محسن عظیمی و نمایش «ژینوساید» در تهران
محسن عظیمی، نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر (عکس: زمانه)

محسن عظیمی متولد ۱۳۵۸ در شهر صحنه در استان کرمانشاه نمایشنامه‌نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر است. او به شکل تجربی از سال ۱۳۷۵ در کانون فرهنگی پرورشی زیر نظر سیدحجاب الهامی به تئاتر روی آورد.
از او تاکنون آثار زیادی در ایران و خارج از ایران منتشر شده است:
«هجده» انتشارات آماره، ۱۳۹۹/ «هیله»، (تفنگ و تنبور)، انتشارات آماره، ۱۳۹۹ / «ژان»، شامل دو نمایشنامه هاری و ژان، انتشارات انار، (کانادا) ۲۰۲۱/ «یک فضای تهی»، مجموعه چهار نمایشنامه کوتاه، انتشارات انار، (کانادا) ۲۰۲۰/ «چرخ»، نامزد بخش نمایشنامه‌نویسی سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر فجر، انتشارات افراز، ۱۳۹۸/ «آجر»، برگزیده بخش نمایشنامه‌نویسی سی‌وسومین جشنواره تئاتر فجر، انتشارات بوتیمار، ۱۳۹۵/ «همیشه همه‌چیز یه‌جور نیست»، متن دوزبانه، نامزد دریافت جایزه اولی نامزد هفتمین دوره آثار ادبیات نمایشی ایران و برگزیده اولین جشنواره نمایشنامه‌نویسی افراز، انتشارات افراز، ۱۳۹۱ و…
عظیمی «من پیپ هستم آقای دیکنز»، (برگزیده بخش نمایشنامه‌نویسی سی‌ونهمین جشنواره تئاتر فجر، ۱۳۹۹) « فرنگیس» و «لعنت‌آباد» را در دست انتشار دارد.
از جمله آثار اجراشده او می‌توان به «همیشه همه‌چیز یه‌جور نیست»، دانشگاه میس‌هال شیکاگو/ «به من نگو لیدی گاگا»، سلیمانیه کردستان عراق/ «آخرین باران بهاری»، سی‌وهفتمین جشنواره تئاتر فجر/ «۶۴۱۰» سالن سرو/ «هجده»، سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران / «چرخ»، سی‌وپنجمین جشنواره تئاتر فجر/ «اتاق سیاه»، سالن محراب و چند نمایش دیگر اشاره کرد.
«ژینوساید»، تازه‌ترین کار او در شهریور سال جاری در تهران روی صحنه رفته. نویسنده این گزارش می‌نویسد:  
«عظیمی در این نمایش می‌خواهد روند نسل‌کشی‌ها در جهان را از طریق یک سرگذشت با سویه‌های ثمثیلی برای تماشاگر از نظر عاطفی قابل درک کند و علاوه بر این یک الگوی رفتاری محتمل در رویارویی با فاجعه را نشان دهد. اما روی یک واقعه متمرکز نمی‌ماند، بلکه صحنه را به وسعت همه نسل‌کشی‌هایی که در منطقه ما اتفاق افتاده، از نسل‌کشی ارامنه در ترکیه تا بمباران شیمیایی حلبچه در نظر می‌گیرد. یک صحنه کوچک با حوادث بزرگ.»
 

ژینوساید، به کارگردانی محسن عظیمی با بازی سعید نفیسی و شیوا مهرجو از ۱۰ شهریور تا ۴ مهر در تماشاخانه مشایخی در چهارراه ولی‌عصر تهران روی صحنه است. در این نمایش کم‌بازیگر، پدر و مادری که فرزندشان قربانی نسل‌کشی شده است، در پی استخوان‌های او هستند تا او را از نو به دنیا بیاورند.

عظیمی در این نمایش می‌خواهد روند نسل‌کشی‌ها در جهان را از طریق یک سرگذشت با سویه‌های ثمثیلی برای تماشاگر از نظر عاطفی قابل درک کند و علاوه بر این یک الگوی رفتاری محتمل در رویارویی با فاجعه را نشان دهد. اما روی یک واقعه متمرکز نمی‌ماند، بلکه صحنه را به وسعت همه نسل‌کشی‌هایی که در منطقه ما اتفاق افتاده، از نسل‌کشی ارامنه در ترکیه تا بمباران شیمیایی حلبچه در نظر می‌گیرد. یک صحنه کوچک با حوادث بزرگ. عظیمی می‌گوید:

پیش‌تر در دو نمایشنامه به شکل مستقل به نسل‌کشی حلبچه و انفال کردستان پرداخته بودم. در این‌کار به‌طورکلی رویکردی مستندوار مدنظرم بود چرا که علاوه بر بازی از تصویر و موسیقی و حرکات بیشتر در اجرا استفاده کردم و تمرکز بیشتر بر آن بود که اشاره‌ای به چند نسل‌کشی معاصر داشته باشم تا چهره وقیح این فجایع عریان شود تا برسیم به امروز و ژینوسایدی که ادامه دارد. بدین منظور در پایان می‌رسیم به اینکه ژینوساید همچنان ادامه دارد و تصاویری از کشتار مردم غزه پخش می‌شود.

