نمایندگان مجلس شورای اسلامی برای ایجاد یک «پیمان امنیتی» میان اعضای «محور مقاومت» مورد نظر حکومت ایران طرح جدیدی را در «کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی» در دستور کار خود قرار دارند. برمبنای طرح «تشکیل پیمان دفاعی امنیتی گروههای مقاومت و کشورهای حامی آنها»:
کلیه کشورها یا جنبشهای آزادیبخش عضو پیمان مقاومت، در صورت حمله رژیم صهیونیستی (اسرائیل) یا ایالات متحده [آمریکا] به خاک اعضای پیمان، موظف به حمایت همهجانبه از قبیل اقتصادی، نظامی و سیاسی از یکدیگر خواهند بود.
خبرگزاری تسنیم، وابسته به سپاه پاسداران، هدف این پیمان را «ایجاد یک ساختار دفاعی مشترک برای مقابله با تهدیدات خارجی و حمایت از یکدیگر در مواقع بحران» عنوان کرده است.
پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ «محور مقاومت» مورد نظر حکومت ایران با انبوهی از تناقضات و بحرانهای ایدئولوژیک، نظامی و سیاسی روبهرو شده است. «جنگ فرسایشی» و «صبر استراتژیک» دیگر پاسخگوی حملات چندجانبه و سهمگین اسرائیل نیست: آغاز تجاوز نظامی به جنوب لبنان و بمبارانهای مکرر حومه بیروت، تداوم نسلکشی در غزه، حملات مکرر به کرانه باختری، بمباران حوثیها در یمن و سایتهای نظامی سپاه پاسداران در سوریه و البته ترور مقامات ارشد این محور نظیر حسن نصرالله، فؤاد شکر، و اسماعیل هنیه همگی بهاصطلاح «محور مقاومت» را با چالشها و مخاطرات جدیدی روبهرو کرده است.
این طرح جدید مجلس شورای اسلامی در چنین بستر و زمینهای ارائه میشود.
جزئیات طرح «پیمان امنیتی-دفاعی محور مقاومت»
اگر این طرح اجرایی شود، «ستاد مشترکی برای هماهنگی عملیاتها و تصمیمگیریهای نظامی بین محور مقاومت» ایجاد خواهد شد و به عنوان «یک نهاد مرکزی برای مدیریت بحرانها و تهدیدات» عمل خواهد کرد.
تسنیم به نقل از نماینده طراح این طرح که به نام او اشارهای نکرده، اهداف این طرح را «توسعه زیرساختهای نظامی»، «ساخت پایگاهها و مراکز آموزشی» و مهمتر از همه «برنامهریزی برای برگزاری مانورهای نظامی مشترک» ذکر کرده است که بناست «توان عملیاتی و هماهنگی میان نیروها» را ارتقا دهد. خبرگزاری تسنیم چارهجویی برای افزایش قدرت نظامی پس از ۷ اکتبر را در گزارش امروز خود چنین بیان کرد:
در سالهای اخیر، تحولات سیاسی و نظامی در خاورمیانه بهشدت بر روابط میان گروههای مقاومت و جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشته است. این تحولات بهویژه در کشورهای عراق، سوریه و لبنان، ضرورت تقویت همکاریهای نظامی و سیاسی را بیش از پیش نمایان کرده است، در این راستا، طرحی با عنوان «تشکیل پیمان دفاعی امنیتی گروههای مقاومت و کشورهای حامی آنها» در مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است که میتواند تأثیرات عمیقی بر معادلات امنیتی و سیاسی منطقه داشته باشد.
تسنیم این طرح را «گامی مهم در راستای امنیت جمعی کشورهای منطقه» تلقی کرد که «زمینهساز همکاریهای بیشتر میان گروههای مقاومت» میشود و در ادامه افزود: «با توجه به شرایط کنونی منطقه، ایجاد یک ساختار دفاعی مشترک میتواند به تقویت ثبات و امنیت در خاورمیانه کمک کند».
برمبنای تبصره ۱ این طرح، «جنبشهای آزادیبخش مشمول این قانون باید مورد تأیید شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته باشند». بر مبنای تبصره ۲ «آییننامه اجرایی این قانون شامل مکان دبیرخانه و هزینه تقسیم کار بین دستگاهها، توسط دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی تهیه و به تصویب این شورا خواهد رسید».
