دولت باراک اوباما که تلاش داشت تا رهبری حملهای کوتاهمدت به سوریه را بر عهده گیرد، با موانع و مخالفتهای بسیار مواجه شده است. پارلمان بریتانیا در یک رویداد تاریخی مانع از مشارکت بریتانیا در چنین جنگی شد، ناتوعملاً ایالات متحده و فرانسه را تنها گذاشت و چهرههای منتفذ سیاسی امریکا عملاً دچار دودستگی شدهاند.
در سوریه، دولت بشار اسد تحت فشار متحدانش در مسکو و تهران تصمیم گرفته است تا سلاحهای شیمیایی خود را تحویل دهد و خود را از گزند حمله آمریکا دور نگه دارد.
دودستگیهایی که در واشنگتن، لندن و برخی پایتختهای عربی دیده میشود در فضای شبکههای اجتماعی و در میان نخبگان ایرانی هم به موضوع داغی تبدیل شده است.
برخی از ایرانیان حاضر در عرصه عمومی، از حمله ارتش آمریکا به سوریه حمایت میکنند. عدهای از آنها خواستار مداخله ارتش آمریکا و پایان یافتن چهل ماه بحران و خونریزی در سوریه هستند. عدهای دیگر از آنها اما بر این اعتقادند که سقوط دولت اسد، کاهش نفوذ و قدرت ایران را در منطقه به همراه خواهد داشت و این خود زمینهای است تا ایالات متحده آمریکا بتواند به تحقق و بسط دموکراسی در ایران کمک کند.
آیا اقتصاد ایران وابسته به اقتصاد سوریه است که در صورت برکناری رژیم اسد به کما برود؟ آیا حاکمان ایران و نیروهای نظامی ایران، دچار رویارویی شدیدی بر سر بقای حکومت اسد در سوریه و یا برکناری اسد شدهاند که سقوط اسد بتواند آن را دامن بزند؟
آنگونه که از نظریات آنها در شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک بر میآید، گویا میان دموکراسی در تهران و سقوط اسد در دمشق رابطه مستقیمی وجود دارد و با سقوط اسد و کاهش نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه، ایالات متحده چه از طریق جنگ نظامی و چه از طریق فشارهای متعارفتر میتواند با جدیت بیشتری با حاکمان ایران رو به رو شود و آنها را مجبور به تغییر برخی رفتارهای خود و در پیش گرفتن مشی دموکراتیکتر در برخورد با مردم ایران کند.
اما اين تصور تا چه اندازه میتواند مبتني بر واقعيت باشد؟ به راستی میان برقراری دموکراسی در تهران و بقای اسد در دمشق رابطه مستقیمی وجود دارد؟ بر سر راه این فرضیه سئوالاتی نشسته است که احتمال تحقق چنین فرضیهای را زیر سئوال میبرد.
یک : اولین پرسشی که مطرح میشود این است که اساساً جنس رابطه تهران – دمشق چيست و تأثیر محور تهران – دمشق بر دمكراسی در ايران چيست؟ آیا حکومت مستقر در دمشق منبع مشروعیت حکومت جمهوری اسلامی است که سرنگونی آن موجب فقدان مشروعیت برای جمهوری اسلامی باشد؟
آیا اقتصاد ایران وابسته به اقتصاد سوریه است که در صورت برکناری این رژیم اقتصاد ایران به کما برود و پایههای حکومت ایران سست شود؟ آیا حاکمان ایران و نیروهای نظامی ایران، دچار رویارویی عمیق و شدیدی بر سر بقای حکومت اسد در سوریه و یا برکناری اسد شدهاند که سقوط اسد بتواند این رویارویی را دامن بزند و در نتیجه زمینه سقوط حکومت در ایران را فراهم کند؟
آيا عربستان سعودی و قطر بعنوان رقبای منطقهای و جهانی محور تهران – دمشق، حامیان و مروجان ارزشهای دمكراتیک هستند و دغدغه بسط دمكراسی در اين دو كشور را دارند كه از هم پاشيدن حكومت اسد نويد دمكراسی در دمشق و تهران باشد؟
دو: چگونه قطع اين محور و كاهش قدرت ايران در منطقه موجب دمكراسی در ايران میشود؟ آيا رقبای منطقهای و جهانی محور تهران – دمشق، حامیان و مروجان ارزشهای دمكراتیک هستند و يا دغدغه بسط دمكراسی در اين دو كشور را دارند كه از هم پاشيدن حكومت اسد نويد دمكراسی در دمشق و تهران باشد؟
درحالیکه محور منطقهای مقابل محور تهران – دمشق را کشورهایی نظیر عربستان سعودی و قطر تشکیل میدهند که وضع دموکراسی در این کشورها به مراتب وخیمتر از وضعیت دموکراسی در ایران و سوریه است. در سوریه نیز ابتکار عمل نه در دست گروههای دموکراسیخواه که به دست گروههای رادیکال اسلامی افتاده که خواستشان ایجاد حکومتی اسلامی تندرو است.
