رمان «کمی بهار» در سال ۱۳۱۲ آغاز میشود؛ دو سال پیش از کشف حجاب. اردکان در این رمان صحنهای است که در آن و در قالب یک «ساگای خانوادگی» تاریخ ایران رقم میخورد.
خانم پارسیپور در این رمان میخواهد نشان بدهد که چگونه تحولات زن ایرانی در طول تاریخ، منجر به تحول مردان نیز میشود. «کمی بهار» همانطور که بهتدریج نوشته میشود، در «رادیو زمانه» هم به شکل کتاب گویا در اختیار خوانندگان و شنوندگان قرار میگیرد.
شماره ۱۱۷ از این مجموعه را میتوانید بشنوید. خلاصه این بخش چنین است:
خانم لقا در خیابان به استاد عاملى برخورد مىکند. استاد بار او را به دست مىگیرد و حین رفتن با یکدیگر حرف مىزنند. استاد به او مىگوید که در زندگىاش هیچ زنى را به اندازه او دوست نداشته. بعد درباره بهروز پسرش حرف مىزند و به خانم لقا پیشنهاد مىکند که بکوشند شوکت و بهروز را به یکدیگر برسانند، چون مرد به شدت شوکت را دوست دارد و هرگز ازدواج نکرده است. خانم لقا توضیح مىدهد که شوکت دختر بزرگى دارد که ازدواج مادر را برنمىتابد. بعد به خانه مىآید و متوجه مى شود که گلپر و فروغ به خانه او آمدهاند. فروغ مىگوید که گلپر از نام رقیه خوشش نمىآید. آیا در دین و ایمان او مشکلى وجود دارد؟ از سوى دیگر گلپر تمام مسائل زندگىاش را براى مریم هشت ساله واگو کرده است. مریم نیز به نوبه خود همین کار را کرده و دو بچه هردو در زیر بار رازهاى یکدیگر خم شدهاند و…
با درود.با توجه به محدودیت هایی که ما در داخل کشور داریم برای استفاده از کمی بهار بانو امیرشاهی ضیوه قبلی دانلود کردن و گوش دادن بسیار مطلوبتر بود .چنانچه میسر باشد لطفاامکان دانلود کردن را برقرار فرماییدو باسپاس19/10/94
papak bamdad / 09 January 2016