Opinion-small2

هم از برنامه‌ پیشنهادی ظریف برای گرفتن رای اعتماد و هم از اولین مصاحبه‌ تفصیلی وی با تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی بر می‌آید که در اصول و مبانی سیاست خارجی و هسته‌ای جمهوری اسلامی (یعنی دشمنی با ایالات متحده، اولویت مسئله‌ اسرائیل در سیاست منطقه‌ای و حمایت بی قید و شرط از گروه‌ها و کشورهایی که خط مقاومت علیه اسرائیل معرفی می شوند، و اعلام غنی‌سازی به عنوان “تنها” حق مسلم مردم ایران) تغییری ایجاد نخواهد شد.

 بخش عمده‌ برنامه‌ پیشنهادی و سخنان ظریف تکرار مکرراتی است که هیچ نتیجه‌‌ای در مذاکرات هسته‌ای یا بهبود روابط خارجی ایران نداشته و نخواهد داشت.

محمدجواد ظریف

البته مدعاهای بی اساس و تناقض گویی‌های ظریف در مصاحبه‌ ۳۱ مرداد ۱۳۹۲ به برخی سخنان منطقی او آسیب وارد می‌کنند، مثل این که

    – “مداخله خارجی در منطقه آثار نامناسبی دارد”؛ مداخله‌ نظامی جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان در سوریه مداخله‌ داخلی است یا مداخله‌ خارجی؟

    – “استفاده از نیروهای غیرزبده که با اتوبوس و بدون بلیط آماده‌اند را متوقف خواهم کرد”؛ اگر سپاه، رهبر و بیت رهبری کسانی را پیشنهاد کنند که تاکنون می‌کرده‌اند چه؟

    – “مردم‌سالاری ما در شرایط کنونی که از یک طرف سکولاریسم و از طرف دیگر افراطی‌گری نتوانسته به نیازهای منطقه پاسخ دهد، یک مردم‌سالاری نمونه است”؛ نظارت استصوابی و انتخابات بدون آزادی‌های چهارگانه (بیان، رسانه‌ها، تشکل‌ها و تجمعات) و بدون نظارت ناظران مستقل که همه اجزای مهندسی انتخابات هستند خاص ایران نیست و همه ناقض مردم‌سالاری‌اند؛

     – “جمهوری اسلامی در زمینه دیپلماسی ارزشی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد”؛ غیر از تروریسم، مراسم روضه‌خوانی و نوحه‌خوانی در سفارتخانه‌ها، تهدید، بی‌ادبی و فحاشی مقامات عالی‌رتبه، و ارسال اسلحه چه راه‌کارهایی در زمینه‌ دیپلماسی ارزشی عرضه شده؟ و

     – “طرف مقابل برای رسیدن به راه حل وارد مذاکره نشده”؛ این سخن بر خلاف مشاهدات دو دهه ورود جدی کشورهای غربی برای مذاکره تا سطح وزرای امور خارجه و روسای دیپلماسی اتحادیه‌ اروپاست.  توافق شش کشور قدرتمند دنیا با منافع گوناگون برای مذاکرات نمایشی غیرممکن است.

با توجه به عدم امکان تغییر مبانی و اصول سیاست خارجی کشور، ظریف و دولت روحانی برای چهار سال آینده چه برنامه‌ها و راهکارهای مشخصی دارند؟

ظریف با شناختی که از سیاست در آمریکا دارد می‌داند که دمکراسی بدون لابی‌گری و جریان‌های بانفوذ غیرممکن است. با همین دیدگاه است که حکومت صدها نهاد مدنی قلابی تشکیل داده است تا در مجامع بین‌المللی از آنها استفاده کند.

تقویت لابی جمهوری اسلامی در ایالات متحده

ظریف با شناختی که از سیاست در ایالات متحده دارد می داند که دمکراسی بدون لابی‌گری و جریان‌های با نفوذ غیرممکن است. او به جای محکوم کردن این پدیده مثل یک سیاستمدار واقعگرا استفاده از این  ابزار را توصیه می‌کند: “جامعه سیاسی آمریکا مجموعه منسجم و یکپارچه نیست. متاسفانه گاهی می‌بینیم منافع رژیم صهیونیستی روی دوش آمریکا بار می‌شود که بعضاً به ضرر آمریکا هم هست. انواع فشارها در آمریکا وجود دارد و به همین دلیل باید این جامعه را یک مجموعه پیچیده دانست که همانطور که اسرائیل در آن حضور فعالی دارد، ایران هم باید نقش خوبی ایفا کند.