فرض بگیریم که سقوط اسد در دمشق موجب روی كار آمدن حكومتی دمكراتيك در سوريه میشود – فرضی که این روزها و با وجود فعالیت دهها گروه اسلامگرای تندروی مسلح حداقل برای چند سال آینده بعید به نظر میرسد-. آیا حكومت فرضی دموکراتیک مستقر دردمشق حکومتی خواهد بود که قادر باشد حکومت ايران را تحت فشار بگذارند و ان را تسليم ارزشهای دمكراتيك کند؟ آنگاه اين پرسش پيش میآید که ابزار فشار حكومت فرضي دمكرات سوريه بر حاكمان تهران چه خواهد بود؟
سه : تصور كنيم همين امروز بشار اسد و برادرش در يك بمب گذاری كشته شدند و داستان چهل ساله حکومت خاندان اسد در دمشق به پایان رسید. فردا در تهران چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا روحانیون از قدرت کناره گیری خواهند کرد؟ آیا شاهد برگزاری زود هنگام انتخابات پارلمانی در فضايی رقابتی و آزادانه خواهیم بود؟
آیا در نتیجه سقوط بشار اسد در دمشق سپاه پاسداران منحل، اصل ولايت فقيه از قانون اساسي محو و شورای نگهبان در ایران حذف خواهند شد؟ يا اينكه، سقوط اسد موجب میشود تا مردم ايران به طور همبسته و قدرتمند به خیابانها بيايند و دمكراسی را طلب كنند و حكومت را تسليم خواسته های خود سازند؟
چه تضمینی وجود دارد که نزدیکی تهران – واشنگتن به افزایش دموکراسی در ایران بیانجامد؟ مگر پاکستان، مصر و عربستان متحدان آمریکا در منطقه نیستند؟ پس چرا هیچ کدام از اینها دارای وجهه مقبولی در رعایت دموکراسی نیستند؟
چهار: شاید هم منظور کسانی که رابطهای میان کاهش قدرت ایران در منطقه و سقوط اسد با بسط دموکراسی در ایران میبینند، این باشد که اگر قدرت ایران در منطقه کاهش یابد، آمریکا و متحدانش دست پرکفایتتری برای فشار به ایران و تشویق رهبران ایران به گردن نهادن به ارزشهای دموکراسی خواهند داشت.
اما چه تضمینی وجود دارد که نزدیکی تهران – واشنگتن به افزایش دموکراسی در ایران بیانجامد؟ مگر پاکستان، مصر و عربستان متحدان آمریکا در منطقه نیستند؟ پس چرا هیچ کدام از اینها دارای وجهه مقبولی در رعایت دموکراسی نیستند؟
از کجا معلوم که حاکمان تهران تعهد بدهند که در سیاست خارجی همراه آمریکا باشند و یا حداقل نقش مزاحم و مانع را ایفا نکنند و در عوض واشنگتن هم در مسائل داخلی ایران دخالتی نکند؛ رابطهای که دقیقاً اکنون میان عربستان سعودی و غرب حاکم است.
برای کشورهای غربی و ایالات متحده اهمیت چندانی ندارد که وضعیت دموکراسی و حقوق بشر در عربستان چه شاخصهایی دارد و حاکمان سعودی در قلمرو حکومت خود آن گونه فرمان میرانند که خود میخواهند، بی هیچ سرزنش و فشاری. در عوض عربستان سعودی در تحولات منطقهای همواره در کنار کشورهای غربی است.
از کجا معلوم که چنین رابطهای میان ایران و آمریکا برقرار نشود؟ وضعیتی که در صورت تحقق میتواند وضعیت حقوق بشر و دموکراسی در ایران را بارها بدتر از آن چیزی کند که اکنون شاهد آن هستیم.
