بحران سوریه با اوضاع داخلی و بینالمللی ایران گره خورده است. با اعلام ضربالاجل آمریکا برای حمله به سوریه، ظرف چند ساعت قیمت دلار از ۳۱۰۰ تومان به ۳۳۰۰ تومان افزایش یافت و به تبع آن بسیاری از فروشندگان از فروختن اجناس خود خودداری کردند تا در صورت وقوع جنگ و افزایش قیمتها سود بیشتری به دست بیاورند.
طبق مستندات موجود، جمهوری اسلامی، نیروهایی از سپاه پاسداران را به سوریه گسیل داشته است. حزبالله لبنان به عنوان اهرم فشار ایران در مقابل اسرائیل عملاً در جنگ داخلی سوریه شرکت دارد. موضوع سوریه تبدیل به کشاکش قدرتهای رقیب منطقهای یعنی ایران با ترکیه و عربستان سعودی شده است. بسیاری از کارشناسان سیاسی اعتقاد دارند حمله به سوریه و فروپاشی رژیم بشار اسد مقدمه ورود آمریکا و متحدانش به مرحله بعدی برخورد با ایران است.
آیا در پی تحریمهای کمرشکن آمریکا علیه ایران باید منتظر سقوط سوریه و تدارک نظامی ناتو علیه ایران بود؟ آیا مردم ایران موافق تبعات نظامی این جنگ علیه کشور خود هستند؟ نظر مردم ایران درباره بحران سوریه چیست و کدام طرف نبرد داخلی سوریه را برحق میدانند؟
برای یافتن پاسخ این سوالات به میان مردم رفتهایم.
حمله کند به شرطی که…
اسد دستفروش است. او در کنار خیابان به فروش عروسک، باتری، گیره سر و لوازمی از این دست مشغول است. اسد میگوید: «قبول دارم آمریکا به سوریه حمله کند به شرطی که بعدش به ایران جمله نکند! نمیدانم اگر آمریکا حمله کند بعدش چه میشود و کی سراغ ایران میآیند. جنگ خوب نیست. اگر حمله کنند تا این مملکت دوباره بخواهد مملکت شود پدر همه ما در میآید. آخوندها فرار میکنند خارج، مردنش برای ماست.»
«اگر به سوریه حمله کنند باد آخوندها میخوابد. میترسند و مینشینند سر جایشان! زور ایران به سوریه و حزبالله لبنان است. زورشان کم بشود مجبور میشوند مردم را کمتر اذیت کنند.»
اسد درباره اینکه چرا حمله آمریکا به سوریه خوب است اما به ایران بد؛ میگوید: «برای اینکه اگر به سوریه حمله کنند باد آخوندها میخوابد. دست از رجزخوانی بر میدارند. میترسند و مینشینند سر جایشان! شاید هم بدتر شود. معلوم نیست. اما زور ایران به سوریه و حزبالله لبنان است. زورشان کم بشود مجبور میشوند مردم را کمتر اذیت کنند.»
آمریکائیها بیایند همه چیز پولی میشود
سینا فروشنده است و او در یک کتابفروشی کار میکند. او تحلیل خود را از شرایط سوریه و تاثیر آن بر ایران اینگونه توضیح میدهد: «فکر آمریکائیها با فکر ما فرق دارد. چیزهایی برایشان مهم است که برای ما عادی نیست. آمریکائیها بیایند همه چیز پولی میشود. ظهر یک خبر خواندم درباره زندان. مجرمها را میبرند زندان دیگر. زندان باید سخت باشد تا کسی که جرم انجام داده تنبیه بشود.
در آمریکا اینجوری نیست. ملاک پول است. یک زندان درست کردهاند که ۱۰ میلیون دلار هزینهاش شده است. مثل هتل. میز پوکر و میز بیلیارد دارد. حمام و تخت خواب. رفاه کامل. هر کس پول داشته باشد به جای زندان معمولی میرود اینجا. هر زندانی که بخواهد زندان عادی نرود روزی ۱۶۰ دلار میدهد در این زندان میماند.»
