اگرچه بند زنان زندان اوین، در مقایسه با سایر بندها و زندان زنان ایران، بدترین یا مخوفترین به شمار نمیرود، اما قطعا معروفترین آنها هست. بند زنان زندان اوین، تنها به خاطر در بند بودن افراد سرشناس که دسترسی بالایی به رسانهها داشتند، معروف نشده است. طی سالهای گذشته، تنها در مورد کودکان متولد یا بزرگ شده در این زندان، مقاله دانشگاهی، کتاب یا فیلم مستند تهیه شده که به زبانهایی به جز فارسی نیز مخاطب داشتهاند. این گزارش در ادامه سلسله گزارشات تحقیقی از وضعیت زنان حامله، کودکان و مادران زنداییشان در بندها و زندان زنان در ایران، به بند زنان زندان اوین اختصاص دارد.
برای تهیه این گزارش از مصاحبه با دو زندانی سابق بند زنان اوین، تلویزیون ایران اینترنشنال، اکانت اینستاگرام ندای زنان ایران، شبکه حقوق بشر کردستان، خبرگزاری هرانا، وبسایت بیبیسی فارسی، خبرگزاری میزان، خبرگزاری ایسنا، بنیاد عبدالرحمن برومند، رادیو فردا، عصر ایران، آسو، سایت خبری-تحلیلی زیتون و صفحه تویتر یک زندانی سابق استفاده شده است. پیش از این، گزارشاتی را از زندان و بندهای زنان در زندانهای ایران، در رادیو زمانه منتشر شده است، شامل گزارش از زندانهای کچویی (۲۷ مهر ۱۴۰۲)، سپیدار اهواز (۴ آبان ۱۴۰۲)، قرچک (۶ آذر ۱۴۰۲)، ارومیه (۲۹ دی ۱۴۰۲)، لاکان رشت (۲۹ بهمن ۱۴۰۲) ، وکیلآباد مشهد(۲۶ اسفند ۱۴۰۲)، خرمآباد (۲۰ خرداد ۱۴۰۳) و یاسوج (۱۴ تیر ۱۴۰۳).
حامد فرمند، فعال حقوق کودکان و مدیر موسسه بین المللی کودکان زندانیان
بیپناهی، زیر سایه معروفیت
نرگس محمدی، برنده جایزه صلح نوبل و زندانی ساکن بند زنان اوین، با اشاره به «پر بودن تمام اتاقها و تختهای» بند زنان زندان اوین و تعداد بالای بیماران در این بند، شرایط جسمی رضوانه احمدخانبیگی، زندانی باردار، از جمله نوسان فشار خون و تپش قلب، و شرایط محیطی، یعنی تغذیه نامناسب و رسیدگی نشدن پزشکی، حکومت را به نقض حقوق زندانیان، بیماران، مادران و زنان باردار همراه با «شقاوت، نفرت و سنگدلی» متهم کرد.
همچنین خبری مربوط به آزادی، مرخصی یا انتقال نسیبه اسلام زهی، که اردیبهشت امسال کودکش را در حالی که در زندان اوین بود به دنیا آورد، منتشر نشده است. اگر او و نوزادش هم همچنان در این بند نگهداری میشوند، نگرانی از جان، سلامت و امنیت این کودک نیز وجود دارد. به تازگی ندای زنان ایران در صفحه اینستاگرام خود از حضور کودکی هشت ماهه و مادرش که تبعه افغانستان است، در بند زنان زندان اوین خبر داده بود. به گفته این اکانت، این مادر و نوزادش پنج ماه در سلول انفرادی بودهاند.
از آخرین زمانی که تعدادی کودک در بند زنان زندان اوین نگهداری میشدند، بیشتر از چهار سال گذشته است. حالا مجددا بسیاری از نگرانیهایی که درباره نحوه نگهداری از کودکان در معروفترین زندان ایران مطرح بود، به خبرها باز گشته است. نبود تغذیه مناسب برای زن حامله، نبود غذای با کیفیت و متناسب با نیازهای رشد کودک نوزاد و نوپا، نگهداری از کودک نوزاد، با سیستم ایمنی ضعیف، در کنارها دهها زندانی با انواع بیماری و نگهداری کودک در محیط آلوده، پر سروصدا و ناآرام، بخشی از شرایطی است که کودکان و مادران در اغلب بندهای زنان زندانهای ایران، از جمله بند زنان زندان اوین تجربه میکنند.