چگونه با نگاهی به مثال عراق و افغانستان در دو سوی مرزهای ایران، باز میتوان از الگوی حمله به ایران دفاع کرد و آن را راهی برای رسیدن به دموکراسی توصیف کرد؟
پنج : فرض بگیریم با سقوط بشار اسد در دمشق، ایران در منطقه به شدت تضعیف شد و نفوذ خود را از دست داد و حالا ارتش آمریکا میتواند با دستی بازتر به سراغ حکومت مستقر در تهران برود. اما پیش از آنکه بمبهای آمریکایی صدها هزار نفر را در ایران عزادار کنند و کشور را به قرون وسطی سوق دهند، بنگریم به مثال درخشان عراق!
کشور همسایه ایران که قرار بود با حمله ایالات متحده آمریکا و سقوط صدام حسین، این کشور به «الگوی مترقی و درخشان دموکراسی در منطقه خاورمیانه» تبدیل شود.
عراق امروزی کشوری است غرق در نزاعهای قومی و مذهبی که هر ماه شاهد صدها حملات تروریستی و انفجار دهها خودروی بمب گذاری و جان باختن هزاران تن است. تاکنون و بر اثر خشونتهای فرقهای میان عراقیها بیش از ۷۰ هزار نفر جان خود را از دست دادهاند، پانزده هزار تن مفقود هستند و بیش از ۲۵۰ هزار نفر زخمی شدهاند.
در همسایه غربی ایران افغانستان، هنوز طالبان سایه خود را بر نیمی از کشور حفظ کرده است. چگونه است که با نگاهی به مثال عراق و افغانستان، در دو سوی مرزهای ایران باز میتوان از الگوی حمله به ایران دفاع کرد و آن را راهی برای رسیدن به دموکراسی توصیف کرد؟
روحانی: مجهز شدن مخالفان اسد به سلاح شیمیایی بزرگترین خطر برای منطقه است\!!
روحانی هم حرف اسد و پوتين را تکرارميکند در صورتيکه تمام دنيا ميگويند اسد کرده ودر حال انتقال به نقاط مختلف است
omid / 14 September 2013
مثال ها غیر واقعی است. فرضا نویسنده می گوید آیا بعد از کشته شدن اسد و برادرش ایا در تهران دموکراسی برقرار خواهد شد و بعد هم زود نتیجه گیری می کند چون تا 24 ساعت بعدش دموکراسی ایجاد نمی شود پس بجایی نمی رسد!! ***. بر خلاف نظر ایشان باید گفت که زمینه بروز دموکراسی در ایران در این حالت بیشتر خواهد بود.
چاوش / 14 September 2013
بیشتر استدلالهای جناب علیپور پذیرفتنی است اما میتوان از سویی دیگر هم به موضوع نگاه کرد. خیلی از سیاستهای رژیم در نهایت فشارش بر مردم وارد میشود مانند سیاست هسته ای نابخردانه که موجب فشار اقتصادی روز افزون بر مردم شده است. یا دادن 17 میلیارد دلار به اسد برای کمک به سرکوب مردم سوریه. بخشیدم میلیاردها دلار از ثروت مردم ایران به حزب اله و جهاد اسلامی و حماس. در صورت سرنگونی اسد میتوان امیدوار بود که جمهوری اسلامی بیشتر بر مردم خودش تکیه کند و به این درک برسد که تنها راه داشتن حمایت و پشتیبانی داخلی است و نه کمک دادن و گرفتن از گروههای تروریستی. از سوی دیگر امیدوارم اسد در این جنگ پیروز نشود چون در آن صورت از فردای آن روز صورتحساب بازسازی سوریه باد از جیب مردم ایران پرداخت شود همانطور که بعد از جنگ 33 روزه جمهوری اسلامی برای بازسازی لبنان هزینه کرد و به هر خانواده 12 هزار دلار هدیه رهبری داد! حداقل اگر گروههای مخالف برنده شوند قطر وو عربستان هزینه بازسازی را پرداخت خواهند کرد.!!
hassan / 15 September 2013
ظاهرا قرار است تنش در خاورمیانه ادامه یابد تا دوطرف بسهم خود کشورهای منطقه را سرکیسه کنند؟!
omid / 16 September 2013