فروپاشی اعتماد عمومی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی
دو موضوع، بحث فروپاشی اعتماد عمومی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی را دوباره مطرح کرد: اول گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره زوال «مرجعیت رسانهای» صدا و سیما منتشر شد و چندی بعد، در یک خبر کاملاً مجزا که به خبر اول ربط ندارد زاهد سوباجی، مدیرکل سازمان رادیو و تلویزیون ترکیه (تیآرتی)، در مراسم آغاز سال تحصیلی جدید در دانشگاه اولوداغ بورسا اعلام کرد که پخش شبکه «تیآرتی فارسی» تا پایان سال جاری میلادی آغاز خواهد شد. او گفت: «ما در پایان امسال شبکه تیآرتی فارسی را راهاندازی میکنیم. ما نباید ایران را راحت بگذاریم.»
احمد نوروزی، معاون برون مرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی در واکنش به اظهارات مدیر رادیو تلویزیونهای تیآرتی در شبکه اجتماعی ایکس/توییتر نوشت: «در حالی که تمرکز ما بر گزارش قتلعام روزانه رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان و عدم حواسپرتی بخاطر اظهارات ناسالم و غیر محتاطانه است، حق انجام اقدامات متقابل مناسب را برای خود محفوظ میداریم. ما در صداوسیما امیدواریم مقامات ترکیه به طور مناسبی این اظهارات را محکوم نموده و در این خصوص شفافسازی کنند.»
سوباجی نیز که از سمت مخالفان اردوغان مورد انتقاد قرار گرفته بود، کمتر از یک هفته بعد گفت هنگام صحبت درباره راهاندازی تیآرتی فارسی، تنها به رقابتپذیری این شبکه اشاره کرده است. او همچنین تأکید کرد که تیآرتی فارسی به گسترش روابط ترکیه و ایران کمک خواهد کرد.
اما مخالفان جبهه پایداری در رسانههای نزدیک به دولت، با استناد به گزارش مرکز پژوهشهای مجلس درباره زوال مرجعیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی، بحث راهاندازی شبکه فارسیزبان تیآرتی را پیش کشیدند و بهدرستی به این نکته اشاره کردند که صداوسیمای جمهوری اسلامی در چهار جبهه خبر، تحلیل، سرگرمی و کارآمدی شکست خورده است و لذا زمینه را برای تلویزیونهای دولتهای رقیب و بعضاً متخاصم را فراهم آورده است.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس میگوید به دلیل واکنشهای دیرهنگام و نتیجهگیریهای زودهنگام مرجعیت رسانهای صدا و سیما از بین رفته و آمار آخرین نظرسنجی ایسپا هم به ما میگوید تنها ۱۲,۵ درصد مردم اخبار را از سازمان صدا و سیما دریافت میکنند. در حالی که در سال ۱۳۹۶ این آمار عدد ۵۱ درصد را نشان میداد.
در این گزارش ابعاد فروپاشی مرجعیت رسانهای صدا و سیما را که زیر نظر مستقیم رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود بررسی کردهایم:
مرکز پژوهشهای مجلس به تازگی گزارشی درباره وضعیت رسانهای جمهوری اسلامی ایران منتشر کرده است که نشان میدهد از سال ۱۳۸۳ تاکنون از «مرجعیت رسانهای» صدا و سیمای جمهوری اسلامی ۴۰ درصد کاسته شده است. در همان حال مردم ایران هر روز بیش از پیش از صدا و سیما گریزان شده و به رسانههای آنلاین روی میآورند، چندانکه مرجعیت اینگونه رسانهها شیبی یکدست صعودی دارد.
