بیهوده و بیربط گویی سیاستمداران مختص به هیچ کشوری نیست، اما سیاستمداران جمهوری اسلامی آن را به درجه و سطحی نوین ارتقاء دادهاند. مقامات بیهودهگو (سخنانی که معنای محصلی ندارند و اطلاعاتی را انتقال نمیدهند) و بیربط گو (از فرط اغراق و مبالغه در عین واقعنمایی ربطی با واقعیت ندارند)، در جمهوری اسلامی بسیارند اما دو نفر که از همه در میزان و بسامد بیهودهگویی و بی ربط گویی پیشی میگیرند رئیس سازمان بسیج، محمد رضا نقدی و معاون اول احمدی نژاد در دور دوم، محمدرضا رحیمی هستند.
این دو احساس مسئولیت میکنند همه مواضع رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت را به زبان افراد کمسواد (بسیجیان و بخشی از کارکنان دولت که در دوره احمدی نژاد استخدام شدند) ترجمه کنند و در عین حال آنها را به تحرک نیز وادارند.
نقدی و رحیمی احساس مسئولیت میکنند همه مواضع رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت را به زبان افراد کمسواد ترجمه کنند و در عین حال آنها را به تحرک نیز وادارند.
ترکیب این دو هدف در ذهن کسانی که خود هیچگاه و در هیچ رشتهای آموزشی نداشته و صرفا به دلیل معاود بودن و ظرفیت فرمانبری و قساوت به این مقامات گماشته شدهاند، بدانجا انجامیده که آنها بیشترین و بیهودهترین مطالب را به زبان میآورند.
سخن بیهوده و سخن بیربط با سخن دروغ یا مغالطه متفاوت است. بیهوده سخنی است که هیچ مبنایی نمیتوان برای آن یافت (نه تحلیلی است، نه تخیلی و نه برخاسته از روی احساس) و اغلب علیه گوینده عمل میکند. سخن بیربط نیز نوعی هذیان گویی است. بیهودهگویان جدی سخن میگویند اما سخنانشان به لطیفه و شوخی شبیهتر است.
بازنده برنده است
نقدی در باب نتایج انتخابات ۹۲ چنان سخن میگوید که گویی جلیلی پیروز شده است: “بیگانگان به دنبال این بودند که سناریوی انتخابات به شکل رقابت کاندیداها بر سر سازشکاری باشد… در عمل قضیه برعکس شد و رقابت اصلی بین کاندیداها در زمینه رقابت در گفتمان مقاومت شکل گرفت و مسئله مهم در انتخابات همین بود که گفتمان مقاومت در انتخابات پیروز شد و پیروز نهایی انتخابات نظام و مردم بودند.” (ایسنا ۱۷ تیر ۱۳۹۲)
محمد رضا نقدی برای اخباری که به دست میدهد نیازی به منبع و مشاهده ندارد و گترهای سخنانی را در هوا میپراکند.
این سخنان نشان میدهد که رئیس سازمان بسیج مناظرات میان نامزدها را تماشا نکرده یا فرض میکند مخاطبانش تماشا نکردهاند
اعتدال یعنی شجاعت
نقدی برای آن که مواضع روحانی را عین مواضع خامنهای و خودش جلوه دهد تعریف تازهای از اعتدال به معنای شجاعت ارائه میکند: “اعتدال یعنی نترسیدن از دشمن، محاسبه درست تحرکات دشمن و مبارزه عاقلانه با او و در یک کلام یعنی شجاعت و وا ندادن.” (ایسنا ۱۷ تیر ۱۳۹۲)
مقامات جمهوری اسلامی تصور میکنند زبان نیز مانند درآمد نفت و تودهی بی شکل فقرا و بیکاران است که هر طور بخواهند آن را مصرف کنند.
از ۲ تا ۹۰ درصد
محمد رضا نقدی برای اخباری که به دست میدهد نیازی به منبع و مشاهده ندارد و گترهای سخنانی را در هوا میپراکند: “در سال ۸۸ اگر فرد بازنده با دادن بیانیهای نتیجه انتخابات را قبول میکرد امروزه اگر کاندیدا میشد بالای ۹۰ درصد رای داشت ولی با آشوبهایی که ایجاد کرد امروز حتی ۲ رای هم ندارد.” (ایسنا ۹ اردیبهشت ۱۳۹۲)
او تصور میکند با تن در دادن افراد به ولایت خامنهای و قبول داشتن وی به عنوان فصلالخطاب رای آنها از ۲ درصد به ۹۰ درصد افزایش مییابد.
