در حاشیه جنگ داخلی سوریه، درگیری بین جهادگرایان و کردها بالا میگیرد. هفته گذشته در تلابیض، در استان رقه نیروهای جهادی از کردهای منطقه خواستند به آنها بپیوندند اما شبهنظامیان کرد با رد این دعوت، با آنها درگیر شده و سرکرده گروه “دولت اسلامی عراق و شام” را در مدرسهای به گروگان گرفتند.
این سرکرده که کمربند انفجاری بسته بود، تهدید کرده بود که خود و مدرسه را منفجر میکند. او در نهایت با قول آزاد کردن اسرای غیرنظامی کرد، آزاد شد.
اسلامگرایان، کردها را متهم به سازش با بشار اسد به خاطر ایجاد مناطق خودمختار میکنند. واقعیت آن است که کردها موفق شدهاند در شهرهایی چون عینالعرب، عموده، عفرین، الحقطانیه، راسالعین، رمیلان و المالکیه، پلیس و تشکیلات خودمختار داشته باشند.
در روزهای اخیر، نبرد بین اسلامگرایان و اتحاد دمکراتیک، دهها کشته داده است. جمعه گذشته هم رجب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، اتحاد دمکراتیک را از عبور از مرز ترکیه بر حذر داشت، چرا که در جنگ گروههای یاد شده، دو شهروند ترکیه هم کشته شده بودند.
حکومت سوریه، در سال ۱۹۶۲ سرشماری عجیبی را در کردستان انجام داد و ۱۲۰،۰۰۰ نفر از کردها را علیرغم اینکه شناسنامه سوری داشتند، خارجی اعلام کرد. شناسنامهها را به بهانه تجدید از آنها گرفتند و دیگر پس ندادند.
سه شنبه گذشته، نیروهای گروه اسلامی “جبهه النصره” سعی کردند، شهر راسالعین را در مرز ترکیه اشغال کنند، ولی کردها آنها را تار و مار کردند. همچنین شورشیان عرب، از مدتها پیش شهر عفرین را محاصره کردهاند که در آن بسیاری از پناهندگان کرد از مناطق دیگر هم پناه گرفتهاند. در شهر جرابلس نیز جهادگرایان توانستهاند با عقب نشاندن رقبا، منطقه آزاد شده خود را تشکیل دهند.
دیوید شید، از مقامات بلند پایه امنیتی آمریکا معتقد است حتی اگر اسد هم سقوط کند، نبرد بین گروههای گوناگون سوریه که شمار آنها به صدها مورد میرسد سالهای سال ادامه خواهد داشت. در این پروسه گروههای رادیکالتر، بقیه گروهها را مجبور میکنند به آنها ملحق شوند.
در این میان چاههای نفت منطقه رمیلان، که در محدوده درگیریها قرار دارند، همچنان مورد استخراج قرار میگیرندو تولید آن بین کردها، شورشیان و دولت تقسیم میشود. یکی از دلایل نبردها هم همین است که هرکس سعی میکند، سهم بیشتری از نفت را به دست آورد، چرا که با نفت هم سوخت مردم تامین میشود، و هم با صدور آن از طریق مرزها پول و مایحتاج نظامی و حیاتی خود را تامین میکنند.
پیشینه نبرد کردهای سوریه
کردهای سوریه، بزرگترین گروه قومی غیرعرب در این کشورند که اکثرا سنی مذهب و برخی هم یزیدی و نصرانی هستند. آنها عمدتا در خط مرزی با ترکیه اقامت دارند که بخش اصلی استان حسکه را تشکیل میدهد.
بزرگترین شهر منطقه، قامشلی است. کردها همچنین در بخش دیگری در شمال سوریه به نام عینالعرب (کوبانی) در نزدیکی شهر جرابلس، بلندیهای کورمانج (به عربی جبلالاکراد) در شمال غربی، در شهر عفرین و البته در شهرهای بزرگ چون دمشق و حلب اقامت دارند. سهم کردها را در کل جمعیت سوریه ۹-۱۵ در صد تخمین میزنند.
در سال ۱۹۶۵، حکومت سوریه تصمیم گرفت کمربندی عربی در مناطق کردنشین ایجاد کند که از مرز عراق شروع میشد و تا مرز ترکیه ادامه مییافت. با این برنامه، اعراب صحرانشین را به این کمربند کوچ دادند و نامهای کردی شهرها را به عربی تبدیل کردند.
پیشینه مبارزه کردها در سوریه طولانی است؛ نه طولانیتر و پردامنهتر از مبارزات کردهای ایران و عراق و ترکیه اما در عین حال نه بدون تأثیر از مبارزات این کشورها. در سال ۱۹۵۷ عثمان صبری و همفکران او، حزب دمکرات کردستان سوریه (DPKS) را بنیان گذاشتند و اهداف خود را احیای حقوق و فرهنگ کردی، پیشرفت اقتصادی منطقه و دمکراسی اعلام کردند.
این حزب از آنجا که حکومت سوریه هیچگاه آن را به رسمیت نشناخت، مجبور بود به طور مخفی کار کند، به خصوص که در سال ۱۹۶۰ طی یک حمله عمومی، تعداد زیادی از رهبران آن بازداشت و به جرم تجزیهطلبی، به زندان انداخته شدند.