«مرجعیت رسانهای» موضوعی با اهمیت در فعالیت رسانهای است. بسیاری از رسانهها تلاش میکنند به این موقعیت دست پیدا کنند. وقتی از مرجعیت رسانهای صحبت میکنیم که مخاطبان برای کسب خبر یا اطلاع پیداکردن از مهمترین تحولات یک رسانه را بر دیگر رسانهها ترجیح دهند. این موضوع به عوامل مختلف از جمله به اعتماد ربط دارد. یافتههای مرکز پژوهشهای مجلس درباره کاهش مرجعیت رسانهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی به این معناست که اعتماد عمومی به تشکیلات رسانهای عریض و طویل حکومت از دست رفته و بازگرداندن این سرمایه هم کار آسانی نیست. در نحوه پوشش خبر قتل حکومتی مهسا امینی یا نیکا شاکرمی، اعترافات تلویزیونی یا نقش آفرینی بازجو-خبرنگاران در رویدادهایی با یک سویه امنیتی مانند بازجویی تلویزیونی روحالله زم از سوی علی رضوانی یا اتهام شرکت در «دورههای عملیات تروریستی» که احسان رستگار، از بازجو-خبرنگاران به الهه محمدی و نیلوفر حامدی بست، صرفاً به دلیل آنکه این دو خبرنگار به وظیفه ذاتی خود در اطلاعرسانی درباره قتل حکومتی مهسا (ژینا) امینی عمل کرده بودند، همه در از بین رفتن اعتماد عمومی به رسانه مورد وثوق خامنهای که آن را رسانه ملی جلوه میدهند نقش دارد.
در لایحه بودجه ۱۴۰۳ مبلغ شش هزار و ۶۰۰ میلیارد تومان بهعنوان درآمد اختصاصی به صدا و سیمای جمهوری اسلامی اختصاص داده شده. برآورد شده که با احتساب این مبلغ مجموع اعتبارات پیشبینی شده برای این سازمان معادل ۳۱ هزار میلیارد تومان است. همچنین اعتبارات حوزه رسانه در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳ نسبت به قانون سال ۱۴۰۲، ۵۹ درصد افزایش یافته که ۹۸ درصد از این مبلغ به سازمان صدا و سیما اختصاص یافته است. به این ترتیب سازمانی که مستقیماً زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی اداره میشود و هر دم هم از ضریب نفوذ و باورپذیری آن در کشور کاسته میشود، با اختلاف بسیار در صدر همه نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی قرار دارد.
از تعداد کارمندان صدا و سیما هیچ آمار رسمی در دست نیست. اما برخی منابع تعداد کارکنان این نهاد عریض و طویل را بین ۳۵ تا ۵۰ هزار نفر عنوان کردهاند. اگر تعداد کارکنان صدا و سیمای جمهوری را ۴۲ هزار نفر یعنی رقمی بین بیشترین و کمترین تعداد عنوانشده در نظر بگیریم، باز هم به این نتیجه میرسیم که با یک سازمان فربه و به یک معنا متورم روبرو هستیم.
واکنش دیرهنگام، جمعبندی زودهنگام
معمولاً رسانهها را در مقاطع خبرساز و بحرانی بررسی میکنند. مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرده است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در پوشش این رویدادها دو ضعف عمده دارد: واکنش دیرهنگام و جمعبندی و نتیجهگیری زودهنگام که سبب میشود اعتماد مخاطبان یکسر از دست برود و مردم منابع دیگری را برای کسب اخبار موثق انتخاب کنند. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس به فقدان یک نظام صنفی منسجم از فعالان رسانهای در کشور هم اشاره میکند.
عباس اسدی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه در گفتوگو با «رویداد ۲۴» درباره کاهش اقبال مردم به صداوسیما و افزایش اعتماد به رسانههای آنلاین میگوید:
بخشی از این مسأله به سیاستهای صداوسیما باز میگردد. بخش دیگری از آن به محتوای برنامههای مختلف صداوسیما مربوط است که نگرش منفی مردم به این رسانه را باعث شده است. صداوسیما دیگر مرجعی معتبر تلقی نمیشود و رسانههای دیگر فارسیزبان خارج از کشور بههمین دلیل، موفق به جذب بخشی از مخاطبان ایرانی شدهاند.
مخاطبان شبکههای تلویزیونی معمولاً یا به سبب کمبودهای رسانههای دولتی و یا به خاطر جذابیت رسانههای ماهوارهای از صدا و سیمای جمهوری اسلامی رویگردان میشوند.