«نباید جنگ از سوریه به ایران بکشد. اگر آمریکا ایران را بگیرد آدمهای جمهوری اسلامی چون پول دارند با آمریکائیها کنار میآیند. به جایش مردمی که پول ندارند اذیت میشوند. »
سینا ادامه میدهد: «در آمریکا پول ارزش است. همه جا هست، برای آمریکاییها بیشتر است. به پولدارها احترام میگذارند. نگاه کنید مثلاً عربستان با اینکه دموکراسی نیست به خاطر پول نفت با آمریکا رابطه خوب دارند. در ایران پولدارها از سپاه و کسانی هستند که دولتی هستند. اگر آمریکا ایران را بگیرد آدمهای جمهوری اسلامی چون پول دارند با آمریکائیها کنار میآیند. به جایش مردمی که پول ندارند اذیت میشوند. نباید جنگ از سوریه به ایران بکشد. به سوریه حمله کنند سراغ ایران میآیند.»
ما چیزی سرمان نمیشود اما…
حسن چهل و هشت ساله، دیپلمه و صاحب یک مغازه میوه فروشی است. او میگوید: «این تلویزیون را گذاشتهام که حوصلهام سر نرود. ظهرها خانه نمیروم. برایم صرف ندارد بروم و برگردم. فوتبال باشد شبکه سه را نگاه میکنم. وقتی فوتبال نیست شبکه خبر گوش میدهم. اخبار زیاد پخش میکند، خوشم میآید. خبرهای سوریه زیاد است.» به تلویزیون اشاره میکند میگوید: «نگاه کن همینطوری دارد زیرنویس درباره سوریه مینویسد.»
«نمیدانم چرا جنگ شده در سوریه. به القاعدهایها بیشتر میخورد از این کارها بکنند. رئیس جمهور سوریه کراواتی است. به قیافهاش نمیخورد مثل القاعدهایها وحشی باشد.»
حسن ادامه میدهد: «ما چیزی سرمان نمیشود اما خدا وکیلی این القاعدهایها خطرناکند. نشان میداد یکی از اینها قلب یک نفر را در آورده بود و گاز میزد. مثل خوارج زمان حضرت علی هستند. فیلم امام علی را نگاه میکردی؟ آنها هم با چاقو شکم زن حامله را پاره کرده بودند و بچهاش را سر نیزه زده بودند. باز شرافت آمریکائیها. با هواپیما و تفنگ میکشند.
من نمیدانم اسد چکار کرده. قضیه جنگ و الان که به خاطر بمب شیمیایی میخواهند حمله کنند را میدانم اما اصل مطلب را نمیدانم که چرا جنگ شده در سوریه. به القاعدهایها بیشتر میخورد از این کارها بکنند. رئیس جمهور سوریه کراواتی است. به قیافهاش نمیخورد مثل القاعدهایها وحشی باشد.»
یک پایان وحشتناک بهتر از یک وحشت بی پایان است
کیارش دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد در رشته صنایع است. میگوید: « من فکر نمیکنم آقای روحانی بتواند کاری بکند. به آقای روحانی رای دادم. اگر جلیلی و قالیباف به دور دوم میرفتند باز شرکت میکردم و به قالیباف رای میدادم. جلیلی و ولایتی هم دور دوم میرفتند من شرکت میکردم و به ولایتی رای میدادم.
منظورم این است هر کاری از دستم برآمده برای کشورم انجام دادهام ولی میزان خسارتی که به کشور وارد شده خیلی زیاد است. اینطور که اوضاع نشان میدهد تصمیم نهایی را درباره ایران گرفتهاند. زمانی که آقای روحانی فردایش قرار بود تحلیف کند همان موقع در آمریکا تحریم جدید علیه ایران تصویب کردند.»
کیارش درباره بحران سوریه میگوید: «نمیدانم فیلم درباره الی را دیدهاید یا نه. یکی از دیالوگهای معروفش این است که یک پایان وحشتناک بهتر از یک وحشت بی پایان است. از اول تا آخر یک روزی به ایران حمله میکنند. طرفدار جنگ نیستم.
«اگر همان هشت سال پیش که احمدینژاد رای آورد حمله کرده بودند الان کشور را تحویل خودمان داده بودند و کابوس ما تمام شده بود. آزاد میشدیم.»
