Opinion-small2

تجربه دروغ‌سازی‌های بوش/چینی/رامسفلد برای حمله به عراق، مردم آمریکا و نخبگان این کشور را بسیار حساس کرده است. به همین دلیل اکثریت آنها- تاکنون- مخالف حمله نظامی به سوریه‌اند، حتی اگر اثبات شود که بشاراسد از سلاح شیمیایی علیه مردم خود استفاده کرده است (استفاده از سلاح‌های شیمیایی توسط گزارشگران سازمان ملل، اینک تأیید شده است).

سوریه

این حساسیت، در نقد مدعیات رهبران آمریکا در مورد سوریه، خود را به‌خوبی عیان کرده است. به تعبیر دیگر، اولاً: در اصل اتهامات خدشه وارد می‌آورند. ثانیاً: حمله به سوریه را به سود منافع ملی امریکا به شمار نمی‌آورند. به موارد زیر بنگرید:

یکم- دنیس مک‌دانا، رئیس دفتر پرزیدنت اوباما، در ۱۷/۶/۹۲، در برنامه تلویزیون سی‌ بی‌ اس‌ سخنانی بر زبان راند که مورد نقد ناقدان قرار گرفت.

۱- او ادعا کرد که اگر به سوریه حمله نشود، قوانین بین‌المللی را دیگر نمی‌توان حفظ کرد و ایران و کره شمالی‌ تشویق خواهند شد که آن قوانین را نقض کنند (و نگران آن نباشند)، در حالی که حمله آمریکا به سوریه، خود نقض شدید قوانین بین‌المللی و منشور سازمان ملل است. به دلیل این که نه‌ سوریه به آمریکا حمله کرده، و نه‌ شورای امنیت سازمان ملل به امریکا اجازه حمله به سوریه را داده است.

تجربه عراق تجربه بسیار پرهزینه‌ای برای آمریکا و خصوصاً مردم عراق و منطقه بود. آمریکائیان تا حدود زیادی از آن عبرت گرفته‌اند.

۲- وی ادعا کرد که اگر آمریکا به سوریه حمله نکند، اعتبار آن و رئیس جمهورش در جهان کم خواهد شد، برای این که اوباما “خط قرمز” برای سوریه تعیین کرده بود. اما ناقدان گفتند که نقض قوانین بین‌المللی، در حالی که سوریه به آمریکا حمله نکرده، هیچ خطر کوتاه مدتی برای آمریکا نیست، و شورای امنیت هم به آمریکا اجازه حمله را نداده، خود بیشترین صدمه را به اعتبار آمریکا و اوباما وارد خواهند کرد.

دوم- پرزیدنت اوباما در ساعت ۹ شب سه شنبه ۱۹/۶/۹۲ به مدت ۱۵ دقیقه در باره حمله به سوریه با مردم آمریکا به طور مستقیم سخن گفت.
متیو روتچیلد سردبیر مجله The Progressive نوشته است که در این سخنرانی ۵ دروغ یا تعارض به شرح زیر وجود داشت:

۱- “من این قدرت را دارم که دستور حمله به سوریه را بدهم”. پاسخ: خیر، فقط کنگره دارای چنین قدرتی‌ است. حمله به یک کشور اعلان جنگ به آن کشور است، و بر طبق قانون اساسی‌ فقط کنگره اجازه چنین کاری را دارد. علاوه بر این قانون “اختیارات جنگ” ۱۹۷۳ این اختیار را به کنگره داده است.

۲- “استفاده سوریه از سلاح شیمیایی امنیت آمریکا را تهدید می‌کند”. پاسخ: در پاراگراف بعد و سخنرانی‌ خود اوباما است که گفت این “خطر مستقیم و یا بلافاصله برای امنیت آمریکا نیست.”