از آبان ۱۳۹۶ تا فروردین ۱۳۹۹، ۱۶ زن کرد سنی همراه با تعدادی کودک در بند دو بند زنان زندان اوین، به صورتی کاملا امنیتی نگهداری میشدند. تا بهار ۱۳۹۷ و وضع حمل سه نفر از زنان کرد زندانی، ۵ کودک در بندی بودند که تمام پنجرههای آن مسدود شده بود و نه نور طبیعی به داخل آن نفوذ میکرد و نه هوای تازه در آن جریان داشت. پس از آن تا تیر ۱۳۹۸ و تحویل ۵ کودک به خانوادههایشان، ۸ کودک نوزاد و نوپا در بندی بدون امکان تحرک آزاد و کافی، بدون غذای مخصوص، و بدون وسیله تفریحی و آموزشی، نگهداری میشدند. این زنان تا مدتها هیچ امکانی برای پخت و پز نداشتند و پس از مدتی و با اصرار خودشان و فشار زندانیان سیاسی بند مجاور، امکان محدودی برای گرم کردن غذا برای کودکانشان پیدا کردند. اما غذایی که به آن دسترسی داشتند، وعده غذایی با کیفیت «افتضاح» زندان اوین بود. به دلیل مصادره اموال و نداشتن امکان مالی، مراجعه آنها به فروشگاه زندان برای خرید مایحتاجشان، محدود و هر بار به مقدار کم بود. به گفته یک زندانی سابق که در زمان حضور زنان کرد، در بند یک بند زنان زندان اوین محبوس بود، معمولا ته ماندههای مواد خوراکی مانند میوه، به این زندانیان میرسید.
پیش از زنان و کودکان کرد، در دهه نود شمسی، حضور کودکی در بند زنان زندان اوین ثبت نشده است. با توجه به اطلاعات موجود، حدودا در بهار ۱۳۹۰ زنان زندانی جرایم عمومی به زندانهای قرچک و کچویی منتقل شده بودند. برای مدتی، زندانیان سیاسی نیز به سایر زندانها منتقل یا تبعید شدند. در آن زمان صحبت از واگذاری یا فروش زندان اوین به شهرداری تهران بود که انجام نشد.
در دهه هشتاد، گزارشهای متعددی از فعالان زنی که طی سالهای مختلف این دهه به زندان افتادند، منتشر شده است. در آن زمان، ساکنان بند زنان زندان اوین، زندانیان جرایم عمومی، با اتهامات قتل، مواد مخدر، سرقت، تخلفات مالی و جرایم جنسی بودند. معدود زندانیان سیاسی، در بین زندانیان با جرایم عمومی نگهداری میشدند. مریم حسین خواه در گزارش مفصلی در آسو از زنی زندانی نقل کرده است که به دلیل استنشاق مدام دود سیگار، ناچار شده کودک نوزادش را به بیرون از زندان بفرستد. شلوغی بندها، آلودگی و فضای خشن حاکم بر زندان، ویژگی اغلب این گزارشات است که رد پایی از کودکان در بند زنان اوین را هم در خورد دارند.
اطلاعات ما از بند زنان اوین در دهه هفتاد بسیار محدود است. زن زندانی سیاسی که در آن زمان زندان اوین را تجربه کرده بود از کودکان بسیاری نوشته است که در بندی نگهداری میشدند که زنان دارای اعتیاد با جرایم متفاوت محبوس بودند.
دهه شصت با تولد یا حضور کودکان زندانیان سیاسی در زندان اوین گره خورده است. اما با وجود حضور تعداد زیادی کودک نوزاد یا نوپا در زندان اوین و گذشت بیشتر از چهار دهه از آن زمان، روایتهای محدودی از این کودکان در دست است. شهلا طالبی، مردم شناس، در مقالهای درباره این کودکان و نقشی که برای مادران زندانیشان داشتهاند نوشته است. در سال ۲۰۱۲ میلادی سحر دلیجانی در کتاب «بچههای درخت جاکاراندا»، تجربه شخصی خودش، به عنوان متولد اولین را در قالب کتابی داستانی به نثر درآورده است. این کتاب، که ابتدا به زبان انگلیسی منتشر شد، تا کنون به جز فارسی، به حدود ۳۰ زبان دیگر نیز ترجمه شده است. در سال ۲۰۱۹ نیز مریم زارعی در مستند «متولد اوین» که برنده بخش چشم انداز سینمای آلمان در جشنواره بین المللی فیلم برلین شده است، به تجربه خودش و تعداد دیگری از کودکان متولد زندان اوین پرداخته است. این مستند با اشاره به افرادی که حاضر نشدند روایتشان را بازگو کنند، نشان میدهد که کودکان این نسل چندان با بیان تجربههایشان راحت نیستند.
بیش از دو دهه حضور کودکان در بندی بدون امکانات
بر اساس گزارشاتی که زندانیان سابق بند زنان اوین منتشر کردهاند، حداقل از اواسط دهه هشتاد شمسی، مهدکودکی که در این زندان تعبیر شده بود، دیگر وجود ندارد. البته مشاور شهرداری تهران، در اواخر دهه هشتاد، «مهدکودک زندان» را جزو دستاوردهای دوران فعالیت خود قلمداد کرده بود. مشاور شهردار، زهرا مشیر، همسر شهردار وقت، محمدباقر قالیباف بود که نام هر دویشان با پروندههای فساد مالی پیوند خورده است. تحقیقات ما در مورد مهدکودک در سایر زندانها نیز نشان میدهد که از یک طرف مکانهایی که به نام مهدکودک در زندانها معرفی میشوند، با تصور عمومی در مورد مهدهای کودک فاصله زیادی دارند. از طرف دیگر عدم شفافیت و اخبار ضدونقیض درباره آنها، بدون وجود امکان راستی آزمایی مستقل، اطمینان از وجود و کارکرد مثبت آنها را با تردید مواجه میکند.