منظورم این است حالا که قرار است حمله کنند دیگر صبر نکنند تا همه چیز ]در ایران[ از بین برود. اگر همان هشت سال پیش که احمدینژاد رای آورد حمله کرده بودند الان کشور را تحویل خودمان داده بودند و کابوس ما ایرانیها تمام شده بود. آزاد میشدیم.
بعد از اینکه به سوریه حمله کنند نوبت حزبالله لبنان است. حزبالله کسی برایش اسلحه نمیفرستد و ضعیف میشود. اسرائیلیها نابودش میکنند. ایران هم با دو تا ناو هواپیمابر کارش تمام است.»
طرف بشار اسد بهتر است
منیژه کارمند استانداری است. صحبتهای او درباره ترکیبی از مسائل داخلی و خارجی ایران است. منیژه میگوید: «ما از کارمندان سازمان سابق برنامه و بودجه هستیم که در دولت آقای احمدینژاد منحل شد. ریاست محترم جمهوری آقای روحانی دستور تشکیل دوباره سازمان را دادهاند. با اینکه فقط چند روز از شروع کار دولت جدید میگذرد، اقدامات سازنده و مفیدی برای کشور و مردم صورت گرفته است. دولت محترم نیاز به فرصت دارد تا نابسامانیهای دولت قبلی را بهبود ببخشد و چرخدنده کشور را به گردش در بیاورد. این کار بسیار عظیمی است که نیاز به وحدت کشور و سپری شدن زمان دارد. رئیس جمهور محترم قول دادهاند در ۱۰۰ روز اول دولت، مردم بهبود را در زندگی حس بکنند.»
منیژه درباره ربط این سخنان با مسئله سوریه میگوید: «در سوریه بین نیروهای سلفی و ارتش سوریه جنگ در حال وقوع است. ما باید بر اساس منافع ملی خودمان جلو برویم. دغدغه اصلی منافع ملی است که باید پیگیری صحیح بشود.
«با حمایت از دولت سوریه میتوانیم جلوی اسرائیل را بگیریم. حفظ دولت آقای اسد در سوریه به سود منافع ملی ایران و امنیت کشور ماست.»
سه موضع بیشتر وجود ندارد. سکوت کنیم یا از یک طرف حمایت کنیم. رابطه سلفیها با ما که شیعه هستیم بسیار بد است. از نظر آنها خون ما مباح است و میتوانند اموال شیعیان را به غنیمت بگیرند. اخبار جنایات سلفیها در روزنامهها هست. در ضمن سلفیها با ایران رابطه خوبی ندارند و به عربستان نزدیک هستند. عربستان دشمن ماست.
از نظر منافع ملی طرف بشار اسد بهتر است. رابطه بشار اسد با ایران خوب است. یکی از دلایلی که اسرائیل به بهانه غنی سازی اورانیوم به ایران حمله نکرده است احتمال وارد عمل شدن سوریه در جنگ است. سوریه و فلسطین مرز مشترک دارند. دولت تدبیر و امید نیاز به فرصت دارد تا وضعیت زندگی مردم ایران بهتر شود. اسرائیل همیشه در فکر حمله به ایران بوده است. با حمایت از دولت سوریه میتوانیم جلوی اسرائیل را بگیریم. حفظ دولت آقای اسد در سوریه به سود منافع ملی ایران و امنیت کشور ماست.»
اپوزیسیون احساسی!
صدرالله بازنشسته کارخانه ریسندگی و بافندگی است. علاقه زیادی به مسائل سیاسی دارد و به گفته خودش «برنامههای ماهواره» را مرتب نگاه میکند. او میگوید: «این آخوندها با ایران کاری کردند که ایرانی سرش همیشه پائین باشد! از لحاظ شخصیت، شغل، اعتبار و سواد! یک مملکت جوانِ معتاد داریم. گرانی و تورم! اینقدر مردم را ترساندهاند که کسی جرات ندارد حرف بزند. قیمت جنسها ساعتی بالا میرود ولی صدای مردم در نمیآید. از بس این اپوزیسیون بی بخار است! ۳۴ سال است هر روز میگویند جمهوری اسلامی ماه دیگر میرود. مجاهدین، هخا، عقلاب و بقیه. هر روز یک نمایشی راه میاندازند و مردم را سر کار میگذارند. مردم مایوس میشوند وقتی حرفی که میزنند عمل نمیکنند.»