کاخ سفید و نبش قبر حجر بن عدی
او میگوید: “دستور اصلی جسارت به مدفن پاک حجر بن عدی را کاخ سفید صادر کرده است.” (الف ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲) وی برای این سخنان هیچ مدرک و شاهدی ارائه نمیکند. او در این سخن مواضع کاخ سفید را با گروهی از سلفیها یکی میکند.
نقدی در باب نتایج انتخابات ۹۲ چنان سخن میگوید که گویی جلیلی پیروز شده است.
تروریستها عضو جنبش اشغال وال استریت
خبری از رسانههای امریکایی نیست که توسط مقامات جمهوری اسلامی مورد انکار و دستکاری قرار نگیرد، حتی کشته شدن ۲۶ دانش آموز و کادر مدرسه.
نقدی این رویداد را بدون هیچ شاهدی به جنبش والاستریت مرتبط میکند در حالی که فعالان جنبش والاستریت با این گونه اقدامات مخالفت کردهاند: “حوادث امروز در آمریکا [بمبگذاری بوستون] نتیجه باز شدن دمل چرکین سرکوب قیام ۹۹ درصدی است…این دو نفر [بمبگذاران بوستون] از مبارزین قیام ۹۹ درصدی آمریکا بودند که رژیم آمریکا قصد از بین بردن آنها را داشت.” (تابناک ۷ اردیبهشت ۱۳۹۲)
ربط دادن امور بی ربط مثل بمبگذاری بوستون به جنبش اشغال وال استریت هم یکی از مشکلات مقامات جمهوری اسلامی است.
کار خودشونه
او همچنین بمبگذاری بوستون را نیز همانند حوادث ۱۱ سپتامبر ساختگی و نمایش دولت امریکا معرفی میکند: “کسی که بتواند تصویری از ۲۶ دانش آموز کشته شده در مدرسه آمریکایی را نشان دهد به جایزه حج تمتع تشویق خواهد شد چرا که هیچ کس نمیداند حادثه چه بوده و چه بلایی بر سر قربانیان آمده است.” (همانجا)
در ایالات متحده عکس تک تک قربانیان منتشر شد و خانوادههای قربانیان با رئیس جمهور ملاقات داشتند. خانوادههای قربانیان برای تصویب قانون جدیدی جهت محدود کردن خرید و فروش سلاح به واشینگتن سفر کردند.
از زمان حضرت آدم
دولت احمدینژاد در گزارشدهی خود این سنت را پایه گذاری کرد که دستاوردهای خود را با دستاوردهای جامعه بشری از آغاز خلقت (به تصور دینداران) مقایسه کند.
گزافهگویی و مداحی در دوران احمدینژاد شدیدا گسترش یافت تا آنجا که رحیمی در تملق رییسش گفت: “به نام خدا و به نام مقام معظم رهبری و به نام رییسجمهور.”
آمارهای صنعت و مسکن تا آمارهای کتاب و فیلم در دولت احمدینژاد با آین آمارها از آغاز تا این دولت مقایسه شدهاند: “از زمان حضرت آدم تاکنون برای هیچ پروژهای چون مسکن مهر کار نشده است.” (محمد رضا رحیمی، ۱۲ تیر ۱۳۹۲)
برخی نیز از حضرت آدم گذشته و دستاوردهای دولت احمدینژاد را با دوران مشروطه تا دولت وی مقایسه میکنند. (حسین شریعتمداری، کیهان، ۱۹ تیر ۱۳۹۲)
تملق رئیس
تملق و مداحی در دوران احمدینژاد شدیدا گسترش یافت تا آنجا که معاون اول رئیس دولت تملق رئیسش را میگوید: “انشاءالله از شما فرزندی به دنیا بیاید که احمدینژاد شود.” (۸ خرداد ۱۳۹۲) یا او را در کنار خدا قرار میدهد: “به نام خدا و به نام مقام معظم رهبری و به نام رییسجمهور.” (۱۹ آذر ۱۳۹۱)
برای کسانی که واقعا به خدای ادیان ابراهیمی ایمان دارند گذاشتن خامنهای و احمدینژاد در کنار خداوند یا شرک است یا هذیانگویی.
