دومین سالگرد خیزش «زن زندگی آزادی» توسط زندانیان سیاسی زندان قزلحصار کرج دیروز یکشنبه ۲۵ شهریور در این زندان برگزار شد. این مراسم، که ادای دینی به کشته‌شدگان قیام ژینا بود، در بند زندانیان سیاسی واحد ۴ زندان قزلحصار انجام شد. مراسم با یاد و خاطره ژینا (مهسا) امینی و دیگر جان‌باختگان آغاز شد و در ادامه با خواندن شعر و سرود یاد آنها را گرامی داشتند. این زندانیان بر حق دادخواهی و بر ادامه کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» تأکید و مخالفت خود را با احکام ظالمانه اعدام اعلام کردند.

ترانه «مهسای ما رفت برنگشت خونه»

در این مراسم ترانه «مهسای ما رفت برنگشت خونه» توسط یکی از زندانیان اجرا شد و سایر زندانیان همراهی و هم‌خوانی کردند:

آسمون خونه
چشما بارونه
دشتا گلگونه

تو این ویرونه
جون چه ارزونه
اینجا ایرونه

مهسای ما رفت و برنگشت خونه

این غم دیرینه‌اس
دل پر از کینه‌اس
خشمی تو سینه‌‌اس

مهسا ژینا ژیانه
خونش جوشانه
داغش سوزانه

اسمش روی لبهامون رمز طوفانه

مخالفت با اعدام و حکم اسلامی «بغی»

این زندانیان سیاسی همچنین با سردادن شعارهایی مخالفت خود را با اعدام اعلام و بر این نکته تأکید کردند که احکام «بغی» و صدور حکم اعدام برای جلوگیری از قیام و سرکوب مردم است:

داغ و درفش و زندان
احکامِ بغی و اعدام
شعله زَنَد در قیام

طلایه‌دار ایران
شهریور شهیدان
ریشه هر ستمگر
بر می‌کَنَد ز بنیان

در شعاری دیگر آنها پیام خود را با بهره‌گرفتن از زبان کُردی اینگونه اعلام کردند:

پیام ما در زندان
به‌رخودان (مقاومت)
سه‌رهه لدان (مبارزه)

پخشان عزیزی، فعال سیاسی و مدنی کُرد، با صدور حکم «بغی» محکوم به اعدام شده است. وریشه مرادی، فعال زنان و فعال سیاسی کرد، که از مردادماه ۱۴۰۲ در بازداشت به‌سر می‌برد، نیز به بغی متهم شده است؛ اتهامی که ممکن است بهانه‌ی صدور حکم اعدام برای این عضو کژار (جامعه‌ی آزاد زنان شرق کردستان) شود. شریفه محمدی، فعال کارگری، نیز درست یک روز پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ با حکمی تکان‌دهنده از سوی دادگاه انقلاب رشت به اتهام عضویت در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری» و عضویت در یک گروه اپوزیسیون (کومله) به بغی و نهایتاً به اعدام محکوم شد.

بر مبنای حکم اسلامی بغی، مرتکب این جرم اعضای یک گروه یا تشکیلات‌اند که به منظور براندازی حکومت اسلامی، سلاح به دست گرفته‌اند. برابر ماده ۲۸۷ قانون مجازات اسلامی، «گروهی که در برابر اساس نظام جمهوری اسلامی ایران، قیام مسلحانه کند باغی محسوب می‌شود و در صورت استفاده از سلاح، اعضای آن به مجازات اعدام محکوم می‌گردند».

زندان‌های جمهوری اسلامی به‌مثابه کانون مقاومت

دستگاه‌های امنیتی و سازمان زندانها در اقدامی سرکوبگرانه در شهریور ۱۴۰۲ سیزده زندانی را از اوین به قزلحصار تبعید کردند تا در آستانه قیام ژینا صدایی از زندان شنیده نشود. این زندانیان اما نه تنها از تبعید نهراسیدند بلکه در ابتکاری کم سابقه کارزار «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» را ایجاد کردند تا صدای زندانیان زیر حکم اعدام از جمله زندانیان گمنام باشند. این دومین سال است که صدای این زندانیان از دیوارهای قزلحصار عبور می‌کند و به گوش وجدان‌های بیدار می‌رسد.

برپا کنندگان «سه‌شنبه‌های نه به اعدام» به مدت ۳۳ هفته است که هر سه‌شنبه با مقاومت و استمرار اعتصاب خود را ادامه داده‌اند. این کارزار اکنون توسط زندانیان زندان‌های اوین (بندزنان، بند۴ و ۶)، قزل‌حصار (واحد۳ و ۴)، زندان مرکزی کرج، زندان تهران بزرگ، زندان خرم‌آباد، زندان نظام شیراز، زندان بم، زندان اسدآباد اصفهان، زندان مشهد، زندان لاکان رشت (بند زنان و مردان)، زندان قائم‌ شهر، زندان اردبیل، زندان تبریز، زندان ارومیه، زندان خوی، زندان نقده، زندان سلماس، زندان سقز، زندان بانه، زندان مریوان، زندان کامیاران سازماندهی می‌شود.

