آنچه که می‌خوانید:

نن گلدین از مهم‌ترین هنرمندان عکاس آمریکاست. در سال‌هایی که هنوز شبکه‌های اجتماعی به وجود نیامده بودند، او از دریچه دوربین‌اش زندگی روزانه جاماندگان و طردشدگان را نشان می‌داد اما نه از بیرون، بلکه از درون و از یک منظر شخصی.
او که در سال ۱۹۵۳ متولد شده در چهارده سالگی از والدین‌اش جدا شد، در مدرسه هنرهای زیبای بوستون تحصیل کرد و سپس به نیویورک نقل مکان کرد. تاکنون صدها مصاحبه با او و کتاب‌هایی هم درباره او منتشر شده و دو فیلم نیز بر اساس زندگی او ساخته شده است. خودکشی خواهرش هنگامی که او فقط یازده سال داشت تأثیر عمیقی بر او به جای گذاشت.
او از هر آنچه که در زندگی روزانه‌اش جاری و ساری بود عکس می‌گرفت: عشق، سکس، مواد مخدر، نشئگی، خماری، درد، سرخوردگی و اشتیاق. سوژه هم هر کسی، در هر جایی می‌توانست باشد: در رختخواب، روی چاهک مستراح، در حمام یا در مهمانی. نن یک هدف داشت و آن هم این بود که همه چیز را آشکار کند، اما تا بدان حد که دیگران آمادگی‌اش را دارند. تصاویر می‌بایست همه واقعیت را نشان دهند.
نن گلدین همیشه در مصاحبه‌هایش به تأکید گفته است که عشق انگیزه اصلی او بوده است. او همیشه فقط از کسانی را عکاسی می‌کرد که آن‌ها را زیبا می‌پنداشت.
یکی از غم‌انگیزترین عکس‌ها در «تصنیف وابستگی جنسی» عکسی از اوست با زیرچشمان کبود. بریان، معشوق نن از روی خشم و حسادت چنان کتکش زده بود که نزدیک بود نابینا شود. او می‌گوید از آن لحظه عکس گرفت که دیگر هرگز به نزد برایان برنگردد. در همان حال این عکس به زنانی که خشونت دیده‌اند کمک می‌کند که بدون احساس شرم، خودشان را بیان کنند.
نن با وجود آنکه از یک خانواده یهودی‌ست اما از حقوق فلسطینی‌ها دفاع می‌کند و خواهان تحریم اسرائیل و هنرمندان اسرائیلی‌ست. او در مصاحبه‌ای درباره دوران ما گفته است: «من هرگز زمانه‌ای چنین وحشتناک را تجربه نکرده‌ام.»
او با اینستاگرام میانه خوبی ندارد. (می‌گوید آخر و عاقبت خوبی ندارد) عکاسی هم نمی‌کند. همسایگانش می‌گویند گاهی می‌توان او را در بروکلین دید که دارد از گوشه آسمان، از یک ابر عکس می‌گیرد.

نن گلدین یک هنرمند رادیکال و واقع‌گرا است. هنر او به ویژه حالا که دوباره کارزارهای انتخاباتی در آمریکا به راه افتاده، نمایانگر زندگی آمریکایی‌هایی‌ست که به ندرت در واشنگتن کسی در پی حمایت از منافع آنان است. افرادی که از جامعه جدا و یا رانده و طرد شده‌اند، تن‌فروشان، معتادان، بیماران و همه آن‌ها که از قالب‌های متعارف خارج شده‌اند و نمی‌توان آن‌ها را در طبقه‌های اجتماعی جای داد. گلدین با تصاویرش به آمریکای بی‌صدا، به آمریکای سرکش اما جامانده صدا و چهره می‌دهد.

نن گلدین شیفته درگ‌کوئین‌هاست. او در مصاحبه‌ای گفته است در سال ۱۹۷۴ که تحصیل در رشته عکاسی هنری را آغاز کرد، ابتدا هدفش این بود که عکاس مد شود و عکس دوستان درگ‌کوئین خود را روی جلد مجله «ووگ» بیاورد. این یک هدف بسیار بلندپروازانه بود. زیرا در آن سال‌ها درگ‌کوئین‌ها فقط شب‌ها جرأت می‌کردند که با پوشش دلخواهشان به خیابان‌ها بیایند. گلدین گفته است:

من هرگز ترنس‌ها را به چشم مردانی که لباس زنانه می‌پوشند ندیده‌ام. آن‌ها را به عنوان یک جنسیت سوم دیده‌ام که معنی کامل‌تری هم در مقایسه با دو جنسیت دیگر دارد.