مجموعه ایرانیانی که در آمریکا حضور دارند سرمایه مهمی برای ما هستند که باید با فعالیت خود اجازه ندهند یک عده کوچکی منافع جنگ‌طلبانه خود را نه تنها به ایران، بلکه به آمریکا تحمیل کنند.” (مصاحبه) بنابراین باید منتظر شدت یافتن فعالیت لابی جمهوری اسلامی در ایالات متحده باشیم.

ظریف
ظریف: از همه خواهش می‌کنم مراقب واژه‌ها باشند

تمرکز بر لابی‌گری ناشی است از نگاه تازه‌ای که کنشگران عرصه‌ بین‌المللی را دیگر به دولت‌ها محدود نمی‌کند: “از مهم ترین ویژگی‌های این تحول، بازیگری و کنشگری فرد و گروه‌های ذینفوذ در روابط بین‌المللی است.” (برنامه‌ ظریف) با همین دیدگاه است که حکومت صدها نهاد مدنی قلابی تشکیل داده است تا در مجامع بین‌المللی از آنها استفاده کند.

اجماع‌سازی داخلی

یکی از برنامه‌های وزارت خارجه‌ ظریف “اجماع‌سازی داخلی بر اساس فهم مشترک، شفاف‌سازی شرایط و توقعات، تعیین شفاف اهداف، توافق بر روی دستاوردهای ممکن، توافق بر روی هزینه‌های قابل قبول، [و] توافق در مورد زمان‌بندی واقع‌بینانه” (برنامه) است.

ظریف و همکاران نزدیک‌اش در وزرت خارجه به ضرر گفتارهای نسنجیده و احساساتی که صرفا به کار بسیج عمومی در داخل می‌آیند در حوزه‌ روابط خارجی آگاه هستند.  به همین جهت مقامات را به زبان بهداشتی‌تر و آرام‌تری توصیه می‌کنند.

این برنامه معطوف است به  تصور شکاف در میان مقامات جمهوری اسلامی و نیز شکاف میان مقامات و مخالفان رژیم بر سر سیاست‌های داخلی و خارجی در افکار عمومی کشورهای غربی. نامه‌ تحت عنوان ۵۵ زندانی سیاسی به اوباما برای رفع تحریم‌ها در جهت نمایش این اجماع‌سازی داخلی عمل می‌کند.

دیپلماسی عمومی

احمدی‌نژاد می‌دانست که با مذاکره با دولت‌ها نمی‌تواند فشارها به جمهوری اسلامی را کاهش دهد و به همین جهت به سمت ایده‌‌ دیپلماسی عمومی رفت. به همین منظور کسانی مثل حمید مولانا استخام شدند تا در این عرصه فعالیت‌هایی صورت گیرد. اما گرایش‌های ضدامپریالیستی مولانا و همکاری مستمر وی با کیهان (مدافع همه‌ جنایت‌های رژیم) و بدنام در عرصه‌ خارجی از یک سو و زبان غیردیپلماتیک و بی‌ادبانه‌ احمدی‌نژاد و مواضع ضد انسانی وی (مثلا در باب همجنسگرایی) از سوی دیگر دست وی حتی در میان نیروهای چپ و ضد اسرائیلی در ایالات متحده را می‌بست.

ظریف هم با علم به این که سپاه و بیت دست وزارت خارجه را در گفتگو با دولت‌ها خواهند بست به “دیپلماسی عمومی قوی، منطقی، منسجم، با برنامه و غیرواکنشی” (برنامه) فکر می‌کند: “دولت‌ها زیاد دوست ندارند با کسی غیر از دولت‌ها در تماس باشند. شرایط جهانی اقتضاء می‌کند شما از مجموعه دیپلماسی‌ها استفاده کنید. دیپلماسی عمومی مهم است اما باید توجه داشت که هیچ یک از ابعاد مختلف دیپلماسی نباید به هزینه بعد دیگری از دیپلماسی شکل بگیرد. .. جمهوری اسلامی باید از انواع دیپلماسی به شکل متوازن استفاده کند.” (مصاحبه)

مسئله‌ وزارت خارجه‌ دولت روحانی تغییر سیاست‌ها نیست چون ظریف بهتر از همه می‌داند که با حضور خامنه‌ای و سپاهیان این سیاست‌ها تغییر نخواهند کرد بلکه کاری که وزارت خارجه می‌تواند انجام دهد درست کردن سر و صورت آنها یا آرایش آنها برای عرضه است.

اما او غیر از عدم فحاشی رئیس دولت سرمایه‌ دیگری ندارد. دیگر مقامات نظامی و سیاسی به بددهنی‌های خود ادامه خواهند داد و جمهوری اسلامی در استفاده از دانشگاهیان ایرانی و امریکایی خوشنام برای پیگیری دیپلماسی عمومی خود نیز به شدت دست بسته است. دولت احمدی‌نژاد هر کسی را که ظرفیتی داشته در هشت سال گذشته به ارتباط با خود آلوده و بدنام کرده است.