انکار فاجعه

نمایش در هشت اپیزود اجرا می‌شود. در همه اپیزودها پدر و مادر قربانی در حال جمع کردن استخوان‌های خیالی فرزندشان‌اند. در اپیزود پایانی، آن‌ها قرار است فرزندشان را مجدداً به دنیا بیاورند.

 ژینوساید، به کارگردانی محسن عظیمی
 ژینوساید، به کارگردانی محسن عظیمی

از انکار تا خشم و چانه‌زنی و افسردگی و پذیرش فاجعه، فرد سوگوار می‌بایست مسیری بس طولانی و گاه پرمشقت را طی کند. بسیارند افرادی که رهرو این مسیر نیستند و در نیمه‌راه می‌مانند. اما او که واقعیت را پذیرا می‌شود، می‌تواند سرانجام خودش را با شرایط تازه تطبیق دهد و به زندگی‌اش سامانی تازه ببخشد. زن و مرد در نمایش ژینوساید به کارگردانی عظیمی در نخستین مرحله قرار دارند؛ در مرحله انکار و در همین مرحله هم باقی می‌مانند. آن‌‌ها در یک کلام نمی‌توانند و چعه بسا اصولاً نمی‌خواهند با فاجعه کنار بیایند:

آماده باش پسر؛ می‌خوام به‌دنیات بیارم تا جهان گلستان بشه. «بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست/بگشای لب که قند فراوانم آرزوست/ ای آفتاب حسن برون آ دمی ز ابر/ کان چهره مشعشع تابانم بیا پسر نفس بکش… آرزوست.

و در همان حال درمی‌یابند که در این آفرینش دوباره چیزی جا مانده است: استخوان انگشت اشاره. اما مهم نیست. چه بسا بهتر است که چنین باشد: فرزندی که به مدد عشق از نو متولد شده، هرگز نمی‌تواند ماشه را به روی کسی بچکاند. تنها راه برون‌رفت از دور باطل کشتار؟

در سایر اپیزودهای نمایش با پسربچه‌ای که قربانی بمباران شیمیایی حلبچه و عملیات انفال کردستان است، با یک مردی اعدامی که به او قول داده‌اند که اگر به سمت رفقایش شلیک کند اعدامش نمی‌کنند اما به آن وعده عمل نکرده‌اند، با یک زن بوسنیایی که مورد تجاوز صرب‌ها قرار گرفته و همینطور با یک دختر ایزدی و یک خانواده ارمنی که از نسل‌کشی ارامنه در ترکیه جان به در برده آشنا می‌شویم. صحنه‌ها چنانکه گفته شد گستره جغرافیایی وسیعی را در برمی‌گیرد اما واکنش بازمانده همواره یکسان است: انکار و امید به بازگشت به قبل از فاجعه.

 در نمایشنامه اپیزودی هم به هولوکاست اختصاص دارد که  شورای نظارت اجازه اجرای آن را نداد. عظیمی درباره روند کسب مجوز از شواری نظارت می‌گوید:

درباره نمایشنامه اشاره شده بود که دیالوگ‌هایی باید حذف شوند به خصوص دیالوگ‌هایی که به تجاوزهای جنسی در ژینوسایدها اشاره دارد و… در بازبینی کار هم جهت اخذ مجوز اجرا، به اپیزودی که به هولوکاست اشاره دارد مجوز داده نشد.

 پیش از هر اپیزود تصاویری منتخب از هر نسل‌کشی همراه با موسیقی آن منطقه جغرافیایی پخش می‌شود. فضای نمایش کاملا خالی‌ست. فقط طرح بزرگی از نماد صلح با رنگ سفید روی کف صحنه نقاشی شده و بازیگران در داخل این دایره بازی می‌کنند. تصاویر هم از پشت یک فیلتر قرمز روی پرده‌ای سفیدرنگ می‌افتند. لباس بازیگران لباس‌هایی ساده به رنگ سفید است. در کل نمایش فقط از سه رنگ سفید و سیاه و سرخ شده است. نویسنده هم گوشه‌ای در روی صحنه در تاریکی ایستاده و با آغاز هر اپیزود او را می‌بینیم که در حال نوشتن است و در همان حال دیالوگی را هم اجرا می‌کند.    