۳- “اگر جنگ به اردن، ترکیه و اسرائیل، متحدان ما، گسترش پیدا کند، این سلاح‌ها [شیمیایی] این کشور‌ها را تهدید خواهد کرد.”  پاسخ: به عنوان مثال اسرائیل را در نظر بگیریم. در همان سخنرانی‌ اوباما گفت: “نه‌ اسد و نه‌ متحدان او هیچ علاقه‌ای به گسترش جنگ که باعث نابودی خود آنها خواهد شد ندارند، و متحد ما اسرائیل به خوبی قادر است از خود با نیروی غیر قابل مقاومت دفاع کند، علاوه بر این که حمایت ما را هم دارد.”

۴- “این درست است که بعضی‌ از مخالفان اسد نیروهای تندرو و رادیکال هستند. ولی‌ القاعده فقط زمانی‌ قوی خواهد شد که سوریه در آشوب بیشتر بوده و مردم سوریه ببینند که دنیا کاری برای جلوگیری از کشتار مردم بی‌گناه انجام نمی‌دهد.” پاسخ: فقط؟ اگر موشک‌های آمریکا نیرو‌های اسد را تضعیف کنند، مطمئناً این به نیروهای تندرو و متحد القاعده کمک خواهد کرد. [قطعنامه سنا صریحاً تأکید داشت که هدف “تغییر جهت حرکت میدان جنگ” است، یعنی‌ تغییر جهت جنگ به طوری که اسد نتواند جنگ را ببرد و بین رژیم و مخالفانش موازنه قوا شکل گیرد].

ما شاهد عددسازی توسط دولت آمریکا در این واقعه بوده‌ایم. سه تن از مسئولان کنگره آمریکا به رویترز گفته‌اند که دولت به طور محرمانه به آنها گفته تعدادی از افراد به وسیله بمباران‌های معمولی بعدی کشته شده‌اند. نکته دیگر این است که تمامی آمارها براساس فیلم‌های ویدئویی است.

۵- “برای هفت دهه آمریکا ضامن امنیت دنیا بوده است. معنی‌ این فقط این نیست که ما باعث وجود قراردادهای بین‌المللی شدیم. ما همچنین اجرای این قراردادها را تحمیل کردیم. زحمات رهبری جهان زیاد است، ولی‌ دنیا جای بهتری است به خاطر کارهائی که ما انجام داده ایم”. پاسخ: آیا آمریکا ضامن امنیت جهان بود زمانی که دولت محمد مصدق را در ایران در سال ۱۹۵۳ و دولت آربنز در گواتمالا را در سال ۱۹۵۴ سرنگون کرد؟ آیا جهان جای بهتری است به خاطر این که آمریکا دولت دمکراتیک سالوادور آلنده را در شیلی در ۱۹۷۳ سرنگون کرد؟ آیا جهان جای بهتری است به خاطر این که آمریکا سه‌ میلیون نفر را در ویتنام، لائوس و کامبوج با ۲۰ میلیون گالن ناپالم (یعنی‌ جنگ شیمیایی به طریق خودمان) کشت؟ آیا جهان جای بهتری است به خاطر این که آمریکا از دولت‌های بی‌رحم السالوادر و گواتمالا در دهه ۱۹۸۰ حمایت کرد که ده‌ها هزار مردم بی گناه را کشت؟ آیا جهان جای بهتری است به خاطر این که جرج بوش هجوم غیرقانونی به عراق برد که باعث کشتار ۱۰۰هزار تا یک میلیون مردم غیر نظامی شد؟ و زمانی که ما مردم را بعد از واقعه ۱۱ سپتامبر شکنجه می‌کردیم، کدام موافقت نامه بین‌المللی را به مورد اجرا می‌گذاشتیم؟”