پیشتر در سوم مرداد‌ماه سال جاری، زندانیان بند زنان اوین در اولین شب تحصن خود در اعتراض به حکم اعدام هم‌بندی‌شان پخشان عزیزی در هواخوری زندان تحصن کردند. این زندانیان تمام مردم را به هم‌صدایی با بند زنان اوین فراخوانده‌اند. در اولین شب تحصن ۲۵ نفر از زندانیان شب را در هواخوری به صبح رساندند. از عصر تا نیمه‌شب برای ساعاتی طولانی فریاد شعارهای زنان فضای زندان را پر کرده بود. زنان اوین، سرود‌های آزادی خواندند، پلاکارد درست کردند و طنابی را به‌عنوان نمادی از مجازات مرگ به آتش کشیدند.

ششم مردادماه نیز زندانیان برای دومین بار در هواخوری زندان تحصن کردند و مجدداً بیش از ۲۰ نفر از زندانیان شب را در هواخوری به صبح رساندند. این بار نیز زنان سرود‌خوانی و شعرخوانی کردند و از عصر تا نیمه‌شب شعار سر دادند. فایل صوتی حدوداً ۵ دقیقه‌ای از این تحصن در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است. زندانیان بند زنان اوین علیه ماشین کشتار جمهوری اسلامی شعار‌هایی سر دادند که در نوع خود بی‌سابقه بود.

تحصن زنان زندانی اوین در اعتراض به صدور احکام اعدام برای پخشان عزیزی و شریفه محمدی، ۶ مرداد ۱۴۰۳

پس از اجرای مخفیانه و غیرقانونی حکم اعدام رضا رسایی، از بازداشتی‌های اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، زنان محبوس در بند زنان اوین روز سه‌شنبه ۱۶ مردادماه باز هم دست به تحصن اعتراضی زدند. این چندمین اعتراض و تحصن زندانیان بند زنان اوین علیه اعدام بود.

در جریان حمله گارد زندان اوین به تحصن اعتراضی علیه اجرای حکم اعدام رضا رسایی، برخی زندانیان محبوس در بند زنان اوین دچار حمله عصبی و آسیب و جراحت شده‌اند. نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل، دچار حمله تنفسی شده و به بهداری زندان منتقل شده است. ریحانه انصاری‌نژاد و سروناز احمدی، دو زن زندانی که به همراه شمار دیگری از زندانیان بند زنان اوین به صدور حکم اعدام اعتراض کرده بودند، از دسترسی به خدمات درمان محروم شده‌اند.

مقامات جمهوری اسلامی بدون توجه به فراگیر شدن موج اعتراضات علیه اعدام، با زیر پا گذاشتن حق حیات رضا رسایی، بدون این‌که او به روند دادرسی عادلانه دسترسی داشته باشد یا بتواند برای آخرین بار با خانواده‌اش دیدار کند، او را اعدام کردند. این اقدام، از سوی زندانیان زن محبوس در اوین مورد اعتراض شدید قرار گرفت.

آنیشا اسداللهی، مترجم و مدافع حقوق کارگران که با اتهامات «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» دوران حبس خود را در بند زنان اوین سپری می‌کند، همراه با دیگر زندانیان زن، پس از تحصن اعتراضی زنان زندانی در اوین علیه اعدام رضا رسایی، از حق تماس و ملاقات محروم شده است.

دیده‌بان حقوق بشر اخیراً با انتشار بیانیه‌ای (۲۸ تیر / ۱۸ ژوئیه) گفت که از زمان اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» در سال ۱۴۰۱ «مقام‌های ایران به سرکوب فعالان زن و مدافعان حقوق بشر شدت بخشیده، معیارهای سخت‌تری اتخاذ کرده، و احکام سنگینی برای سرکوب مخالفت و ساکت کردن صداهای اپوزیسیون صادر کرده‌اند». این موج سرکوب شامل محکومیت ۱۱ فعال سیاسی و مدافع حقوق زنان به احکام زندان در گیلان در ماه مارس (فروردین) گذشته می‌شود. در این بیانیه آمده است:

هدف گرفتن اقلیت‌های قومی و مذهبی در سرکوب حکومت، در مناطقی نظیر کردستان و سیستان و بلوچستان آشکار است. پخشان عزیزی و وریشه مرادی، دو فعال سیاسی زن کُرد دیگر، در تهران به اتهام «بغی» تحت محاکمه هستند … شریفه محمدی، زنی که زندگی‌اش را به دفاع از حقوق کارگران، زنان و کودکان اختصاص داده است، در کنار پخشان عزیزی، اکنون نیازمند حمایت و همبستگی ماست. آنها همواره در کنار کارگران و فرودستان و به‌حاشیه‌رانده‌شدگان ایستاده و برای بهبود شرایط زندگی آنان مبارزه کرده اند. اکنون وظیفه ماست که در کنار آنها باشیم و اجازه ندهیم این احکام ظالمانه اجرا شوند.