دیپلماسی اقتصادی

ظریف بدین نکته آکاه است که تحریم‌ها سپاه و حکومت را نشانه گرفته‌اند و نه مردم و بخش خصوصی را. از این جهت او یکی از مسیرهای کاهش فشار بر جمهوری اسلامی را باز کردن راه فعالیت بخش خصوصی در بازارهای بین‌المللی می‌داند: “مهم ترین کار این دولت ایجاد اجماع بین مردم و نخبگان در سیاست خارجی است تا با صبر به سمت کاهش فشارهای اقتصادی و باز کردن راه حضور بخش خصوصی در زمینه اقتصاد بین‌المللی حرکت کنیم.” (مصاحبه)

گفتار درمانی

و در نهایت ظریف و همکاران نزدیک‌اش در وزرت خارجه به ضرر گفتارهای نسنجیده و احساساتی که صرفا به کار بسیج عمومی در داخل می‌آیند در حوزه‌ روابط خارجی آگاه هستند.

ظریف
ظریف: از مجموعه دیپلماسی‌ها استفاده کنید

به همین جهت مقامات را به زبان بهداشتی‌تر و آرام‌تری توصیه می‌کنند: “باید از عبارات هیجان‌زده‌ای که ممکن است این تصور را ایجاد کند که ما قصد رسیدن به سلاح هسته‌ای را داریم اجتناب کنیم. متاسفانه در گذشته از این عبارات استفاده شده است. گاهی ما از عباراتی استفاده کرده‌ایم که در سطح جهانی معانی دیگری دارد. مثلاً نمی‌دانستیم وقتی می‌گوییم ایران هسته‌ای، این کلمه چه بازتابی در دنیا به همراه خواهد داشت.

مثلاٌ نام لایحه‌ای که در مجلس آمریکا تصویب شد، لایحه مقابله با ایران هسته‌ای است. در واقع از واژه غلطی که دوستان ما استفاده کردند، برای پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی استفاده شد. واژه‌ها در سیاست خارجی معنا دارند. از همه دوستان خواهش می‌کنم مراقب واژه‌ها و کلمات باشند.” (مصاحبه)

بخش عمده‌ برنامه‌ پیشنهادی و سخنان ظریف تکرار مکرراتی است که هیچ نتیجه‌‌ای در مذاکرات هسته‌ای یا بهبود روابط خارجی ایران نداشته و نخواهد داشت.

ظریف با بیان احساسات مقامات جمهوری اسلامی در عرصه‌ عمومی که تاکنون منویات آنها را به درستی و شفافیت بیان می‌کرده مشکل دارد. او معتقد است که باید این احساسات را در عرصه‌ عمومی بیرون نریخت و منویات را به گونه‌ای بیان کرد که واکنش کمتری برانگیزد: “صحنه دیپلماسی، یک مسابقه جدی در به دست آوردن منابعی است که برای شما قدرت ایجاد می‌کند. امروز احساسات هم جهانی شده، در واقع نحوه ارائه دیدگاه‌های شما می‌تواند برای شما در سطح دنیا نفوذ یا آسیب‌پذیری ایجاد کند. اینکه شما سیاست‌های کشور را با چه زبانی مطرح و پیش می‌برید و… خیلی مهم است.” (مصاحبه)

مسئله‌ وزارت خارجه‌ دولت روحانی تغییر سیاست‌ها نیست چون ظریف بهتر از همه می‌داند که با حضور خامنه‌ای و سپاهیان این سیاست‌ها تغییر نخواهند کرد بلکه کاری که وزارت خارجه می‌تواند انجام دهد درست کردن سر و صورت آنها یا آرایش آنها برای عرضه است: “ما باید با زبان منطقی و آرام نشان دهیم جمهوری اسلامی آمادگی این را دارد که این موضوع [مسئله‌ هسته‌ای] را سامان دهد.”

ظریف به عنوان کسی که سال‌ها در ایالات متحده زندگی کرده و با رسانه‌های امریکایی آشناست می‌داند که هنر بسته‌بندی یکی از رموز موفقیت است و حتی کالاهای بنجل و قلابی را می‌توان با بسته‌بندی خوب برای دوره‌ای به مردم فروخت. البته ظریف این را هم می‌داند که در غرب مردم می‌توانند کالای قلابی را به فروشنده برگردانند (کار دمکراسی در سیاست همین است) و در دنیای رقابتی کالایی را نخرند. البته این امر در مورد ایران کار نمی‌کند چون سیاستمداران ایرانی در عرصه‌ سیاست خارجی کالاهای محدودی عرضه می‌کنند.