سوریه حمله شیمیایی

سوم- خبرگزاری رویترز به تحلیل دروغ دیگری پرداخته است. یکی از دلایل دولت اوباما مبنی بر حمله شیمیایی در ۳۰/۵/۹۲، تعداد کشته‌شدگان بود. دولت آمریکا اعلام کرد که در آن حمله ۱۴۲۹ نفر کشته شده‌اند که ۴۲۶ تن از آنان کودکان بوده‌اند. جان کری نیز در نطق مشهور خود این اعداد را با ابراز “ما می‌دانیم” تکرار کرد. اما سه تن از مسئولان کنگره به رویترز گفته‌اند که دولت به طور محرمانه- در پشت درهای بسته- به آنها گفته است تعدادی از این افراد به وسیله بمباران‌های معمولی بعدی کشته شده‌اند. همین امر موجب کاهش حمایت کنگره از حمله نظامی به سوریه شد. سازمان اطلاعات فرانسه تعداد کشته‌شدگان تأیید شده را ۲۸۱ نفر اعلام کرده است. اداره اطلاعات بریتانیا، ديده‌بان حقوق بشر سوريه و يك گروه غيردولتی موسوم به “پزشكان بدون مرز” رقم كشته‌شدگان در اين حمله را بين ۳۲۲ تا ۳۵۵ نفر اعلام کرده‌اند. اوباما در سخنرانی ۱۵ دقیقه‌ای، تعداد کشته‌شدگان را بیش از یک هزار تن- از جمله صدها کودک- اعلام کرد. بدین ترتیب، شاهد عددسازی توسط دولت آمریکا در این واقعه بوده‌ایم. نکته جالب دیگری که مورد نقادی قرار گرفته، این است که تمامی آمارها براساس فیلم‌های ویدئویی است.

چهارم- ژان پاسکال زندرز- که یکی از مهمترین متخصصان سلاح‌های شیمیایی در دنیا محسوب می‌شود- و در دوهفته گذشته چندین مصاحبه انجام داده، حتی در اصل ماجرا براساس فیلم‌های ویدئویی تردید کرده است. او گفت که به عقیده وی یک ویدئو در یوتیوب که آمریکا بدان استناد می‌کند و ادعا می‌کند که این ثابت می‌کند که دولت سوریه سلاح‌های شیمیایی به کار برده، چنین چیزی را ثابت نمی‌کند. او این صحبت را دو هفته پیش در هافینگتن پست مطرح کرد، و بعد از دو هفته نظر خودرا دوباره تکرار کرد.

همه ناظران وجود این همه کودک در میان کشتگان را نامتناسب می‌دانند. بسیاری در حیرتند که این کودکان تقریبا همسن هستند و هیچ خویشاوندی هم ندارند تا برایشان سوگواری کند. از این گاز فقط کودکان و مردان سالخورده مسموم شده‌اند، عجیب‌تر این که این گاز به زنان رحم کرده است.

پنجم- جو بایدن، معاون اوباما، هم چند مدعای کاذب ایراد کرد. او گفت: “ما می‌دانیم که تنها رژیم سوریه دارای این سلاح‌های شیمیایی است”. در حالی که مخالفان هم به سلاح‌های شیمیایی دسترسی داشته اند. جوزف باید گفت: “آنها در گذشته چندین بار از سلاح شیمیایی استفاده کردند“. در حالی که فقط در ماه آوریل، کاربرد سلاح شیمیایی گزارش شد و کارلا دل‌پونته- عضو کمیسیون سازمان ملل برای بررسی‌ موضوع و قاضی سابق داد گاه بین‌المللی جنایی- گفت: که احتمالا این شورشیان بودند که از سلاح شیمیایی استفاده کردند. در همان زمان بان کی‌ مون- دبیر کلّ سازمان ملل- هم در مورد این که چه کسی‌ سلاح شیمیایی به کار برد است، بسیار با احتیاط صحبت کرد. در عین حال، هفته گذشته یک دادستان در ترکیه ۱۲ تن از مخالفان سوری را به جرم تلاش برای خرید مواد شیمیایی و ساخت سلاح‌های شیمیایی تحت تعقیب قرار داد.