در سال ۱۹۶۱ پس از کودتا در سوریه، حکومت جدید، اتحاد با مصر را که از ۱۹۵۸ آغاز شده بود، بر هم زد و خود را جمهوری عربی سوریه نامید. حکومت سوریه، در سال ۱۹۶۲ سرشماری عجیبی را در کردستان انجام داد و ۱۲۰،۰۰۰ نفر از کردها را علیرغم اینکه شناسنامه سوری داشتند، خارجی اعلام کرد. شناسنامهها به بهانه تجدید، از آنها گرفته شد و دیگر پس داده نشد. از آن پس، دو نوع کرد خارجی تعیین شدند؛ یکی اجانب، که به اصطلاح خارجیهای ثبت شده بودند و دیگر مکتومین که کردهای خارجی غیر ثبت شده بودند.
دلایل این اقدام این بود که اولاً، مصطفی بارزانی در عراق، با هدف خودمختاری کردها جنگی را علیه دولت آغاز کرده بود. دوما، در کردستان سوریه نفت پیدا شده بود و سوما، زمینداران بزرگ عرب و کرد خواهان زمینهای خلع ید شده بودند.
کمربند عربی
حکومت سوریه سپس تبلیغات شدیدی علیه کردها به راه انداخت و با شعار “عربیت را در جزیره، از دست کردها نجات دهیم” (منظور از جزیره مناطق کردنشین بود) از دهقانان کرد خلع ید کرد. در ژوئن ۱۹۶۳، سوریه به همکاری نظامی با عراق پرداخت و با هواپیماها، زرهپوشها و ۶۰۰۰ سرباز از مرز گذشت و به سمت زاخو در استان دهوک کردستان عراق پیشروی کرد، تا جنگجویان بارزانی را تعقیب کند.
در سال ۱۹۶۵، حکومت سوریه تصمیم گرفت، کمربند عربی در جزیره ایجاد کند. این کمربند که به طول ۳۰۰ کیلومتر و عرض ۱۰-۱۵ کیلومتر بود، از مرز عراق در شرق شروع می شد و تا راسالعین در مرز ترکیه ادامه مییافت. با این برنامه که در سال ۱۹۷۳ به عمل درآمد، اعراب صحرانشین را به این کمربند کوچ دادند و تمام نامهای کردی شهرها را به عربی تبدیل کردند.
نوروز ۱۹۸۶ و نا آرامیهای سال ۲۰۰۴
در عید نوروز ۱۹۸۶، هزاران کرد با لباس محلی خود در منطقه کردنشین دمشق گرد آمدند، تا حلول سال نو را جشن بگیرند. پلیس اخطار کرد که پوشیدن لباس کردی ممنوع است و متعاقباً بروی آنها آتش گشود که باعث مرگ یک نفر شد. در مراسم تشییع جنازه فرد کشته شده، ۴۰،۰۰۰ نفر کرد شرکت کردند. همچنین در عفرین هم در مراسم نوروز ۳ نفر کشته شدند.
دیوید شید، مقام بلند پایه امنیتی آمریکا معتقد است حتی اگر اسد هم سقوط کند نبرد بین گروههای گوناگون سوریه که شمار آنها به صدها مورد میرسد، سالهای سال ادامه خواهد داشت و در این پروسه گروههای رادیکالتر، بقیه گروهها را مجبور میکنند به آنها ملحق شوند.
در سال ۲۰۰۴ نیز پس از یک مسابقه فوتبال بین تیم میزبان از قامیشلی و تیم مهمان از شهر دیرالزور، طرفداران دو تیم به جان هم افتادند. نیروهای انتظامی با گلوله رزمی به جمعیت شلیک کردند که طبق گزارشهای مختلف بین ۹ تا۳۰ نفر کشته و صدها نفر مجروح شدند. به علاوه صدها کرد هم دستگیر و مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند. تعدادی از دانشجویان کرد هم پس از این ماجرا، از دانشگاهها اخراج شدند.
جنگ داخلی سوریه
از مارس ۲۰۱۱ و در ادامه بهار عربی، در سوریه هم تظاهرات و ناآرامیها شکل گرفت که از طرف ترکیه، عربستان، قطر و فرانسه و بریتانیا حمایت مالی و بعضا تسلیحاتی شد و سرانجام به جنگ داخلی تمام عیار فرا رویید.
کردها در ابتدا آرامش خود را حفظ کردند و وارد درگیریها نشدند. در واقع آنها دچار چند دستگی سیاسی بوده و هستند که با دخالت (PKK) در منطقه باز هم عمیقتر شده است. حزب (PKK) که با ترکیه میجنگد، در مناطق کردستان سوریه با حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) رابطه دارد که از نظر مرامی به وی نزدیک است. بخشی از کردها به حزب دمکرات مسعود بارزانی نزدیکند. حزب دمکرات سوریه (DPKS) نیز همراه با احزاب متحد خود، در قامیشلی قدرت دارد.