«از وقتی آمریکا میخواهد به سوریه حمله کند مهمان میآورند روی آنتن. هر کس ساز خودش را میزند. مخالفت میکنند. یکی به اسم وطن، یکی به اسم حقوق بشر. چه وطنی؟ وطن کجا بود؟ وطن را آخوندها نابود کردند.»
صدرالله ادامه میدهد: «اپوزیسیون ایران احساساتی است. از وقتی آمریکا میخواهد به سوریه حمله کند مهمان میآورند روی آنتن. هر کس ساز خودش را میزند. مخالفت میکنند. یکی به اسم وطن، یکی به اسم حقوق بشر. چه وطنی؟ وطن کجا بود؟ وطن را آخوندها نابود کردند حالا دو تا بمب هم بخورد توش، چه فرقی دارد؟ وطن، فرهنگ ماست که نابود شده. دیگر چی از وطن باقی نمانده؟
بشار اسد صد هزار نفر از مردم سوریه را کشته است، حقوق بشر حساب نمیشود؟ صد هزار نفر را بشار اسد کشته است، بیست هزار نفر هم در بمباران کشته شوند. نه، ۵۰ هزار نفر. اصلاً فرض بگیریم ۱۰۰ هزار نفر کشته بشوند؛ تمام میشود. حقوق بشر این است که جنگ تمام بشود. جز با آمریکا راهی ندارد برای تمام شدناش! اگر کسی حریف آخوندهاست، بسمالله. کسی نیست.»
هرچه سازمان ملل بگوید درست است
عاطفه کتابدار است و در مؤسسهای زیر نظر شهرداری کار میکند. او درباره بحران سوریه و ارتباط آن با ایران میگوید:« استفاده از بمب شیمیایی اشتباه و خطرناک است. انسانها را میکشد. هر کدام از بمب شیمیایی استفاده کرده باشند باید معرفی بشوند و تنبیه جدی کنند. جلوگیری کنند.
دادگاه قانونی درباره بمب شیمیایی، شورای امنیت سازمان ملل است. این شورا اجازه دارد تصمیم بگیرد. شورای امنیت از روی گزارش بازرسان تصمیم میگرد. اگر اعلام شود ارتش سوریه استفاده کرده است شورای امنیت وظیفه دارد رسیدگی کند که خود آن کشور بمب شیمیایی درست کرده است یا از جایی کمک گرفته است. اگر ارتش آزاد سوریه استفاده کرده باشد نباید فرق گذاشته شود.
امکانش هست که بمب شیمیایی را روسیه به سوریه داده باشد و یک احتمال دیگر اینکه ارتش النصره از عربستان سعودی گرفته باشد. تفاوت ندارد. شورای امنیت باید تحقیق کند و تصمیم جدی درباره بمب شیمیایی و کشتن مردم بگیرد.»
موافقم. ضرر میکنم!
عسل موافق حمله آمریکا به سوریه است. او ۲۴ سال سن دارد و در حال حاضر شغلی ندارد و با پدر و مادر خود زندگی میکند. عسل میگوید:«زمانی که دلار و طلا گران شد ما نمیدانستیم باید چکار کنیم که از پولمان کم نشود. مادرم به حرف پدرم گوش نکرد و یک روز با هم رفتیم و طلا خریدیم.
«سوریه به ما مربوط نیست. قرار شده جنگ نشود اما برای تنبیه موشک شلیک کنند. همین هم خوب است. یک مدت قیمتها را بالا میبرد تا مردمی که طلا و دلار خریدهاند با ضرر کمتر بفروشند.»
شانس که نداریم. همه خریدند، بالا رفت؛ ما که خریدیم پائین آمد. از وقتی گفتهاند قرار است به سوریه حمله کنند قیمت طلا دوباره بالا رفت. خدا کند جنگ شود تا ما با همان قیمتی که خریدیم بفروشیم. شاید سود هم کردیم.»