ششم- با توجه به همین واقعیات، دوازده تن از مقامات ارشد سابق اطلاعاتی‌ آمریکا به پرزیدنت اوباما نامه نوشته و گفتند: بر خلاف ادعای دولت او، آنان بر طبق اطلاعاتی‌ که دیده‌اند معتقدند که حمله شیمیایی کار دولت اسد و به دستور او نبوده است.

هفتم- تری میسان- نویسنده فرانسوی کتاب دروغ بزرگ – هم با ذکر آمارهای بسیار متفاوت دولت‌های غربی می نویسد: “همه سازمان‌های اطلاعاتی متحدان به کادرهای ویدئویی استناد می‌کنند. مثلا، ایالات متحده صدها نفر در یوتیوب یافتند، و وزیر دفاع فرانسه فقط ۴۷ نفر پیدا کرد. واشنگتن و پاریس همه این شواهد را معتبر حساب می‌کنند. اما برخی از آنها در ساعت ۷ صبح به وقت دمشق در اینترنت منتشر شده بود (این واقعیت نشان‌دهنده آن است، که آنها در تاریخ ۲۰ اوت در یوتیوب واقع در کالیفرنیا منتشر شده بودند)، ولی در آن فیلم‌ها آفتاب در بالاترین نقطه آسمان است، از این هم می‌توان نتیجه گرفت، که آنها قبلا فیلم برداری شده‌اند.

وجود تعداد زیادی کودک در میان کشته‌شدگان را همه ناظران نامتناسب می‌دانند. ایالات متحده تعداد آنها را ۴۲۶ نفر، یعنی بیش از یک سوم حساب می‌کند. بسیاری از ناظران (غیر از سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا و همتایان فرانسوی آنها) از این واقعیت در حیرتند که همه کودکان تقریبا همسن و سال هستند، و هیچ یک از آنها حتی خویشاوندی هم ندارند تا برایشان سوگواری کند. این واقعیت باز هم شگفت‌انگیزتر است، که از این گاز فقط کودکان و مردان سالخورده مسموم شده‌اند، ولی عجیب‌تر این است، که این گاز به زنان رحم کرده است.

پخش گسترده کادرهای ویدئویی به وسیله کانال‌های ماهواره‌ای همراه با تصاویر قربانیان حمله شیمیائی این فرصت را برای خانواده‌های علوی حومه شهر لاتاکی فراهم آورد، که بدانند بر سر کودکان ربوده شده آنها به وسیله “شورشیان” در دو هفته قبل از حادثه، چه آمده است. آنها بلافاصله شناسائی نشدند، زیرا کمتر کسی پس از کشتار جمعی ساکنان روستاهای طرفدار دولت توسط متحدان آمریکا، بریتانیا و فرانسه و هزاران جسد مدفون در گورهای دسته جمعی زنده مانده است.

داده‌های سازمان‌های امنیتی آمریکا، بریتانیا و فرانسه به گفتگوی تلفنی ضبط شده مقامات سوری استوار است. اما این اطلاعات از سوی واحد ۸۲۰۰ موساد اسرائیل در اختیار آنها قرار گرفته است.

مقامات آمریکا، بریتانیا و فرانسه همصدا اظهار می‌دارند، قربانیان با گاز سمی فلج کننده اعصاب کشته شده‌اند. این، یا گاز سارین بوده و یا در ترکیب آن گاز سارین وجود داشته است. آنها می‌گویند که به آزمایش به‌عمل آمده در آزمایشگاه‌های مربوطه از نمونه‌های برداشته شده توسط هر یک از سازمان‌های امنیتی خود استناد می‌کنند. اما بازرسان سازمان ملل متحد که برای نمونه برداری به محل حادثه آمده اند، حکم خود را تنها پس از ده روز اعلام خواهند کرد.

روشن نیست، آمریکائی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها از کدام روش آزمایش استفاده کرده‌اند، ولی روش‌های شناخته شده علمی، برای انجام چنین آزمایشاتی به زمان باز هم بیشتری نیاز دارند.