خونهای ۹ دی
رحیمی در مورد تظاهرات دولتی ۹ دی میگوید: “خون عزیزانی که در حماسه ۹ دی بر کف خیابانها ریخت مهر تاییدی بر خلوص اصحاب امام حسین که همه ناپاکیها را از خیابانهای تهران زدودند.” (۹ دی ۱۳۹۱) او نه تنها این جمله را به درستی بیان نکرده بلکه در مورد کشته شدن افراد در ۹ دی دروغ میگوید مگر آن که کسانی کشته شده باشند و حکومت آن را پنهان کرده باشد. هیچ سازمان خبری داخلی و خارجی گزارشی از کشته شدن کسی در ۹ دی ۱۳۸۸ نداده است.
نجس بودن دلار
واکنش معاون اول رئیس دولت در برابر تحریمها بیان واقعیتی است که رخ داده است: “دلار و یورو را از سبد ارزی خارج خواهیم کرد و جای آن ریال و پول هر کشوری که با ما همکاری کند را قرار میدهیم چرا که این ارزها را نجس میدانیم و نفت را هم به دلار و یورو نخواهیم فروخت.” (۱۸ مرداد ۱۳۸۹)
رحیمی در مدح طرحهای عمرانی احمدینژاد گفت:”از زمان حضرت آدم تاکنون برای هیچ پروژهای چون مسکن مهر کار نشده است.”
اینها کارهایی نیستند که حکومت و دولت تصمیم گرفته باشند انجام دهند بلکه باید چنین رویهای را در پیش میگرفتند. در پیش گرفتن این رویه دیگر رجزخوانی و دادن حکم فقهی برای دلار ندارد.
خرفتها و گلهدارها و چادر به سرها
کسانی که هنوز از روابط خارجی دولت احمدینژاد دفاع میکنند باید این سخنان رحیمی را دوباره بخوانند: “این کشور (انگلستان) هیچ ندارد و نه آدمهایش آدم و نه مسئولانش مسئول هستند… یک مشت خرفت هستند که مافیا بر آنها حاکم است. ۵۰۰ سال دنیا را غارت کردند و جوانی که الان آمده است احمقتر از قبلی است.” (۱۸ مرداد ۱۳۸۹ سومین روز اجلاس روسای آموزش و پرورش مناطق سراسر کشور)
او فقط به کشورهایی که سابقه استعمار دارند حمله نمیکند بلکه همه را به طور مساوی مورد عنایت قرار میدهد: “سازمان ملل بیخاصیت و وابسته است. ۲۷ کشور اروپایی تحریم جدیدی علیه ایران انجام دادند و استرالیاییها که یک مشت گلهدار هستند نیز به آنها پیوستهاند.” (۱۸ مرداد ۱۳۸۹)
چنان که میبینید او فقط به دولتها توهین نمیکند بلکه به شهروندان نیز حمله میکند.
معاون رئیس جمهور در بیان ذلت دولتهای غربی در تحریم جمهوری اسلامی به تعبیر “چادر به سر” متوسل شده است: “امروز برخی از کشورهای خارجی و غربی تحریم کننده نفت ایران ذلیل و چادر به سر شدهاند.” (رحیمی، ۲۸ فروردین ۱۳۹۲) این در حالی است که مقامات جمهوری اسلامی در دوران خامنهای باتبعیت از وی چادر را حجاب برتر میدانند. بدین ترتیب حجاب برتر جمهوری اسلامی در چارچوب باورهای مقامات زن ستیز این نظام نماد ذلت است.
چرا افرادی چنین مخبط را در راس سازمان بسیج و معاونت رئیس دولت قرار میدهند؟ خامنهای و احمدینژاد میدانند کسانی چنین فارغالعقل و سبکسر میتوانند از آنها تبعیت کرده و آماده کشتن و زدن مردم در خیابانها یا تاراج بیتالمال باشند.
استبداد عمدتا با چنین نیروهایی برقرار میماند. به همین دلیل است که این گونه افراد مقرب درگاه و مورد مشورت هستند و نه کارشناسان و نخبگان.
برایم تعجب آور است که جناب محمدی وقط و انرژی خود را صرف بیان لاطعلات ادمهائی از تیپ نقدی که اگر از عراق رانده نشده بود حداکثر شغلش باربری لوازم زوار و یا نوحه خوانی در نجف و یا کربلا بود و دیگر رحیمی که بقول دوستی ازاده کرد مایه ننگ کردان است.
تهمورث / 15 July 2013