«در زندان» به معرفی زندانیان از خلال آثار، ترجمه‌ها و نامه‌هایشان می‌پردازیم؛ همراه اندیشه‌ی آن‌ها می‌شویم و به‌ این‌ طریق، آن‌ها که پشت دیوارها محبوس‌اند را بیش‌تر می‌شناسیم.

نسرین جوادی فعال بازنشسته‌ی کارگری است و پس از شرکت در تجمع روز جهانی کارگر در ۱۱ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۸ دستگیر شد و اکنون در ۶۸ سالگی، سومین سال از هفت سال محکومیتش (پنج سال قابل اجرا) را برای اتهامات «اجتماع و تبانی جهت اقدام علیه امنیت کشور» و «اخلال در نظرم و آسایش عمومی» و «تبلیغ علیه نظام» می‌گذراند. نسرین جوادی کارگر سابق شرکت پخش تجهیزات پزشکی و بازنشسته تأمین اجتماعی است. بیش از نیمی از دوران حبس او گذشته است، پزشکی قانونی با توجه به بیماری‌های او تایید کرده است که توانایی تحمل حبس را ندارد چرا که با مشکلات متعددی چون پوکی استخوان، قند و فشار خون بالا و نارسایی اعضای داخلی مواجه است به طوری که در آبان‌ماه ۱۴۰۱ در پی وخامت حالش به بیمارستان منتقل شد. همچنین اکنون پسر او در کماست و با همه این‌ها با آزادی مشروط او مخالفت می‌شود.

رامین صفرنیا، وکیل نسرین جوادی در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد گفته است که پسر او تنها در بیمارستان است و در بیهوشی کامل به سر می‌برد و جز مادرش کسی را ندارد. حال نسرین جوادی نگران است که تنها فرزندش را از دست بدهد و نتواند او را ملاقات کند. دو روز پیش یعنی در نهم آبان‌ماه، بیش از ۳۰۰نفر از فعالان کارگری، فعالان زنان و حقوق بشری و برخی زندانیان سیاسی خواهان آزادی او از زندان اوین شدند:

تنها جرم نسرین به عنوان یک کارگر بازنشسته، فعالیت صنفی برای احقاق حقوق بازنشستگان و شرکت در تجمع صنفی در مقابل مجلس است. لذا ما امضا کنندگان این بیانیه با تاکید بر آزادی فوری «نسرین جوادی» و پایان دادن به نگرانی طاقت‌فرسا و درد و رنج یک مادر، به این طریق از تمامی مردم آزاده ایران و فعالان و مجامع حقوق بشری و عفو بین‌الملل تقاضا داریم برای آزادی فوری نسرین جوادی هر گونه اقدام لازم را بعمل آورده و در اقدامی متحدانه خواهان آزادی همه فعالین صنفی و سیاسی در بند بشوند. بدیهی است اعلام داریم، تبعات بروز هر اتفاقی برای زندانیان سیاسی و خانواده‌هایشان، مستقیما متوجه حکومت جمهوری اسلامی و دستگاه قضایی آن است.

نسرین جوادی را آزاد کنید!

https://www.instagram.com/p/DB3oMVIAIJb/?img_index=1

Ad placeholder

با امید به آزادی فوری او، برخی مطالبات و یادداشت‌هایش را در سال‌های اخیر مرور می‌کنیم:

نزدیک به چهار دهه است که از فقر، فلاکت، بیکاری، گرسنگی و فساد گرفته تا کلیه فروشی، خودفروشی و خودکشی را بر ما کارگران تحمیل کردند تاکی ما تحمل کنیم؟ مگر ما انسان نیستیم؟ مگر ما زندگی را دوست نداریم؟ ولی متاسفانه حق انسانی از ما گرفته شده اگرچه آن‌ را با دست خالی با نیروی متحد و متشکل و با مبارزه خواهیم ستاند، در برابر کارفرمایان که همه گونه قدرت سرکوب را از دولت دارند و به همان پشتوانه هر فلاکتی بر سر کارگران آوار میکنند هرگز سکوت نخواهیم کرد.

نسرین جوادی کارگر بازنشسته، اسفندماه ۱۳۹۶

سال‌هاست به نام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی ما کارگران، معلمان، دانشجویان و مردم رنج‌دیده را محکوم و به زندان می‌اندازند. آیا می‌شود ما منافع خودمان را بخطر بیندازیم؟ ملت ماییم و اگر امنیت ملی وجود داشته باشد باید امنیت ما مردم باشد که همیشه وارونه جلوه داده شده و تحت نام به خطر انداختن امنیت ملی ما را محکوم کرده‌اند. مگر می‌شود مردم برعلیه منافع خودشان اقدام کنند؟ چگونه است که منافع ما کارگران در دستان سرمایه‌داران و کارفرمایان و دولتیان قرار گرفته و خود ما مزدبگیران از آن محرومیم؟ آن‌گاه به محض خواستن حق وحقوقمان امنیت خودمان را به خطر می‌اندازیم؟! بر کسی پوشیده نیست که کارگران و مزدبگیران با خواست مطالباتشان منافع سرمایه‌داران و کارفرمایان را به خطر می‌اندازند و همیشه با حربه وارونه جلوه‌دادن‌ چنین تعریفی به اسم قانون ما را به زندان‌های طویل‌المدت و حکم قرون وسطایی شلاق محکوم می‌کنند.