فقدانها را میتوان در دو گروه دستهبندی کرد: اول آنچه در شبکههای داخلی بهدلیل ممنوعیت و محدودیت در دسترس مخاطبان قرار نمیگیرد و دوم آن ویژگیها و کیفیتی که بهعلت عملکرد غیرحرفهای تلویزیون داخلی، مخاطب نمیتواند به آن دست یابد. پژوهشهای موثقی درباره میزان مخاطبان ماهوارهای در ایران در دست نیست. با اینحال بر اساس پژوهشهای انجامشده میتوان گفت در شرایط عادی میزان مخاطبان تلویزیونهای ماهوارهای در ایران دستکم بین ۵۰ تا ۷۰ درصد جمعیت است. طبعاً در شرایط بحرانی مانند جنبش «زن، زندگی، آزادی»، یا تنش نظامی بین ایران و اسرائیل مخاطبان تلویزیونهای ماهوارهای افزایش مییابند. بر اساس دادههای نظرسنجیهای مرکز پژوهش و سنجش افکار صداوسیما مخاطبان شبکههای ماهوارهای در داخل کشور، ۴۰ تا ۵۰ درصد جمعیت و بر اساس یافتههای نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) این میزان حدود ۷۱ درصد است.
اگر از مشاهدات میدانی گویا و یافتههای نظرسنجیهای معتبر بگذریم و انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس و انتخابات شوراهای شهر را مبنا قرار دهیم، بهراحتی میتوان پی برد که نتایج نهایی این انتخابات بیانگر تفاوت فاحش آرای اکثریت ایرانیان با تبلیغات پرفشار، غیرقانونی و جانبدارانه از گرایشهای سیاسی خاص در صدا و سیمای جمهوری اسلامیست. بنابراین از چنین مقاطعی هم میتوان به فروپاشی اعتماد عمومی به صدا و سیمای حکومت پی برد.
رویکردهای سلیقهای
در بین شبکههای مختلف، شبکه «من و تو» که اکنون در محاق قرار گرفته پربینندهترین شبکه ماهوارهای فارسیزبان در فاصله سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ بود، بهطوریکه در نظرسنجی سال ۱۳۹۵، بیش از ۷۰ درصد بینندگان تلویزیونهای ماهوارهای فارسیزبان بهنحوی برنامههای این شبکه را تماشا کردهاند. گفته میشود شبکه ایران اینترنشنال در مجموع ۲۰ میلیون مخاطب در ایران دارد. طبعاً این ارقام و اعداد را نهادهای ناظر مستقل تأیید یا تکذیب نکردهاند و با اینحال از بحثهایی که در شبکههای اجتماعی درمیگیرد و بر سیاست داخلی ایران هم بیتردید اثرگذار است میتوان به ضریب نفوذ شبکههای ماهوارهای با یک سویه خبری و تحلیلی برجسته پی برد. این اثرگذاریها در مقاطع بحرانی بسیار تعیینکننده است.
عباس اسدی، استاد ارتباطات دانشگاه علامه در ادامه گفتوگو با «رویداد ۲۴» به رویکردهای سلیقهای به عنوان یک آسیب اشاره میکند:
صداوسیما ارزشی برای مخاطبان خاکستری خود قائل نیست و اعتنایی به این بخش از جامعه ندارد. تولید برنامه در این رسانه کاملاً بر اساس یک سلیقه انجام میگیرد که لزوماً سلیقه عمده اجتماع نیست. طبیعی است که مردم در نهایت با عبور از صداوسیما رسانه خود را خواهند یافت.
این کارشناس درباره اقبال به رسانههای اینترنتی با وجود فیلترینگ گسترده یادآوری میکند:
در مجموع باید در نظر داشت مردم از اینترنت یا هر مدیوم دیگری تنها برای دریافت اخبار سیاسی استفاده نمیکنند. اقبال به اینترنت نیز تنها برای استفاده از سایتهای فیلتر شده نیست؛ مخاطبان علایق مختلف خود از سریال و فیلم تا خرید و غیره را از این راه دنبال میکنند.
