کسانی که بعد از حمله شیمیایی در ۲۱ اوت ۲۰۱۳ با حمله نظامی دولتهای غربی به سوریه برای تنبیه رژیم بشار اسد حتی به طور محدود و بدون هدف تغییر رژیم مخالف هستند، در کنار استدلالهای حقوقی (غیرقانونی بودن جنگ بدون مجوز شورای امنیت) و سیاسی (فقدان پدیدهای به نام جامعه بین المللی و اجماع آن/اقدام کشورها بر اساس منافع ملی و نه دغدغههای حقوق بشری) به سرعت به سراغ ماجرای حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ میروند.
دروغ سازی دولت بوش برای حمله به عراق همچنان بر وجدان دمکراسیهای غربی سنگینی میکند و هر تصمیمی پیرامون جنگ سوریه تحت الشعاع مباحث و تظاهرات و کنشها و واکنشهای مربوط به عراق در سال ۲۰۰۳ است.
در موضوع سوریه نیز همانند عراق در سال ۲۰۰۳ شکافی میان رهبران سیاسی و کارشناسان نظامی و امنیتی بر سر اطلاعات موجود به چشم میخورد.
مخالفان حمله نظامی دولتهای غربی به رژیم بشار میگویند ایالات متحده و همپیمانانش در مورد سوریه ممکن است دچار همان اشتباهی شوند که در عراق در سال ۲۰۰۳ صورت گرفت. بدین معنی که بر اساس یک دروغ (وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق تحت حکومت صدام)، جنگی خانمانسوز با پیامدهای سنگین توجیه شود.
علت این امر هم این است که اعتماد مردم ایالات متحده و بریتانیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی که دولتهایشان در جنگ علیه عراق شرکت داشتند به دولتهایشان، خدشه دار شده است.
در جلسه مجلس عوام بریتانیا پیرامون دخالت نظامی در سوریه (۲۹ اوت ۲۰۱۳) سایه مباحث مربوط به دخالت بریتانیا در حمله به عراق کاملا سنگین بود. در مصاحبههای مطبوعاتی کاخ سفید نیز در دهه آخر ماه اوت ۲۰۱۳ اکثر سوالات به طور مستقیم و غیرمستقیم به تجربه عراق اشاره داشتند.
سوریه ۲۰۱۳ و عراق ۲۰۰۳ چه تفاوتها و شباهتهایی دارند؟
شباهتها
۱. به نظر میآید که ایالات متحده همانند سال ۲۰۰۳ نخواهد توانست چین و روسیه را در شورای امنیت با خود همراه سازد. روسیه کاملا از رژیم بشار اسد حمایت میکند. حتی در میان کشورهای اروپای غربی نیز تشتت وجود دارد. بریتانیا نیز بر خلاف سال ۲۰۰۳ با رای منفی مجلس عوام از جرگه کشورهای حامی حمله نظامی خارج شد.
در مورد عراق از آغاز روشن بود که هدف آمریکا تغییر رژیم است اما در مورد سوریه چنین هدفی در میان تصمیمگیران ایالات متحده و همپیمانانش وجود ندارد.
۲. رئیس جمهور ایالات متحده برای آغاز حمله مستقیما به کنگره این کشور رجوع نخواهد کرد و از حقوق مربوط به قانون تجویز دفاع ملی استفاده خواهد کرد. کاخ سفید در برابر پرسش از اخذ مجوز از کنگره صرفا به مشورت با نمایندگان اکتفا میکند.
۳. هنوز گزارش بازرسان سازمان ملل عرضه نشده است و پس از عرضه نیز معلوم نیست دولتهای غربی تا چه حد بر اساس آن عمل کنند. اگر در تصمیمگیری به نظر بازرسان توجهی نشود به همان ترتیبی عمل خواهد شد که در سال ۲۰۰۳. در این سال به نظر بازرسان توجهی نشد.
۴. سوریه همانند عراق تهدید قابل باور و فوری برای امنیت ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیست گرچه استفاده از سلاح شیمیایی در دنیا علیه امنیت جمعی همه بشریت است. به همین دلیل امنیت ملی یک کشور خاص نمیتواند توجیه کننده دخالت در سوریه باشد همان طور که توجیه کننده دخالت در عراق نبود. دخالت نظامی در سوریه نیز دخالت ناگزیر نیست بلکه یک انتخاب است که هر دو طرف آن پیامدهایی دارد.