ناهید خداجو برای نسرین جوادی، شهریورماه ۱۳۹۸

در روز جهانی کارگر سال گذشته با هیجان بسیار زیاد آماده شدم برای رفتن به تجمع و اعتراض نسبت به وضعیت اسفناک معیشت که پایه‌ای‌ترین حقوق زندگی را از ما دریغ کرده‌اند. هرگز فکر نمی‌کردم تجمع برای مطالباتی که حق ابتدایی و پایه‌ایی ما کارگران در آن روز خاص است را به روزی امنیتی تبدیل کنند تا ما کارگران شرکت‌کننده در آن تجمع به زندانیان امنیتی مبدل شویم و احکام سنگین شش سال و هفت سال به اضافه حکم‌های تکمیلی دیگر برای ما رقم بزنند. […] آیا تصور می‌کنید با این دستگیری‌ها و احکام سنگین به کارگران معترض که پیگیر مطالباتشان هستند، کنار خواهیم رفت؟!
بر عکس، در صفی متحد برای گرفتن حق زندگی و معشیت خود در کنار هم خواهیم ایستاد.

نسرین جوادی در سالگرد بازداشتش، اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۹

در ایران نیز اگر سرکوب می‌توانست مانع مطالبه‌گری شود باید شاهد جامعه‌ای ساکت و خاموش می‌بودیم چرا که حکومت از بدو حیات خود لحظه‌ای از سرکوب مردم مطالبه گر کوتاهی نکرده و روز به روز بر شدت آن افزوده است. جامعه هرگز ساکت نمانده و دائم در حال اعتراض و خواهان مطالبات به حق خود می‌باشد. هر روزه شاهد اعتراضات و تجمعات خیابانی از سوی بخش‌های مختلف جامعه و طرح مطالبات آن هستیم. ممکن است ظاهراً سرکوب خشن و خونین اعتراضات ، فعالین را موقتا مجبور به سکوت کند اما جامعه بلافاصله خود را بازسازی کرده و در موج اعتراض بعدی با خشم بیشتر و مطالبات عمیق تر به میدان می‌آید.

از گفت‌وگو با نسرین جوادی به مناسبت هشت مارس، فروردین‌ماه ۱۴۰۱

دولت که خود یکی از بزرگترین بدهکاران به صندوق تامین اجتماعی است و چندین سال است از پرداخت بدهی خود سر باز می‌زند آیا صلاحیت دارد به عنوان یک نهاد بی‌طرف در زمان تعیین دستمزد مدافع حقوق کارگر باشد؟ و آیا دولت یک نهاد بی‌طرف در زمان تعیین دستمزد مدافع حقوق کارگر باشد و آیا دولت ردیف بودجه‌ای برای صندوق تامین اجتماعی لحاظ کرده که حق دخالت در تعیین دستمزد داشته باشد؟ توجه داشته باشید که دولت اَبَر بدهکار به صندوق تامین اجتماعی است!

نامه نسرین جوادی به مناسبت روز جهانی کارگر، اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲

خنده‌های نسرین جوادی شبیه آشنایی است که در ناکجا پیدا می‌شود‌، گرم و صمیمی. همیشه در تختش نشسته و گهگاه دور میز با دوستانش. گاهی هم دور حیاط پیاده‌ روی می‌کند. چند وقتی هم ورزش جمعی را شرکت می‌کرد. نسرین جوادی ۶۷ سالش است و تا امروز مرخصی درمانی هم نیامده، حتی وقتی کرونا شدید گرفته بود با مرخصی‌‌اش مخالفت شد. نسرین آرام و بی‌سروصدا است. گاهی در کارگاه می‌رود و می‌آید و گاهی هم در کتابخانی جمعی گوشه‌ای نشسته است. یکبار هم نسرین جان قشنگ‌ترین کاموا را داشت و با آن میخواست کلاه ببافد. چند روزی گذشت و کلاه آنقدر بزرگ شده بود که متخصصین امر کاموا و بافتنی زهرا صفایی و مریم محمدی گفتند بجای کلاه ژیله بشه. چند روز بعد حتی ژیله هم نشد و عملیات شکافتن آغاز شد و نسرین ژیله را از نو بافت. بافتن، شکست، شکافتن، از نو بافتن و پیروزی. چیزی شبیه به مبارزه. امیدوارم روزی دیوارهای آن زندان مثل همان لباس شکافته شود و جای آن پارکی ساخته شود. در آن شکافتن و باز بافتن اما قطعا نسرین جوادی حضور دارد چرا که سال‌هاست به سازمان‌دهی ایمان دارد و مومنانه در زندان حبس می‌کشد و هرگز ناامید نمی‌شود.

هستی امیری برای نسرین جوادی، اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳

Ad placeholder