خانم ودادى استعداد شعر بسيار خوبى داشت. او در عين حال عاشق مولانا و حافظ بود و بسيارى از غزليات آنها را از برداشت. به دليل استعدادش، اين توان را داشت كه در هنگام حرف زدن به هر مناسبتى شعرى را از شاعرى بخواند. او با مردى ازدواج كرده بود كه عاشق بازی پوكر بود.
او در زمانهايى كه شوهرش با دوستانش پوکر بازى مى كرد، به امور خانه مى رسيد و يا دست در كار شعر گفتن بود. او زنى بود با سليقه و زيبا و خوش سخن که شوهرش عاشق او بود. خانم ودادى يك پسر و دو دختر داشت. پسرش اردشير نيز حافظه خوب خود را از مادر به ارث برده بود. فرح دخت و پريرو نيز به عنوان دختران مادرشان از استعداد ادبى خوبى برخوردار بودند. اردشير و فرح دخت در عين حال، به تقليد از پدر، دائم پوكر بازى مى كردند و از كودكى قواعد اين بازى را به خوبى مى شناختند.[podcast]http://www.zamahang.com/podcast/2010/20130803_Shahrnush_Gozaareshe_Zendegie_Maa_No_130.mp3[/podcast]
03 August 2013