Opinion-small2

آیت الله خامنه‌ای در ۶/۵/۹۲ در پاسخ یکی از دانشجویان معترض به رفتار رژیم درباره حوادث سال‌های ۷۸ و ۸۸ گفت: “من خواهش می‌کنم اگر چنانچه مسائل سال ۸۸ را مطرح می‌کنید، مسئله‌ اصلى و عمده را در این قضایا مورد نظر و در مدّ نگاه‌تان قرار دهید؛ آن مسئله‌ اصلى این است که یک جماعتى در مقابل جریان قانونى کشور، به شکل غیر قانونى و به شکل غیرنجیبانه ایستادگى کردند و به کشور لطمه و ضربه وارد کردند؛ این را چرا فراموش می‌کنید؟…

در انتخابات سال ۸۸، آن کسانى که فکر می‌کردند در انتخابات تقلب شده، چرا براى مواجهه با تقلب، اردوکشى خیابانى کردند؟ چرا این را جواب نمی‌دهند؟

تقلب انتخاباتی

 صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومى، نخیر، به شکلى که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهى نمی‌کنند؟ در جلسات خصوصى می‌گویند ما اعتراف می‌کنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا براى کشور هزینه درست کردید؟

موسوی و کروبی نمی‌توانند مخاطب بخشی از مدعای خامنه‌ای در انکار تقلب انتخاباتی باشند زیرا در هیچ جلسه خصوصی‌ منکر تقلب نشده‌اند و به دلیل ایستادگی بر مدعای خود در حصر قرار دارند اما خاتمی به طور قطع یکی از مخاطبان این مدعا است.

اگر خداى متعال به این ملت کمک نمی‌کرد، گروه‌هاى مردم به جان هم مى‌افتادند، می‌دانید چه اتفاقى مى‌افتاد؟ مى‌بینید امروز در کشورهاى منطقه، آن‌ جاهایی که گروه‌هاى مردم مقابل هم قرار می‌گیرند، چه اتفاقى دارد مى‌افتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهى بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت به‌خرج دادند. در قضایاى سال ۸۸، این مسئله اصلى است؛ این را چرا فراموش می‌کنید؟ “

صورت مسئله از نظر رهبر جمهوری اسلامی کاملاً روشن است. او به صراحت می‌گوید:

الف- در جلسات خصوصی می‌گویند تقلب در انتخابات ۸۸ صورت نگرفته است.

ب- با اردوکشی خیابانی کشور را تا لبه پرتگاه پیش بردند.

پ- باید عذرخواهی کنند.

میرحسین موسوی و مهدی کروبی نمی‌توانند مخاطب بخشی از این مدعا باشند. آن دو نه تنها در هیچ جلسه خصوصی‌ای وقوع تقلب را انکار نکرده‌اند، بلکه به دلیل ایستادگی بر مدعای خود همچنان در حصر قرار دارند. اما سید محمد خاتمی به طور قطع یکی از مخاطبان این مدعا است.

خامنه‌ای توپ را به زمین خاتمی و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب انداخته اما خاتمی هم می‌تواند با طرح بازشماری آرای چهار استان و دادن فرصت دفاع به کروبی و موسوی، توپ را به زمین خامنه‌ای بیندازد.

بدین ترتیب، راه بازگشت خاتمی به نظام همچنان مسدود باقی خواهد ماند و او را به مراسم تنفیذ و تحلیف راه نخواهند داد. حداقل بدون عذرخواهی علنی، آشتی صورت نخواهد گرفت. اما حداکثری هم در کار است.

این فرض را در نظر بگیرید: خاتمی به طور علنی عذرخواهی کند. آیا در این صورت راه گشوده خواهد شد؟ هیچ تضمینی در کار نیست. ممکن است تازه یقه او را بچسبند که پس چرا به خیابان‌ها اردوکشی کرده و تعداد زیادی را به کشتن دادید؟ مجروح کردید؟ زندانی کردید؟ و …

اگر گفته شود که کشتن و مجروح و زندانی و شکنجه کردن کار حکومت بوده نه معترضان، خواهند گفت که همه اینها پیامد “اردوکشی خیابانی” شما بوده است. اگر راهکار قانونی را پی می‌گرفتید و مردم را به اعتراض به خیابان‌ها نمی‌کشاندید، آن پیامدها پدیدار نمی‌شد. حال که به دروغ بودن مدعای تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ اعتراف کردید، باید حساب پس داده و عواقب آن را هم پذیرا شوید.

خاتمی موسوی

اگر- به فرض محال- خاتمی به طور علنی عذرخواهی کند، کار بر موسوی و کروبی نیز بسیار دشوار خواهد شد و آنان را از موضع ستم دیده خارج می‌کند. گویی خامنه‌ای حق داشته با آنان که چنان کرده‌اند، چنین کند.

