❗️هشدار: این گزارش حاوی اشاره و توضیح آزار جنسی کودکان است و می‌تواند بسیار آزاردهنده باشد.

نامش ایمان خلیف، بوکسور الجزایری است که در سبک‌وزن زنان به مدال طلای المپیک ۲۰۲۴ رسیده است. پس از آنکه این زن غیرسفیدپوست توانست در ۴۶ ثانیه بر یک زن اروپایی سفیدپوست برنده شود، از مقام‌های ارشد ایتالیا، مانند نخست‌وزیر این کشور گرفته تا چهره‌های ورزشی فارسی‌زبان مانند سام رجبی، انگشت اتهام را به سمت جنسیت او گرفتند و گفتند که او یک زن نیست و این بازی منصفانه نبوده است. حرف‌هایی که به سرعت تکذیب شد.

در قسمت نخست این مجموعه گزارش‌ها، به سراغ این رفتیم که ماجرای ایمان خلیف چیست؟ آیا جنس و هورمون به‌تنهایی می‌تواند یک ورزشکار را قوی‌تر کند؟ و اینکه چرا حرفی از مردان ورزشکار المپیک نیست که سطح توستوسترون پایین‌تر از زنان دارند؟

در کنار آنچه معترضان به ایمان خلیف «دفاع از حقوق زنان» خواندند، این سوال مطرح است که چرا دیگر موارد المپیک پاریس این‌چنین سوال‌برانگیز نشدند؟

در قسمت دوم این مجموعه گزارش‌ها، به سراغ یک مرد سفیدپوست بلوند اروپایی می‌رویم: استیفن فان دِ وِلدِه (Steven van de Velde) که در ۱۹ سالگی از هلند به بریتانیا سفر کرد تا یک کودک ۱۲ ساله را ببیند که در فیسبوک برایش درخواست دوستی فرستاد و سپس با هم چت کردند. نتیجه این دیدار، تجاوز جنسی به این کودک بود. به‌رغم اینکه هلند درنهایت او را به بریتانیا تحویل داد و در دادگاه مجرم شناخته شد، او اجازه بازی در رقابت‌های المپیک را دریافت کرد.

https://www.instagram.com/p/C-deC6UylQH/?igsh=MTh0dTBnZGJ2N3NoZA==

جهان مردسالاری با تکیه بر نظریه‌های راست افراطی -مانند ادعاهای جمهوری اسلامی – می‌گوید زنان و مردان برابر همدیگر نیستند. در این چهارچوب فکری، مردان برتر از زنان قرار می‌گیرند و زن، «جنس دوم» است. در حالی که نگرانی اصلی در این است که چه چیزی را جلوی چشمان کودکانمان قرار می‌دهیم و چه به آنها آموزش می‌دهیم، [جهان مردسالاری] بیشتر نگران بازی یک زن بوکسور با زنی دیگر است که برابر استانداردهای مردسالارانه آنها نیست تا این‌که نگران حضور یک کودک‌آزار در صحنه ورزش حرفه‌ای باشد.

https://www.instagram.com/p/C-fqWx6paBQ/?igsh=YjFjc2lwODlpMjMw

سوالی که در این گزارش بررسی می‌شود، همین است: چه به کودکانمان آموزش می‌دهیم؟ و بخشی از جامعه در زمان اعتراض به ایمان خلیف، صدای چه گروهی را تکرار می‌کنند؟

Ad placeholder

آزار کودکی که در فیسبوک درخواست دوستی فرستاده بود

در سال ۲۰۱۴ میلادی فان دِ وِلدِه ۱۹ ساله بود و در شبکه اجتماعی فیسبوک درخواست دوستی از یک دختربچه ۱۲ ساله دریافت کرد. برای عضویت در فیسبوک، فرد بایستی حداقل ۱۳ ساله باشد؛ هرچند متا، شرکت صاحب فیسبوک، اینستاگرام و واتس‌آپ در عمل چندان اهمیتی به سن افراد نشان نمی‌دهد.

پژوهش‌های متعدد می‌گویند شبکه‌های اجتماعی، بخصوص اینستاگرام در حال حاضر امن‌ترین مکان برای فریب کودکان و آزار فیزیکی و جنسی آنان است.

فان دِ وِلدِه در اوت ۲۰۱۴، به بریتانیا سفر کرد و وارد میلتون کینز (Milton Keynes) در ۸۰ کیلومتری شمال غربی لندن شد تا این دختربچه را ببیند، هرچند از سن او آگاه بود. او بعدها گفت ابتدا فکر می‌کرده این دختر ۱۶ ساله است اما در زمان دیدار می‌دانست او کمتر از این سن دارد.

۱۶ سال در اغلب کشورهای غربی، سنی است که فرد می‌تواند رابطه جنسی داشته باشد اما تا پیش از ۱۸ سالگی، نباید فاصله سنی بین افراد باشد. مثلا اگر یک فرد ۶۰ ساله سراغ یک بچه ۱۶ ساله برود، در جایی مانند کالیفرنیا به تجاوز متهم می‌شود.

در نخستین ملاقات، فان دِ وِلدِه کودک ۱۲ ساله را مست کرد و سپس در محدوده یک دریاچه به او تجاوز کرد. آن شب، او تلاش کرد تا به همراه این کودک در هتل اتاق بگیرد، اما به آن‌ها اتاقی داده نشد. چون رابطه او با این کودک مشخص نبود. این کودک به والدینش گفته بود در خانه یکی از دوستانش شب را می‌گذراند. آنها آن شب را زیر یک پلکان خوابیدند و روز بعد، فان دِ وِلدِه دو مرتبه دیگر به این کودک تجاوز جنسی کرد، هرچند کودک به او در زمان تجاوز گفت: «داری اذیتم می‌کنی».

