۴ ژانویه ۱۹۶۰. آن روز کامو قصد داشت با قطار از لورماران خودش را به پاریس برساند. اما میشل گالیمار، ناشر او اصرار کرد که با او و خانوداهاش همسفر شود. در نزدیکی لا شپل شامپینی (La Chapelle Champigny) لاستیک چرخ عقب اتوموبیل ترکید و به درختی اصابت کرد.
رایان بلوم مینویسد:
«تکهپارههای ماشین تصادفکرده تا چند صد متر آنطرفتر پرت شده بود. یک چرخ اتوموبیل روی سیمان خراشیده افتاده بود. باران ریزی بر جاده میبارید. یک کیف چرمی مشکی هم پرت شده بود کنار درختی که دور ماشین پیچیده بود و غرق در گل شده بود.
جسد کامو در شیشه عقب ماشین فرورفته بود و شکافی طولانی روی پیشانیاش بود. چشمانش باز بودند. درجا مرده بود. (…) بعداً کیف آغشته به گل کامو را به همسرش، فرانسیس بازگرداندند. کیف را که باز کرد، ترجمه فرانسوی کتاب دانش طربناک نیچه و نسخهای از ترجمه فرانسوی اتللوی شکسپیر و دستنوشته آدم اول را یافت.»
پنج روز پیش از واقعه، کامو به ماریا کاسارس نوشته بود: «به احتمال زیاد، سهشنبه، با احتساب اتفاقهای پیشبینینشدهای که در جاده رخ میدهد…»
فوق العاده بود … دست کسی که زحمت این کار را گشیده درد نکند .
امیر / 07 November 2013