خامنه‌ای توپ را به زمین خاتمی و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب انداخته است. خاتمی که حتی یک بار از وقوع تقلب در انتخابات ۸۸ سخن نگفته است، اینک باید مطابق دستور کار سیاسی خامنه‌ای عمل کند. یعنی: یا در وضعیت فعلی باقی بمانید که حتی پس از پیروزی در انتخابات ۹۲ شما را به حکومت و مدیریت راه نداده و در وضعیت سرکوب قرار خواهید داشت، و یا به طور علنی عذرخواهی کنید تا شاید راهی گشوده گردد.

مدعیان اصلی تقلب- موسوی و کروبی- باید بتوانند به عنوان متهم از مدعای خود دفاع کنند. بهترین کار، آوردن آن دو به صدا و سیما یا تشکیل یک دادگاه علنی است.

خاتمی و اصلاح‌طلبان چه خواهند کرد؟ آیا بی حرکت در زمین می‌ایستند در حالی که توپ در مقابل پای آنان است؟ آیا هیچ راهی برای انداختن توپ به زمین آیت‌الله خامنه‌ای وجود ندارد؟ آیا باید بازی را کاملاً باخته- از نظر ساختار سیاسی، نه پایگاه اجتماعی- به شمار آورند؟

البته از یک جهت حق کاملاً با خامنه‌ای است. اگر تقلبی صورت نگرفته و سبزها/اصلاح‌طلبان- آگاهانه یا نا آگاهانه- دروغ گفته‌اند، اعتراف و پوزش‌خواهی شرط لازم صداقت و حقیقت‌طلبی است.

اما اگر در انتخابات “تقلب موثر” صورت گرفته باشد، آیت‌الله خامنه‌ای کاملاً محکوم بوده و عذرخواهی علنی حداقل کاری است که باید صورت دهد.

آیا اساساً هیچ راهی برای بررسی صدق و کذب مدعای تقلب وجود دارد؟ راهی که برای طرفین قابل قبول بوده و به نتایج آن کاملاً ملتزم باشند؟ تا حدی که من می‌فهمم، چنین راهی وجود داشته و خاتمی می‌تواند ابتکار عمل را در دست گرفته و توپ را به زمین خامنه‌ای بیندازد.

خاتمی با پیشنهادات زیر می‌تواند ابتکار عمل را در دست بگیرد:

یکم- بازشماری کل آرای چهار استان کردستان، بلوچستان، آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی؛ و تطبیق اطلاعات ته برگ‌ها با اطلاعات ثبت احوال (کارت ملی). اگر نتیجه بازشماری با نتایج اعلام شده یکسان بود، حق با خامنه‌ای است و خاتمی و موسوی و کروبی و… باید عذرخواهی کنند، اما اگر “تقلب موثر” صورت گرفته بود، نه تنها کلیه زندانیان سیاسی- از جمله رهنورد، موسوی و کروبی- باید آزاد شوند، بلکه آیت‌الله خامنه‌ای باید به طور علنی از همه مردم و خصوصاً ستم‌دیدگان عذرخواهی کرده و مسائل به نحوی جبران شود.

اگر خاتمی توان طرح راهکارهای قانونی را داشته باشد، دیگر خامنه‌ای نمی‌تواند یک تنه در مقام شاکی، دادستان و قاضی مدعی شود که “حق با من است، چون قدرت در دست من است”.

دوم- مدعیان اصلی تقلب- موسوی و کروبی- باید به عنوان متهم بتوانند از مدعای خود دفاع کنند. نمی‌توان متهم را از حق دفاع محروم کرد. ۴ سال دشنام‌گویی، تهمت‌زنی و دروغ‌گویی انجام گرفته و دیگر هیچ دشنام و دروغ و تهمتی باقی نمانده است که بخواهد تکرار شود.

بهترین کار، آوردن آن دو به صدا و سیما است تا با شواهد و قرائن از مدعای خود دفاع کنند. اگر این امر برای آیت‌الله خامنه‌ای ناپذیرفتنی است، می‌تواند آن دو را در دادگاهی علنی محاکمه کرده تا در برابر مردم بتوانند از مدعای خود دفاع کنند. چند سال زندان، بدون تفهیم اتهام، محاکمه، دفاع از خود و صدور حکم در کدام نظام حقوقی موجه به شمار می‌رود؟

اگر خاتمی توان ورود به چنین میدانی را داشته باشد و به عنوان یک سیاستمدار اصلاح‌طلب این دو راهکار قانونی را مطرح سازد، توپ در زمین حکومت قرار خواهد گرفت. دیگر خامنه‌ای یک تنه در مقام شاکی، دادستان و قاضی نمی‌تواند مدعی شود که “حق با من است، چون قدرت در دست من است”.

آیت‌الله خامنه‌ای می‌داند که بدون روشن شدن حقیقت، این پرونده هیچ گاه مختومه نخواهد شد. به همین دلیل نیازمند اعتراف و عذرخواهی خاتمی و دیگران است تا به راحتی بتواند این پرونده ملی را مختومه سازد.

بخش دیگری از حقیقت که باید مورد رسیدگی قرار گیرد، مسئله‌ ضرب و شتم معترضان، قتل ده‌ها تن، بازداشت غیرقانونی صدها تن، شکنجه بازداشت شدگان و … است. آن اعمال داستانی است که جداگانه باید درباره آن نوشت.