چالشها و موانع بر سر ایجاد چنین پیمانی بسیار گسترده است. به لحاظ بینالمللی مخالفتهای جدی از سوی اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا مطرح خواهد شد که منجر به انزوای بیشتر «محور مقاومت» و اعمال بیشتر تحریمها علیه جمهوری اسلامی خواهد انجامید. به لحاظ درونی، طرح «پیمان امنیتی-دفاعی» طی یک فرایند طولانی و زمانبر باید میان همه اعضای «محور مقاومت» به بررسی و آزمون و توافق گذاشته شود. با توجه به اینکه بسیاری از اعضای «محور مقاومت»، بهشکل رسمی «دولت» نیستند، روشن نیست اعتبار بینالمللی این «پیمان»، درصورت اجراییشدن، چه خواهد بود.
خاستگاه و آینده محور مقاومت
«محور مقاومت» یک ائتلاف از بازیگران دولتی و غیردولتی با مرکزیت جمهوری اسلامی ایران است. سنگ بنای این جبهه سیاسی-ژئوپلتیک بهچالشکشیدن قدرت و هژمونی ایالات متحده، اسرائیل و متحدان غربی آن است، پروژهای سیاسی که با مصادرهکردن گفتار و پراتیک ضداستعماری و ضدامپریالیستی محقق شده است.
«محور مقاومت» حزبالله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، انصارالله (حوثیها) در یمن و گروههای مختلف شبهنظامی شیعه در عراق و … را شامل میشود که به لحاظ ژئوپلتیک و اقتصادی کوریدور (باریکه)ای را از تهران تا دریای مدیترانه رقم میزند.
پس از ۷ اکتبر، رژیم بشار اسد در سوریه به شکل فزایندهای از «محور مقاومت» فاصله گرفته و در لفاظیها و رجزخوانیهای «محور مقاومت» مشارکت نکرده است. درعوض، اسد به سمت دولتهای عربی خلیج نزدیک شده است.
منشأ دقیق این اصطلاح نیز محل بحث است. «محور مقاومت» پس از تهاجمات آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و افغانستان در سال ۲۰۰۱ برجسته شد، در تقابل با اصطلاحی که جورج بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا در آن زمان بهکار میبرد: «محور شرارت». بااینحال، اصطلاح «محور مقاومت» در اوایل قرن بیست و یک در بستر تاریخی مابعد ۱۱ سپتامبر برای توصیف ائتلاف جمهوری اسلامی، سوریه، حزبالله و گروههای مختلف فلسطینی به کار رفت. حمله نظامی ایالات متحده یک خلاء قدرت ایجاد کرد و نفوذ ایران در منطقه را افزایش داد که به تقویت اتحاد بین گروههای مخالف سیاستهای آمریکا و اسرائیل انجامید. این ائتلاف در اواسط دهه ۲۰۰۰، بهویژه در جریان جنگ ۳۳ روزه لبنان در سال ۲۰۰۶ بین اسرائیل و حزبالله، به شکل رسمیتری شناخته شد.
همچنین «محور مقاومت» در طول جنگ داخلی سوریه که در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، اهمیت بیشتری پیدا کرد، زیرا جمهوری اسلامی (در کنار روسیه) از رژیم اسد در برابر گروههای مخالف حمایت کردند و «محور مقاومت» بهعنوان یک بازیگر کلیدی در ژئوپلیتیک منطقه تثبیت شد.
اگرچه این اصطلاح پس از تهاجمات آمریکا به عراق و افغانستان به کار رفت، اما در زمینه جنگ داخلی سوریه شناختهشدهتر و مرتبطتر شد.
پس از ۷ اکتبر، «محور مقاومت» وارد فاز جدیدی در طول حیات تاریخی خود شده است. بنا به تحلیلگران مترقی اسرائیل، تداوم «جنگ بیپایان» ضامن بقای دولت نتانیاهوست و هیچ افقی برای کاستهشدن از تنشها و کمکردن سرعت پیشروی اسرائیل وجود ندارد. بازنده اصلی در این میان «محور مقاومت» بوده که به شکل تاریخی تلاش کرده با منطق نظامی «نه جنگ نه صلح» قدرت اسرائیل و متحدان غربی آن را با جنگ فرسایشی مهار کند، منطقی که پاسخگوی دوران جدید نیست.