Ad placeholder

معضل بازآفرینی تاریخی

ژینوساید از زمره تئاترهایی نیست که الزاماً می‌خواهند یک واقعه تاریخی را بازآفرینی کنند ( re-enactment). هرچند که ارجاعات نمایش به نسل‌کشی‌ها مستند است اما با توجه به گستردگی جغرافیای نسل‌کشی، اصولاً بازآفرینی به شیوه re-enactment میسر نیست. ‌یکی از بهترین نمونه‌های این نوع تئاتر، «رادیو نفرت» به کارگردانی میلو راو درباره یک برنامه رادیویی است که همزمان با نسل‌‌‌کشی توتسی‌ها در رواندا پخش می‌شد. همه وقایع در این نمایش ما به ازای بیرونی دارد و به یک معنا به همان شکل در استودیوی رادیویی اتفاق افتاده و با این‌حال کارگردان موفق می‌شود از یک نمایش مستند فراتر رود و به تئاتر برسد در این معنا که با ابزار تئاتر فاجعه را برای تماشاگر از نظر حسی قابل درک کند. در نمایش ژینوساید، عظیمی از نقالی، پرده‌خانه‌ای، خیمه‌شب بازی، سیاه‌بازی و فضای زورخانه کمک گرفته است. دیالوگ‌ها هم در حرکت‌های بازیگران روی صحنه جاری می‌شوند. در هر اپیزود نقش‌های بازیگران تغییر می‌کند. یکی قربانی و دیگری عامل خشونت است اما چنانکه گفته شد در متن یک سوگواری ناتمام که به جنون راه می‌برد.

ژینوساید، به کارگردانی محسن عظیمی با بازی سعید نفیسی و شیوا مهرجو
ژینوساید، به کارگردانی محسن عظیمی با بازی سعید نفیسی و شیوا مهرجو

سعید نفیسی‌‌پور که در این نمایش بازی می‌کند همراه با علیرضا کوشک جلالی و اصغر نصرتی عضو گروه چهره در کلن آلمان است. قرار بود این نمایش در آلمان روی صحنه برود که امکانش فراهم نشد و بعد از یک سال تمرین از راه دور، سرانجام نفیسی‌پور به ایران رفت و با گروه همراه شد. او که تهیه‌کنندگی نمایش را هم به عهده دارد، می‌گوید:   

نمایش ژینوساید به نظرم بیانگر یک دغدغه انسانی‌ست که می‌‌توان به شیوه‌ها و روش‌های مختلف اجرایش کرد. شیوه‌ای که ما کار کردیم مورد نظر نویسنده و کارگردان کار آقای عظیمی‌ست.   

او در ادامه می‌افزاید:

این نمایش تمام تلاشش را می‌کند که بگوید در عصر تمدن و تکنولوژی و پیشرفت حذف و کشتن عده‌ای، قومی، مذهبی، با هر دیدگاهی، یک عمل انسانی نیست و در جهان باید صلح برقرار باشد. شاهد هستیم که قدرت‌های جهانی مدام به هم چنگ و دندان نشان می‌دهند و اصلا راه گفت‌وگوی سالم را بلد نیستند. از سوریه و عراق و افغانستان و فلسطین و غزه تا جنگ روسیه و اکراین و…

Ad placeholder

اقتصاد زمین‌گیر تئاتر ایران

اقتصاد تئاتر در ایران زمین‌گیر است. اندک تئاترهایی هم که فروش دارند یا بازیگران شناخته شده سینما را به کار گرفته‌اند و یا قصد دارند تماشاگر را صرفاً ساعتی سرگرم کنند. ژینوساید اما آشکارا در پی تغییر درک ما از جهان است. آیا تماشاگران از این نمایش استقبال کرده‌اند؟ عظیمی می‌گوید:

معمولا فروش چنین نمایش‌هایی خوب نیست. نمایش‌هایی که از سلبریتی‌ها و بازیگران مشهور استفاده می‌کنند فروش دارند و یا معدود تئاترهایی که مضامین اجتماعی روز اشاره دارند و یا ژانر کمدی دارند. از طرفی زمان اجرای ما هم مناسب نبود. خورد به تعطیلات آخر تابستان.

تیزر نمایش «ژینوساید»

این کارگردان تئاتر در ادامه می‌افزاید:

هنرمندان تئاتر در ایران نه امنیت شغلی دارند نه می‌توانند از تئاتر امرار و معاش کنند. مجبورند در کنار تئاتر کارهای دیگری هم بکنند تا بتوانند زندگی کنند؛ هر کس به شکلی…

و با این حال همچنان این پرسش باقی‌ست: تئاتر چه کار می‌تواند بکند؟ آیا می‌توان تئاتر را در خدمت عدالت انتقالی قرار داد؟ عظیمی می‌گوید:

بله می‌توان. همچنان که تاکنون هم در طول تاریخ تئاتر در خدمت دادخواهی و عدالت انتقالی قرار گرفته. اما به نظرم از تئاتر می‌توان برای آموزش کودکان هم استفاده کرد و در مدارس برای آموزش و پرورش دانش‌آموزان… علاوه بر این، تئاتر می‌تواند عمق فجایع و معضلات را چنان نشان دهد که تاثیرگذار باشد. تماشاگر را آگاه سازد. حتی بازدارنده باشد. با نمایش واقعیت یک ماجرا و پرداختن به جزبیات آن در تئاتر می‌توان حقیقت آن ماجرا را کشف کرد.

به هر حال کار تئاتر روشی‌ست که محسن عظیمی و کارگردانانی مانند او در واکنش به جهانی که هر دم بیشتر در خشونت فرومی‌رود در پیش گرفته‌اند.

Ad placeholder