۵. در موضوع سوریه نیز همانند عراق در سال ۲۰۰۳ شکافی میان رهبران سیاسی و کارشناسان نظامی و امنیتی بر سر اطلاعات موجود به چشم میخورد. به نظر میآید که رهبران سیاسی نمیتوانند با قاطعیت از رای کارشناسان سخن بگویند و تصمیم خود را بدانها متکی کنند.
عدم مداخله در سوریه پس از حمله شیمیایی وضعیت پناهندگان را بدتر خواهد ساخت چون ترس ناشی از حملات شیمیایی به تعداد پناهندگان خواهد افزود در حالی که عدم مداخله در عراق چنین پیامدی نداشت.
تفاوتها
۱. در باب عراق مشخص نبود که عراق سلاح کشتار جمعی دارد یا خیر اما در مورد سوریه این امر مسجل است که رژیم سلاح شیمیایی دارد. علاوه بر این، موضوع مورد بحث در باب عراق استفاده محتمل بود در حالی که در سوریه با استفاده محقق شده مواجه هستیم.
۲. در باب عراق از آغاز روشن بود که هدف ایالات متحده تغییر رژیم است اما در مورد برخورد با سوریه چنین هدفی در میان تصمیمگیران ایالات متحده و همپیمانانش وجود ندارد.
درسی که دولتهای غربی از عراق گرفتهاند به آنها آموخته که نباید نیرو در کشوری که بدانها حمله نکرده پیاده کنند و خود را درگیر جنگ فرسایشی زمینی سازند. سیاست اوباما در استفاده از هواپیماهای بیسرنشین موید این نکته است.
۳. عدم مداخله در سوریه پس از حمله شیمیایی وضعیت پناهندگان را بدتر خواهد ساخت چون ترس ناشی از حملات شیمیایی به تعداد پناهندگان خواهد افزود در حالی که عدم مداخله در عراق چنین پیامدی نداشت. عدم مداخله نظامی در سوریه این پیام را به رژیم بشار میدهد که دست بازی برای حملات شیمیایی بیشتر خواهد داشت و همین موضوع برای مردم یعنی خروج از کشور و پناهنده شدن به اردن و ترکیه.
حمله محدود به سوریه با هدف بازدارندگی رژیم در استفاده از سلاح شیمیایی ممکن است توازن نیروها در داخل سوریه را بر هم زند اما یک نیرو را بر دیگری غلبه نخواهد داد در حالی که در عراق حمله نظامی یک طرف (شیعیان) را بر طرف دیگر (سنیان) غلبه میداد.
۴. حمله محدود به سوریه با هدف بازدارندگی رژیم در استفاده از سلاح شیمیایی ممکن است توازن نیروها در داخل سوریه را بر هم زند اما یک نیرو را بر دیگری غلبه نخواهد داد در حالی که در عراق مسئله چنین بود و حمله نظامی یک طرف (شیعیان) را بر طرف دیگر (سنیان) غلبه میداد.
۵. در سوریه هیچ شاهدی برای در اختیار بودن سلاح شیمیایی نزد شورشیان وجود ندارد در حالی که این امر برای همه شناخته شده است که رژیم سوریه سلاح شیمیایی دارد. اما در عراق شواهد مربوط به سلاحهای کشتار جمعی صدام حسین در محدودههای خاکستری بودند. رژیم عراق سلاح شیمیایی داشت و استفاده کرده بود اما مشخص نبود که تا چه حد این سلاحها را بسط داده است. همچنین این رژیم برنامهی اتمی داشت اما معلوم نبود دقیقا در چه مرحلهای است.
۶. بر خلاف عراق نظر بازرسان در موضوع سوریه چیزی را تغییر نخواهد داد. قبل از این که بازرسان کارشان تمام شود از طرق مختلف همه متوجه شدهاند که حمله شیمیایی صورت گرفته است. کار بازرسان نیز در این مورد تایید حملهی شیمیایی است که تحصیل حاصل خواهد بود.
تنها اطلاعی که بازرسان میتوانند عرضه کنند میزان خسارات و گستره حمله است. در ماموریت بازرسان نیست که بگویند کدام طرف از سلاح شیمیایی استفاده کرده است. به همین دلیل گزارش بازرسان در تصمیمگیری در باب حمله به رژیم بشار به عنوان مقصر تاثیری نخواهد داشت.