باید توجه داشت که در فضای رسانهای ایران، رسانههای اپوزیسیون در خارج از کشور در رقابت با رسانههای حکومتی و یا وابسته به حکومت در داخل ایران قرار گرفتهاند. این وضعیت را در کمتر کشوری میتوان سراغ گرفت. تنها راهکار حکومت در این میدان رقابت، اعمال محدودیتهای بیشتر با نامهای مختلف است. تازهترین ترفند «اینترنت طبقاتی»، از ابتکارات محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم است: فراهم کردن اینترنت بدون فیلتر برای شماری از خبرنگاران، درخواست رفع فیلتر یوتیوب برای دانشجویان، استادان دانشگاه و فعالان اقتصادی و اجرای آزمایشی این طرح در بعضی دانشگاهها. این طرح به عنوان بدیل فیلترینگ در دستور کار دولت پزشکیان قرار گرفته است. اما آیا با این محدودیتها میتوان مردم را از دسترسی آزاد به اطلاعات محروم کرد و آنها را پای برنامههای کسالتآور صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشاند؟
رقابت جام جم با شبکههای اجتماعی
بر اساس اطلاعات غیرموثق و یافتههای غیررسمی که هرچند گاه یکبار در رسانههای داخلی منتشر میشود، مخاطبان شبکههای ماهوارهای در ایران در هر شبانه روز به طور متوسط حدود سه ساعت برنامههای تلویزیونهای ماهوارهای را تماشا میکنند. فیلم و سریال، شوی تلویزیونی، مسابقات و سرگرمی، برنامههای ورزشی، خبر و تحلیل سیاسی، موسیقی و هنر و برنامههای علمی مورد توجه این گروه از مخاطبان است.
گفته میشود که دلیل علاقمندی ایرانیان به شبکههای ماهوارهای برنامههای سرگرمکننده و متنوع از جمله رقص و آواز است، غافل از آنکه شبکههای ماهوارهای وجود دارند که ۲۴ ساعته موسیقی پخش میکنند اما بیننده زیادی ندارند. این شبکهها معمولاً در خلال برنامههایشان، سریالها و فیلمهایی از داخل ایران را بازپخش میکنند. پس مسأله اصلی این محدودیتها نیست، بلکه مسأله اصلی تأمین نیازهایی از انسان است که همیشه نمیتوان آن را در سطح نگه داشت.
واقعیت این است که اکثریت مردم به خط تبلیغی و القایی سیاسی و فرهنگی مدیران صداوسیما اعتمادی ندارند. عارضه بیاعتمادی به آنتنهای «جام جم» با ظهور و گسترش شبکههای اجتماعی تشدید شده است. در همان حال مسئولان صداوسیما راهکار غیر کارشناسی تبلیغ ضرورت فیلترینگ رقیب را در پیشگرفتهاند تا شاید اعتبارشان از شفافسازیها و مچگیریهای این شبکهها در امان بماند. باید توجه داشت که صداوسیما درآمد سرشاری از آگهیهای بازرگانی، آنتنفروشی و جلب اسپانسر برای برنامههای خود دارد. مبلغ درآمدزایی آنتنهای «جام جم» هرگز رسماً اعلام نشده اما مانند هر حوزه دیگری که در جمهوری اسلامی درآمدهای تریلیاردی داشته باشد، در اینجا هم شبکههای مافیایی شکل گرفتهاند که مبالغ کلانی را به جیب میزنند.
گسترش شبکههای اجتماعی و بهویژه تلویزیونهای اینترنتی و ریزش مخاطبان صداوسیما سبب شده که درآمدهای بازرگانی صداوسیما در سراشیب نزولی قرار گیرد. بنابراین، انگیزههای اقتصادی هم از محرکهای اصلی برای حذف رقیب با ابزار فیلترینگ است تا آگهیدهندگان همانند سالهای گذشته با تک گزینه صداوسیما مواجه شوند و مبالغ کلان اعلامی «جام جم» را از سر ناچاری بپذیرند. بماند که وزارت ارشاد اسلامی از سال ۱۳۹۰ اعلام کرده است که هر تبلیغی در شبکههای ماهوارهای، ممنوع است.
این پشم شیشه از روز ازل منحط و مسخره بود. برنامه های دهه ی شصت و بحث شیرین لواط، و نظر علما در باره ی اتفاقی حامله کردن عمه در حین زلزله. آنچنان تاریک و مضحک که به ذهن کافکا هم قد نمیده. گسترش نفوذ شبکه های سلطنت باختگان (به همت عربستان و بیلیونرهای حامی اسرائیل) قابل توجه است، اما ۲۰ میلیون بیننده متساوی میلیونها کنشگر نمیشه. مث اون فوتبالیسته گفتن ۳۵ میلیون فالوور داره، اما ۲۰ هزار رای هم نتونست جمع کنه. در این برهه شبکه ای از رسانه های اجتماعی مستقل و رادیکال شاید بتواند مقداری هماهنگی و همیاری بین این رسانه ها فراهم کند.
پشم شیشه / 20 October 2024