عسل ادامه میدهد: «فقط ما نیستیم. خیلیها طلا و دلار خریدهاند و ضرر دادهاند. ما چون اهل بورس و سرمایهگذاری نیستیم برای اینکه ارزش پولمان کم نشود چارهای نداشتیم. مثل ما خیلی است. سوریه به ما مربوط نیست. من خبرها را از طریق اینترنت پیدا میکنم. قرار شده است جنگ نشود اما برای تنبیه موشک شلیک کنند. همین هم خوب است. یه مدت قیمتها را بالا میبرد تا مردمی که طلا و دلار خریدهاند با ضرر کمتر بفروشند.»
من جنگ را دیدهام
آقا رضا موهای سپیدی دارد. صحبتهای او نیاز به مقدمهچینی ندارد. میگوید: «من پنج تا پسر داشتم. همه ورزشکار. علی زورخانه میرفت. پهلوان بود. اینقدر زیر پاش نشستند و متلک انداختند که یک روز آمد و گفت بابا میخواهم بروم جبهه. جلوی مسجد پایگاه درست کرده بودند. این بچه کشتیگیر بود. با وزنه کار میکرد برای همین زیربغل داشت و دستهایش بسته نمیشد. یکی از بسیجیها گفته بود به جای آنکه در خیابان برای زن و بچه مردم لاتی راه بروی اگر مردی برو با عراقیها بجنگ! وقتی علی شهید شد برادر بزرگترش اول رفت مسئول پایگاه محل را کتک زد. به خاطر برادرش که شهید شده بود رضایت دادند. میخواستند دادگاهی کنند.
آمد گفت میخواهم بروم جبهه. گفتم تو زن و بچه داری. فرض کن ۱۰۰ نفر عراقی را هم کشتی، علی که زنده نمیشود. گفت نه! آخرش محمد برادر کوچکش گفت تو بمان و من میروم. مادرشان داغدار بود. حال خودم خراب. خون به جگرمان میکرد این حرفها. نتوانستیم جلوی محمد را بگیریم. محمد هم رفت و شهید شد. سر خاک محمد برادر بزرگشان دوباره گفت میخواهم بروم جبهه. همانجا محکم زدم توی گوشش. گفتم اگر بروی دیگر پسر من نیستی…»
«من جنگ را دیدهام. تمام پدرها و مادرهایی که بچه از دست دادهاند میدانند جنگ چقدر بد است. اینها که میبینی در راهپیمانیها هستند برای پول است. وضع خوبی نداشتند. از طریق بچه شهیدشان بقیه را سر کار بردهاند و حقوق میگیرند. کمی هم احترام میکنند که طرف احساس بدی نکند.»
خاطرات آقا رضا از دوران جنگ بسیار طولانی و مفصل است. او ادامه میدهد: «بچهها که شهید شدند مادرشان بیتابی میکرد. دق کرد بیچاره. خدا از سر تقصیرات این رژیم نگذرد. جوانهای مردم را به کشتن دادند. هر سال میآیند خانه که بیائید بنیاد شهید، چه کنید و این را بگیرید و…! جلوی درب خانه فحش میدهم به آنها. همینم مانده است که اداره صیغهپرور آقای خامنهای بخواهد نانم را بدهد…
من جنگ را دیدهام. تمام پدرها و مادرهایی که بچه از دست دادهاند میدانند جنگ چقدر بد است. اینها که میبینی در راهپیمانیها هستند برای پول است. وضع خوبی نداشتند. از طریق بچه شهیدشان بقیه را سر کار بردهاند و حقوق میگیرند. کمی هم احترام میکنند که طرف احساس بدی نکند. پول گرفتن به خاطر بچه شهید مثل شیر بها گرفتن از داماد برای دختر است. با اینکه دخترت را بفروشی فرقی ندارد.»
آقا رضا ادامه میدهد: «زمان جنگ آمریکا، آلمان و فرانسه به عراق اسلحه میدادند. ایران و اسرائیل دو طرفه بازی میکردند. به جمهوری اسلامی و بعثیها اسلحه میدادند که همدیگر را بکشند. جنگ خوب و بد ندارد. همهاش بد است چون خود کسانی که مقصراند جای امن هستند. امثال پسر من و بچه مردم را میفرستند جلوی توپ و تفنگ. نصف جوانهایی که کشته شدند همگی ورزشکار و لوطی بودند. فکر نکنید مثل فیلمهای اینها (صدا و سیما) که نشان میدهد، بسیجی و خرمقدس بودند. این جوانها اگر کشته نشده بودند جمهوری اسلامی نمیتوانست راحت هر کاری دلش میخواهد بکند. بسیجی جرات نمیکرد جلوی این رستمها گردن کلفتی کند. به بهانه جنگ کشور را گرفتند دست خودشان. دعا کنید جنگ سوریه هم تمام شود. به ضرر ایران است.
