در حالیکه به نظر میرسد توسعه آموزش رابطه مستقیمی با مقوله صلح و توسعه در کشورهای مختلف جهان دارد و بسیاری از کشورهای جهان قوانین سختگیرانهای را در ارتباط با آموزش اجباری کودکان دنبال میکنند، مسئله آموزش کودکان پناهجو و آواره به میزان لازم از سوی نهادهای بینالمللی حامی پناهجویان مورد توجه قرار نگرفته است. برای نمونه بسیاری از کودکان پناهجوی فارسی زبان در کشور ترکیه امکان برخورداری از تحصیلات را ندارند. اگر چه حضور این کودکان در مدارس ترکیه ممنوع نیست و هر پناهجویی که هزینه اقامت در این کشور را پرداخت کند، میتواند در مراکز آموزشی آن حضور یابد، ولی به دلائلی مانند عدم آشنایی کودکان به زبان کشور میزبان، سن نسبتا بالای بعضی از آنان، ممانعت خانواده از تحصیل فرزندانشان و اشتغال کودکان در مشاغل سخت و تماموقت، امکانی برای تحصیل بسیاری از آنان باقی نخواهد ماند.
علاوه بر این شروع به کار از سنین کودکی در کشور ترکیه تقریبا به نوعی سنت اجتماعی تبدیل شده است و بسیاری از شهروندان این کشور در سنین پایین مشغول به کار میشوند. از همین رو، اگر قوانینی در رابطه با منع کار کودکان نیز وجود داشته باشد، حتی برای شهروندان ترکیه به شکل جدی مورد پیگیری قرار نخواهد گرفت و به همین دلیل اکثر کودکان پناهجو از حمایت قانونی برای برخورداری از حق آموزش در این کشور محرومند.
در این میان انجمنهای داوطلبانه، کورسویی از امید را برای تحصیل این کودکان زنده نگاه میدارند. البته وابستگی شدید این انجمنها به داوطلبین موجب آن میشود که ادامه کار آنان تضمین شده نباشد و از همین رو به نظر میرسد که نهادهای فعال در ارتباط حقوق کودکان باید تلاش منسجمی را برای تاسیس مدارس ویژه پناهجویان در کشورهای پناهندهپذیر آغاز کنند.
در همین ارتباط با رژین محمدی، فعال حقوق کودکان و زنان که موسس یکی از این گروههای آموزشی است گفتوگویی داشتیم و از او در خصوص مشکلات ادامه کار گروه و شرایط دانشآموزان پرسیدیم.
[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130809_Refugeeschildreneducation_RozhinMohammadi_IsmaeilJalilvand.mp3[/podcast]