تنها حزب کردی که در شورای ملی سوریه عضویت دارد، حزب جنبش آینده است. بقیه احزاب کردی با این شورا میانهای ندارند و خود “شورای ملی کردی” را تشکیل دادهاند که اتحاد دمکراتیک و جنبش آینده در ایجاد آن نقشی نداشتهاند.
در ژوئیه ۲۰۱۲، برای رفع اختلافات بین “شورای ملی کردی” و حزب اتحاد دمکراتیک، و ایجاد استراتژی واحد، در شهر اربیل واقع در کردستان عراق، جلسهای زیر نظر مسعود بارزانی تشکیل شد. گروههای کرد پس از تعهد نسبت به این که علیه یکدیگر عملی انجام ندهند، در نهایت “کمیته عالی کردی ” را تشکیل دادند تا راه مشترکی را تدوین کند.
تنها حزب کردی که در شورای ملی سوریه عضویت دارد، حزب جنبش آینده است. بقیه احزاب کردی با این شورا میانهای ندارند و خود “شورای ملی کردی” را تشکیل دادهاند که اتحاد دمکراتیک و جنبش آینده در ایجاد آن نقشی نداشتهاند.
در آغاز ناآرامیهای سوریه، وزارت کار و امور اجتماعی اعلام کرد که فورا به تمام کردهایی که تابعیت سوری از آنها دریغ شده، اجازه کار داده میشود. در ماه آوریل ۲۰۱۱ اعلام شد که تمام کردهایی که در محدوده سوریه بدون تابعیت سوری زندگی میکنند، این تابعیت را دریافت میکنند ولی این امتیاز فقط شامل کردهایی میشد که در فهرستهای های دولتی ثبت شده بودند (اجانب) و نه کردهای ثبت نشده (مکتومین).
در اکتبر۲۰۱۱ مشعل تمو رهبر جنبش آینده، به قولی توسط دولت و به قولی دیگر از سوی حزب اتحاد دمکراتیک، ترور شد و در پی آن، تظاهرات در مناطق کردی اوج گرفت. در مراسم خاک سپاری وی۵۰،۰۰۰ کرد شرکت داشتند. نیروهای امنیتی به جمعیت شلیک کردند و ۵ نفر را کشتند. ترور تمو باعث تظاهرات در کشورهای مختلف علیه رژیم سوریه و فشارهای سیاسی آمریکا و اتحادیه اروپا شد.
به نظر میرسد هرچه در جنگ داخلی سوریه پیش آید، یکی از برندگان آن کردها خواهند بود، چرا که با کمک کردستان عراق و پکک خواهند توانست موقعیت خود را تثبیت کنند و نوعی خودمختاری را به بازیگران صحنه سیاسی این کشور تحمیل نمایند.
در این بین، این حکومتهای ترکیه و ایران هستند که سیاست سرکوبشان در قبال کردها، روز به روز پرهزینهتر میشود.شاید هم بتوان گفت که در این میان، نقشه کردستان بزرگ، اندک اندک پررنگتر میشود.
Spas.biji kurdistanì mezin
Mamal kurd / 31 July 2013
از مقاله ات سپاسگزارم شرحی مفصل و خوب بود. اگر شد در مورد تاریخ کردهای سوریه مقالات دیگر به چاپ برسانی بسیار ممنونیم.
احمد / 31 July 2013
خوب بود ممنون. کردهای سوریه رو ما تو ایران کمتر می شناسیم، خوب میشد اگه از این دست نوشته ها بیشتر بود
نیما سرداری / 01 August 2013
کدام سرکوب کردها در ایران؟! ***؟
کردستان بزرگ هم عملی نخوهد بود، دل خودتان را خوش نکنید.
ایران دوست / 04 August 2013
واقعا کردستان بزرگ نزدیک به نظر می رسد. به نظرم مشکلات ایران، عراق، ترکیه و سوریه تا حد زیادی با ایجاد چنین کشوری حل خواهد شد و از طرفی هم کردها می توانند به حقوق اساسی خود که طی دهه ها از آن محروم بوده اند برسند. به امید زندگی بهتر برای مردم این منطقه
هیوا / 05 August 2013
من همون چند خط مقاله رو ک خوندم با چند اشتباه برخورد کردم 1عین العرب و یعروبیه اسمهایست که دولت بعث رو این مناطق گذاشته بعد از انقلاب کردستان سوریه به اسمه اصلیشون کوبانی و تل کوچر بازگشت دومان اینکه گفته میشه اسد از مناطق کرد نشین عقب نشینی کرد پرو پاگنده ایست ک دولت ترکیه ک از تاریخ تا الان یکی از بدترین دشمنانه کردها بوده گذاشته تا به این طریق انقلاب کردهارو سیه کنه چرا؟ چون تحولات کردستان سوریه حتمان فقط محدود ب روژاوا نمیش.ود و تاثیر مستقیمی بر بزرگترین بخش کردستان ک در اشغال ترکیه ست میذاره و ایشالله اونجام ازاد میشه بژی واحدهای حمایت خلق و حمایت زن ی پ گ و ی پ ژ
وریا سنندجی / 06 May 2014
Trackbacks