این آشنایی و شیفتگی به دوران کودکی گلدین برمی‌گردد. دیوید آرمسترانگ، بهترین دوست او در مدرسه یک درگ کوئین بود. به تشویق نن او ابتدا خود را به عنوان یک همجنسگرا معرفی کرد و سپس شروع کرد به پوشیدن لباس‌های زنانه باشکوه. نن این روند توسعه شخصیتی را با یک دوربین پولاروید ثبت کرده است.

https://www.instagram.com/p/C-VHKamNfVB/

Ad placeholder

نه یک نظاره‌گر بی‌طرف

زندگی شخصی نن گلدین از همان آغاز با هنر او درآمیخته بود. او هیچگاه مشاهده‌‌کننده و نظاره‌گر بی‌طرف نبوده است. او که در سال ۱۹۵۳ متولد شده در چهارده سالگی از والدین‌اش جدا شد، در مدرسه هنرهای زیبای بوستون تحصیل کرد و سپس به نیویورک نقل مکان کرد. تاکنون صدها مصاحبه با او و کتاب‌هایی هم درباره او منتشر شده و دو فیلم نیز بر اساس زندگی او ساخته شده است.

‌سال‌های نخست دهه ۱۹۷۰ در بوستون از بهترین سال‌های زندگی گلدین است. او با دیوید آرمسترانگ و پنج رفیق دیگر قایقی در بوستون اجاره کرده بودند و در آن قایق زندگی می‌کردند. زندگی آن‌ها در چند کلمه خلاصه می‌شد: پول کم، غذای کم، و مواد مخدر زیاد از جمله داروهای روان‌گردان. لباس‌های دست دوم از فروشگاه گودویل ( Goodwill) و شب‌زنده‌داری در کلاب آدرساید (Other Side) نن در مستندی گفته است:

به نظر می‌رسید که ما همه از آمریکا فرار کرده‌ایم.

نن که در یک خانواده یهودی محافظه‌کار پرورش پیدا کرده بود می‌خواست از مادرش متمایز باشد. شعار مادر هم این بود: فقط در و همسایه‌ها نفهمند. مهم حفظ آبرو بود و نه حقیقت آنچه که هستی و اینطور بود که هر کس در آن خانواده با مشکلات و بدبختی‌های خودش تنها می‌ماند. نن این وضعیت را به عنوان خفقان و دروغ درک می‌کرد. برای همین هم در هنرش تلاش می‌کند خصوصی‌ترین امور زندگی را بی‌هیچ پروایی بیان کند. ناگفته نماند که وقتی او یازده سال داشت، خواهر بزرگ‌ترش خود را زیر قطار انداخت و خودکشی کرد. گفته بودند او دیوانه شده است. بعدها معلوم شد که خواهرش مورد سوءاستفاده جنسی قرار گرفته بود. در گزارش بیمارستان روانی آمده بود که در واقع نه دوشیزه گلدین، بلکه مادر او، خانم گلدین به درمان عاجل نیاز دارد. 

نن دو برادر هم دارد که از آن‌ها هرگز حرف و سخنی در میان نیاورده. مرگ خواهر اما تأثیر عمیقی در او گذاشته است. می‌توان گفت زندگی او به عنوان یک هنرمند سرکش زندگی مطلوبی بود که خواهرش می‌خواست در پیش بگیرد اما امکانش از او دریغ شده بود. از مه تا ژوئن سال جاری رابطه او با خواهرش موضوع نمایشگاهی در لندن بود:

 سال‌های زندگی در نیویورک

اواخر دهه ۱۹۷۰ نن ناگزیر از بوستون به نیویورک نقل مکان کرد. در منهتن در یک عمارت مخوف، یک آپارتمان درب و داغان بدون پنجره اجاره کرده بود. او در حلقه‌ای دوستانش زندگی را می‌گذراند. همواره دوربینی هم به گردن داشت. او از هر آنچه که در زندگی روزانه‌اش جاری و ساری بود عکس می‌گرفت: عشق، سکس، مواد مخدر، نشئگی، خماری، درد، سرخوردگی و اشتیاق. سوژه هم هر کسی، در هر جایی می‌توانست باشد: در رختخواب، روی چاهک مستراح، در حمام یا در مهمانی. نن یک هدف داشت و آن هم این بود که همه چیز را آشکار کند، اما تا بدان حد که دیگران آمادگی‌اش را دارند. تصاویر می‌بایست همه واقعیت را نشان دهند. او در مصاحبه‌ای گفته است:

هرگز حتی یک روتختی را صاف نکرده‌ام.

او این تصاویر را به شکل اسلایدهایی با موسیقی در حلقه دوستانش به نمایش می‌گذاشت. گاهی تشویق می شد و گاهی هم او را هو می‌کردند. نن بسته به واکنش دوستان، عکسی را حذف می‌کرد یا عکس تازه‌ای به مجموعه می‌افزود. هر کس هم صاحب عکس خودش بود و می‌توانست عکس‌اش را از مجموعه خارج یا پاره کند.