سوریه سلاح شیمیایی

هیچ تردیدی در این نیست، که کودکان در اثر مسمومیت شیمیائی کشته شدند و هیچ یقینی هم در این باره که آنها با گاز مسموم شده‌اند، وجود ندارد. درد و رنج ثبت شده آنها در فیلم‌های ویدئویی نشان می‌دهد که رنگ سفید بزاق دهان آنها هنگام مسمومیت با سارین، می‌بایست زرد بشود.

داده‌های سازمان‌های امنیتی آمریکا، بریتانیا و فرانسه به گفتگوی تلفنی ضبط شده استوار است. در این گفت‌وگو، مقام عالیرتبه وزارت دفاع سوریه هراسان با فرمانده یگان دفاعی شیمیائی در باره این حمله صحبت می‌کند. اما این گفت‌وگو به وسیله آمریکائی‌ها، انگلیسی‌ها یا فرانسوی‌ها ردیابی نشده، بلکه از سوی واحد ۸۲۰۰ موساد اسرائیل در اختیار آنها قرار گرفته است.

خلاصه کلام، سازمان‌های جاسوسی آمریکا، بریتانیا و فرانسه صد در صد مطمئن هستند که ارتش سوریه تعداد نامعلومی از شهروندان غیرنظامی را با گاز مسموم کرده است:

۱ــ برای این کار، از نوع جدید گاز کهنه سارین، که فقط مردان و کودکان را مصدوم می‌سازد و هیچ تأثیری روی زنان نمی‌گذارد، استفاده کرده است.

۲ــ با این که ایالات متحده آمریکا در طول چهار روز ناظر چگونگی تدارک این جنایت بود، اما در مقابل آن هیچ اقدامی بعمل نیاورد.

۳ــ هنوز قبل از استفاده از آن، این گاز سحرآمیز کودکانی را کشت که دو هفته قبل از حادثه، در منطقه‌ای واقع در بیش از ۲۰۰ کیلومتری محل وقوع حادثه، از سوی جهادی‌ها ربوده شده بودند.

۴ــ این حادثه به برکت فیلم‌های قابل اطمینان که از حوادث مختلف تهیه شده و از قبل در اینترنت منتشر شده بود، شناسائی شد.

۵ــ ردیابی گفتگوی تلفنی به وسیله اسرائیل دشمن، موید این حادثه است.

۶ــ سازمان‌های جاسوسی غربی ابزارهای مخفی در اختیار دارند که بدون نزدیک شدن به بافت‌های آسیب دیده، گاز سارین را تشخیص می‌دهد.

۷ــ از وقتی که سخن از پانزده بار کاربست این نوع گاز به میان آمد، رژیم سوریه از “خط قرمز” عبور کرد و باید به طریق بمباران‌هایی که آن را از دفاع خود محروم می‌سازد، مجازات شود.”

این ادعای اوباما که آمریکا بدون آن که پلیس جهان باشد، و بدون آن که مجوزی برای حمله داشته باشد می‌تواند حمله کند، بیانگر تعارض دیگری است که ناقدان بر آن انگشت نهاده‌اند.

هشتم- فرید زکریا- در مصاحبه با CNN درباره نطق اوباما گفت: “بسیاری از مردم آمریکا به این واقعه نگریسته می‌گویند، بله، رویداد وحشتناکی رخ داده. بله، تسلیحات شیمیایی بد هستند؛ اسد بد است. اما آیا این امر در راستای منافع ملی ما است؟ تا جایی که من می‌دانم اولین اصل قانون بین‌المللی این است که اقدام نظامی تنها در دفاع از خود و یا پس از کسب مجوز از شورای امنیت سازمان ملل جایز است. بنابراین، مشکلی که بسیاری از مردم در سراسر جهان دارند نه با دلیل این [حمله احتمالی] بلکه با این ایده است که آمریکا دادستان، قاضی، هیأت منصفه و جلاد است. مشکل همین است.”