پول ایران میرود، سرمایه ایران میرود، کارخانهها خراب میشوند، جوانها کشته میشوند، بچهها بی مادر میشوند، گرسنگی و مریضی زیاد میشود. سرباز اجنبی مسلط میشود به ناموس ما… چون بعد از سوریه نوبت ایران است. جنگ بشود ایران میشود مثل طالبان. تا وقتی سوریه جنگ باشد به خودشان مربوط است. بهجای جوانهای مردم، سپاهیها میروند و کشته میشوند. به درک. ]سپاهیها[ در ایران باشند مردم را اذیت میکنند، کشور را غارت میکنند. دوست دارند شهید بشوند، بروند سوریه. به ما چه؟ »
سازمان جمهوریخواهان ایران” و “اتحاد برای پیشبرد سکولار دمکراسی در ایران” با صدور بیانیه مشترکی، از جمهوری اسلامی خواسته اند، “پای ایران را به جنگ تازه ای در منطقه نکشاند.”
در این بیانیه با اشاره به حمایت های جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد آمده است: ” از آغاز تشدید بحران سوریه و سرکوب خونین اعتراضات مخالفان توسط رژیم بشار اسد که به جنگ داخلی کنونی کشید، حکومت جمهوری اسلامی تحت رهبری مستقیم آقای خامنه ای، با حمایت سرسختانه از رژیم بشار اسد و با صرف میلیون ها دلار بودجه کشور، حمایت های مالی و تسلیحاتی، اعزام نیروهای ویژه سپاه پاسداران و آموزش ها و همکاری های امنیتی، در کشتار مردم سوریه و تشدید آتش جنگ داخلی در این کشور نقش داشته است. این دخالت تا آنجا پیش رفته که رهبران جمهوری اسلامی و فرماندهان سپاه به خطر افتادن رژیم بشار اسد را خط قرمز خود اعلام کرده و مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار به پیروی از این سیاست به خود اجازه داد بگوید: “اگر دشمن بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد، اولویت با اینست که ما سوریه را نگه داریم”
در ادامه بیانیه این دو تشکل آمده است: نگرانی تازه و تاسف عمیق در این است که طی روزهای اخیر و با شدت گرفتن تنش ها بر سر کاربرد سلاح شیمیایی در سوریه نیز، این سیاست جمهوری اسلامی تحت رهبری ولی فقیه ادامه داشته و از علی لاریجانی رئیس مجلس تا برخی فرماندهان سپاه و رسانه های حکومتی، به تهدیدها و اظهارات تحریک آمیز دیگری در این زمینه دست زده اند.
jamal / 01 September 2013
امروز این سناریو حمله به کمپ اشرف را راه انداختند تا فشارها را از سوریه بردارند و افکار عمومی را به سمت دیگری سوق دهند .
سیاست کثیف و پیچیده است و آمریکا هم دوباره ژست دموکراسی به خود گرفته و حقیقت این است که با چراغ سبزی که به حکومت فاسد و جنایتکار سوریه داده در واقع این پیام را میدهد که هر چه در توان داری مردم خودت را بکش ولی فقط با سلاح شیمیائی نکش مبادا ژست دموکراسی ما خدشه دار شود .
لعنت به سیاست کثیف .
بهنام / 01 September 2013
اوباما چهره بسیار ضعیفی از آمریکا به دنیا نشان داد. این باعث نا امیدی بسیاری از مردم ایران از آمریکا خواهد شد. کاملا پیداست که آمریکا از حمله و احتمال در گیری با ایران می ترسد و فقط رجز خوانی می کند. یال و کوپال غرب در ماجرای حمله به سوریه فرو ریخت.
پ / 02 September 2013