اطلاعات ما از دهه هفتاد، زمانی که به گفته زندانی سابق این زندان، در بندی که مادران دارای اعتیاد نگهداری میشدند، مهدکودکی وجود داشته، درباره این بند و کودکانش روشن و دست اول نیست. آنچه میدانیم این است که چندین کودک نوزاد و نوپا در بندی با حدود ۳۰۰ زن دارای اعتیاد، بدون امکانات بهداشتی-درمانی قابل قبول نگهداری میشدند. زندانی سابق این زندان شنیده بود که حضور کودکان در زندان به پیشنهاد سازمان یونیسف و برای کمک به «ترک کردن» مادران دارای اعتیاد بوده است. این سازمان به ایمیل من در مورد سنجش صحت این ادعا و ارزیابی نتایج حضور کودکان بر ترک مادران پاسخی نداده است. چه این موضوع صحت داشته باشد و چه صرفا بر اساس قوانین موجود، کودکان در زندان نگهداری شده باشند، آنچه رعایت نشده است، مصالح عالیه خود کودکان است.
در دهه هشتاد، تا قبل از سرکوب اعتراضات بعد از انتخابات ۱۳۸۸ و اختصاص مکان مشخصی به زندانیان سیاسی زن، زنان زندانی با اتهامات سیاسی و عقیدتی در بندهای عمومی بند زنان زندان اوین نگهداری میشدند. یکی از این زندانیان در اواسط دهه هشتاد از وجود دوکودک در بندی با حدود ۷۰ تا ۸۰ زندانی بزرگسال صحبت کرده است. در همین بازه زمانی، یک فعال زنان زندانی از تعرض جنسی به کودک دختر سه ساله در بند زنان زندان اوین نوشته است. به گفته او، آثار کودک آزاری جنسی بر بدن و رفتار کودک نمایان بود و فرد آزارگر شناسایی شد. اما بدون مجازات بازدارنده رها شد. موسسه بینالمللی کودکان زندانیان در گزارش تحقیقی خود در ۱۳۹۹ و ۱۴۰۲ به موارد دیگری از آزار جنسی کودکان در زندانهای کشور از جمله زندان قرچک ورامین و زندان کچویی برخورده است.
گرچه بخشی از تجربه کودکان و مادران کرد زندانی در زندان اوین در اواخر دهه نود شمسی، با تجربه سایر کودکان در سالهای قبل این زندان و زندانهای دیگر مشترک است، اما ایجاد شرایط امنیتی وایجاد محدودیتهای حرکتی و محروم کردن کودکان از بخشی از نیازهای انسانیشان، مانند قرار گرفتن در معرض نور آفتاب، که با تبعیضهای مبتنی بر مذهب و اتنیک ارتباط داشت، کودکان و مادرانشان را در معرض آسیبهای بیشتری از جمله بیماریهای پوستی و کمبود ویتامین قرار داد.
زندان اوین: کودکآزاری حکومتی در پایتخت
دههها حضور زنان-مادران زندانی در زندان زنان اوین، زندانی با شهرت جهانی در منطقه خوش و آب و هوای شمال پایتخت، تکرار حکایت فشار سیستماتیک بر زنان و مادران زندانی، با هدف گرفتن جنسیت و نقش مادرانگی آنهاست. بر اساس گزارشهای موجود، معدود دستاوردهای زنان زندانی سیاسی این زندان برای دست یافتن به برخی از حقوقشان به عنوان شهروند، زن و مادر زندانی، از جمله ملاقات با کودکانشان در روزی جدا و در فضایی امنتر، با تغییر مدیریت و برای اعمال فشار به آنها ملغی شد. گرچه بر اساس تحقیقات من، همین حق و امکان ساده در هیچ زندان زنان دیگری به زنان زندانی با جرایم سیاسی-عقیدتی یا عمومی داده نشده است. در طول دهههای گذشته، کودکان ساکن در زندان همراه مادران زندانی نیز انواع فشارها و خشونت را تجربه کردهاند.
بنابر آنچه تا کنون از این زندان و بندهای زنان سایر زندانها در ایران مستند شده است، نگرانی فعالان از سلامت زنان حامله و کودکان نوزادی که در حال حاضر در بند زنان زندان اوین به سر میبرند، نگرانی جدی و موجهی است.
درخواست برای رسیدگی به وضعیت حضور زنان حامله و کودکان در زندان اوین، درخواست برای اجرای استانداردهای رفتار با زندانیان (قواعد ماندلا) و رفتار با زندانیان زن (قواعد بانکوک)، اجرای پیماننامه حقوقکودک در این زندان و قوانین موجود داخلی جمهوری اسلامی و به صورت قاعده، در تمام زندانهای کشور است.