با توجه به همین نقدها، اوباما در سخنان ۱۹/۶/۹۲ دو بار تکرار کرد که “آمریکا پلیس جهان نیست“، ولی‌ در عین حال، قصد داشت تا بدون اجازه شورای امنیت و بدون حمله سوریه به آمریکا، به آن کشور حمله کند. اگر آمریکا پلیس جهان نیست، که نیست، با کدام مجوز می‌خواهد به سوریه حمله کند؟ این ادعای اوباما که آمریکا بدون آن که پلیس جهان باشد، و بدون آن که مجوزی برای حمله داشته باشد می‌تواند حمله کند، بیانگر تعارض دیگری است که ناقدان بر آن انگشت نهاده‌اند.

نهم- نتیجه: حساسیت مردم و نخبگان آمریکا به مدعیات آنان در خصوص سوریه جالب توجه است. فضای آزاد نیز اجازه می‌دهد تا مدعیات آنان با تردیدها و نقدهای جدی مواجه شود. وقتی آزادی باشد، خطرها کاهش می‌یابند. در این فضا بود که نوشته شد، جایزه نوبل صلح اوباما باید پس گرفته شود، برای این که این جایزه به دلیل مواضع ضدجنگ و صلح‌طلبانه به او تعلق گرفت، ولی در عمل، جنگ‌طلبی را پیشه کرد.

وقتی‌ که نماینده فلوریدا در کنگره آمریکا در مورد مخارج حمله به سوریه پرسید که آیا کشور‌های عرب قبول کرده‌اند که بخشی‌ از مخارج را بپردازند، جان کری پاسخ داد: “در مورد این که آیا کشور‌های عرب پیشنهاد داده‌اند که مخارج را بپردازند و به ما کمک کنند، پاسخ آری است. پیشنهاد [آنها] هنوز بر روی میز است.”

جان کری به سرعت به گافی که داده بود پی برد و گفت قصد حمله همه جانبه به سوریه و تغییر رژیم در میان نیست. بدین ترتیب روشن شد که عربستان سعودی، قطر، امارات، و… مهم‌ترین محرکان حمله نظامی به سوریه برای تغییر رژیم‌اند و وعده داده‌اند که هزینه این جنگ را تأمین خواهند کرد. اما منتقدان گوشزد می‌کنند که این دولت‌ها حتی ذره‌ای بوی دموکراسی و حقوق بشر به مشامشان نرسیده است، پس اهداف دیگری را تعقیب می‌کنند که با “منافع ملی” و “ارزش‌های آمریکایی” سازگار نیست. بی‌ثبات کردن منطقه و جنگ شیعه و سنی به راه انداختن، دموکراسی‌ساز که نیست، نابود کننده مردم منطقه است.

تجربه عراق تجربه بسیار پرهزینه‌ای برای آمریکا و خصوصاً مردم عراق و منطقه بود. آمریکائیان تا حدود زیادی از آن عبرت گرفته‌اند. آزادی را باید پاس داشت که این گونه فرصت نقادی مهمترین مدعیات رهبران کشور درباره مهمترین مسائل را فراهم می‌آورد. ساختار دموکراتیک و آزادی و حقوق بشر اهمیت کلیدی دارند. نظام‌های دموکراتیک موجود هم خطاهای مهلک کرده و می‌کنند، اما ساختارهای دموکراتیک موجود، قابلیت اصلاح‌پذیری را فراهم کرده و مانع آن می‌شوند تا همچون نظام‌های دیکتاتوری، کشور را به سوی نابودی سوق دهند. شاید هم رسانه‌ها و روشنفکران در تحلیل و نقد دچار خطا شوند، با این همه، آزادی بیان، اگرچه متضمن خطا باشد، راه دست یابی به حقیقت است.