نن بارها گفته است که از روی عشق عکاسی می‌کرد و می‌خواست به دوستانش نشان دهد که چقدر زیبا هستند. این مجموعه به تدریج ارتقا پیدا کرد و با عنوان «تصنیف وابستگی جنسی» به مهم‌ترین اثر او بدل شد. امروزه در اغلب موزه‌ها این مجموعه را به نمایش می‌گذارند.

https://www.instagram.com/p/C-VF1s4NKMk/

عکس‌های این مجموعه در سال‌های دهه ۱۹۸۰ به خاطر برهنگی در بیان تصویری رادیکال بودند. موضوع اغلب عکس‌ها هم رابطه پیچیده بین آدم‌ها، فروپاشی سلطه در روابط زناشویی، تغییر ماهیت عشق در رابطه به یک چیز دیگر، تسلیم یا جدایی‌ست. در اغلب تصاویر می‌توان نن را با موهای فر خورده‌اش دید: جوانانی که سیگار دود می‌کنند، می‌رقصند، یا مونوپولی بازی می‌کنند، زوج‌هایی که در حال رانندگی هستند، زوج‌هایی که همدیگر را در آغوش گرفته‌اند یا در حال آمیزش‌اند، زنی که می‌گرید، مردی که مست است، تخت‌خواب‌های آشفته، آپارتمان‌های به هم ریخته. احساس تنهایی و افسردگی.

https://www.instagram.com/p/C-VFuxNN1Tn/

 عکس‌ها حاشیه‌نویسی هم دارند: نام سوژه، محل و تاریخ عکاسی. ظاهراً عکس‌ها تصادفی گرفته شده‌اند. اما با نگاهی دقیق‌تر می‌توان ترکیب‌بندی آن‌ها را درک کرد. رنگ‌ها تند و سوژه‌ها نزدیک‌اند به ما. عکاس به فن توجه ندارد. او در پی حقیقت و صداقت یک لحظه است. نن گلدین همیشه در مصاحبه‌هایش به تأکید گفته است که عشق انگیزه اصلی او بوده است. او همیشه فقط از کسانی را عکاسی می‌کرد که آن‌ها را زیبا می‌پنداشت.

https://www.instagram.com/p/C-VFoydNtqb/

این عکس‌ها را می‌توان به عنوان دفترچه خاطرات نن هم دید. دفترچه خاطراتی که سیاسی هم هست. او مدتی به دلیل فقر به تن‌فروشی روی آورده بود و بعدش هم در یک بار کار گرفت. زنان دیگری هم که قبلا تن‌فروشی می‌کردند در این بار کار می‌کردند. یکی از غم‌انگیزترین عکس‌ها در «تصنیف وابستگی جنسی» عکسی از اوست با زیرچشمان کبود.

https://www.instagram.com/p/C-VFii5tyA2/

بریان، معشوق نن از روی خشم و حسادت چنان کتکش زده بود که نزدیک بود نابینا شود. او می‌گوید از آن لحظه عکس گرفت که دیگر هرگز به نزد برایان برنگردد. در همان حال این عکس به زنانی که خشونت دیده‌اند کمک می‌کند که بدون احساس شرم، خودشان را بیان کنند. این ماجرا در سال ۱۹۸۴ اتفاق افتاد. ظاهراً «مهمانی» دیگر به پایان رسیده بود.

Ad placeholder

اعتیاد و سپس رهایی

بعد از تحمل آن خشونت، نن گلدین ماه‌ها خودش را در خانه حبس کرد. تنها ارتباط او با یک یک موادفروش بود. در ۱۹۸۹ ترک کرد و بعدش هم دوستانش یکی بعد از دیگری به ایدز مبتلا می‌شدند. او برای حمایت از بیماران مبتلا به ایدز یک نمایشگاه برگزار کرد. در آن زمان گمان می‌رفت که ایدز بیماری همجنسگرایان است. یک جور طاعون، یک جور مجازات.

در سال ۲۰۱۴ بعد از یک عمل جراحی ساده، پزشک برای او داروی مسکن اکسی‌کانتین را تجویز کرد. غافل از آنکه به شخصی که به بیماری اعتیاد مبتلا بوده، داروی اعتیادآور نباید داد. نن مجددا معتاد شد و مجددا ترک کرد و بعد که پیگیری کرد متوجه شد خانواده سکلر که شرکت تولیدکننده داروی اکسی‌کانتین را در تملک دارند، در بازار هنر هم سرمایه‌گذاری می‌کنند. فیلم «تمام زیبایی و خون‌ریزی» داستان تلاش گلدین برای افشای نقش خانواده سکلر در اپیدمی اعتیاد به داروهای مسکن و مخدر است. او گروه حمایتی «پین» (P.A.I.N؛ مخففِ «Prescription Addiction Intervention Now») را هم تأسیس کرد. «P.A.I.N» موزه‌ها و سایر مؤسسات هنری را هدف قرار می‌دهد تا جامعه هنری را در رابطه با همکاری خود با خانواده سَکلر مسئول بداند.

نن با وجود آنکه از یک خانواده یهودی‌ست اما از حقوق فلسطینی‌ها دفاع می‌کند و خواهان تحریم اسرائیل و هنرمندان اسرائیلی‌ست. به خاطر این رویکرد هدف انتقاداتی هم قرار گرفته است. او در مصاحبه‌ای درباره دوران ما گفته است:

من هرگز زمانه‌ای چنین وحشتناک را تجربه نکرده‌ام.

او با اینستاگرام میانه خوبی ندارد. (می‌گوید آخر و عاقبت خوبی ندارد) عکاسی هم نمی‌کند. همسایگانش می‌گویند گاهی می‌توان او را در بروکلین دید که دارد از گوشه آسمان، از یک ابر عکس می‌گیرد.

Ad placeholder