان پردازش ، نوازش ،خارش ، گویش ، نمایش دانسته اید
که به اندیشه من نو آوری درست و بجایی نیست چه این واژگان هریک جا و ویژه گی خود را دارد برخی فعل (کردار)، برخی نام و برخی ریشه کردار ی و نمایشگر کاری ارادی یا اجباری ی احساسی و نا خواسته میباشد ، مانند خارش ، ، گوارش یا رانش من پیشنهادی دارم که در این زمان اگر هم خانی پارسی ی فارسی نویسی و فارسی خوانی ر ا با راهنمایی بزرگان و دانشوران زبان آغاز کنیم و برای نمونه و او ( گنگ ) یا صامت مانند خواندن یا خواستن ی خوابیدن ر ابرداشته و بنویسیم خاندن یا خاستن یا خابیدن ، شاید بهتر از واژه سازی نا آشنا و تازه باشد ، تازگی خوبست ولی نه هر تازه ای .
با سپاس از شما که با کارهایتان اندیشه آدمی ر ا به پردازش و واکنش وامیدارید
جهانگیر آرشید / 24 January 2014