پس از آن، فان دِ وِلدِه به هلند بازگشت ولی به کودک گفت به کلینیک سکس برود و قرص بعد سکس بگیرد. قرص بعد سکس (morning after pills) مانع حاملگی بعد از آمیزش جنسی می‌شود. به افرادی که در معرض سکس پرخطر (بدون استفاده از کاندوم) و یا تجاوز جنسی قرار می‌گیرند، مصرف داروی پِپ در ۷۲ ساعت نخست پس از رابطه هم توصیه می‌شود که جلوی ابتلای فرد به ویروس اچ‌آی‌وی را می‌گیرد.

در برخی کشورها مانند بریتانیا، کودکان هم حق دسترسی آزاد و حتی ناشناس به کلینیک‌های درمانی دارند تا در محیطی امن، سوال بپرسند، آگاهی بگیرند، به کاندوم و تست‌های بیماری‌های مرتبط به آمیزش جنسی دسترسی پیدا کنند. کارمندان این کلینیک سکس نخستین جایی بودند که نسبت به این تجاوز هشدار دادند.

فان دِ وِلدِه در ۲۰۱۶ میلادی در هلند بازداشت و تحویل بریتانیا شد. تا آن زمان، کودک احساس ندامت می‌کرد، به خودآزاری روی آورده بود و یک مرتبه هم دچار سوءمصرف (اوردوز overdos) شده بود. در مارچ آن سال، فان دِ وِلدِه در دادگاه خود را در اتهام «سه مرتبه تجاوز جنسی به کودک زیر ۱۳ سال» مجرم معرفی کرد. قاضی او را به چهار سال زندان محکوم کرد و نام او در فهرست آزارگرهای جنسی بریتانیا قرار گرفت.

وقتی نام فردی در چنین فهرستی قرار می‌گیرد، اگر او به محله‌ای تازه برای اقامت وارد شود، رسانه‌های محلی بایستی خبر جابه‌جایی او را همراه با عکس و مشخصاتش منتشر کنند. در برخی کشورها، فردی که در فهرست آزارگرهای جنسی قرار گرفته باشد، بایستی خود را به‌همراه جرمش به همسایه‌هایش معرفی کند و نمی‌تواند به بسیاری از مکان‌ها، مانند مدارس، نزدیک شود. یعنی زندان تمام شده، اما فرد همچنان برای جامعه خطرناک است. برای همین جابه‌جایی و حضورش در هر مکانی بایستی در معرض دید عموم جامعه قرار داشته باشد.

این افراد اغلب در احکام دادگاهشان از برخی حقوق شهروندی‌شان محروم می‌شوند. به‌عنوان مثال، اغلب نمی‌توانند صاحب جایگاه قدرتمند در یک شرکت یا موسسه باشند چون این جایگاه می‌تواند به آنها اجازه دهد تا دوباره دست به آزار جنسی بزنند.

طبق قراردادهای بین هلند و بریتانیا، فان دِ وِلدِه برای گذراندن دوران حبس خود به هلند بازگردانده شد. در هلند، پرونده او دوباره بررسی شد و اتهام او را طبق قوانین محلی، به «عمل جنسی بر خلاف نرم‌های اجتماعی و اخلاقی» تبدیل کردند و درنهایت این ورزشکار پس از ۱۳ ماه از زندان آزاد شد.

فان دِ وِلدِه پس از آن‌که در ۲۰۱۷ میلادی از زندان آزاد شد، بدون اینکه مدرکی ارائه دهد رسانه‌ها را در جرم خود مقصر شناخت و بدون توجیهی گفت نمی‌شود او را «پدوفیل» (آزارگر جنسی کودک) خطاب کرد. گروه‌های مدافع کودکان این صحبت او را نشانه‌ای از عدم اصلاح جرمی که انجام داده‌ است، خوانده‌اند.

توضیح: پدوفیل در تعریف دقیق‌تر به فردی گفته می‌شود که صرفاً یا به طور بخصوص به کودکان میل جنسی دارد. همه افرادی که پدوفیل هستند بر مبنای میل خود عمل نمی‌کنند و الزاماً دست به آزار جنسی یا تجاوز به کودکان نمی‌زنند. بنابراین پدوفیل الزاماً به معنی آزارگرجنسی نیست.

در ۲۰۱۸ میلادی و پس از بازگشت فان دِ وِلدِه به ورزش حرفه‌ای، او در یک مصاحبه ادعا کرد که «وقتی آماده نبودم، تصمیمی گرفتم، یک نوجوان بودم که هنوز داشت می‌فهمید چی به چی است. گم شده بودم». او گفت: «این بزرگ‌ترین اشتباه زندگی‌ام بود».

اتحادیه والیبال هلند به او اجازه بازگشت به ورزش حرفه‌ای را داد و با شرط اینکه او با رسانه‌ها صحبت نکند، به فان دِ وِلدِه اجازه حضور در بازی‌های المپیک پاریس را هم دادند. او با یک شهروند آلمانی ازدواج کرده است که روان‌شناسی خوانده و می‌خواهد مأمور پلیس بشود. آنها یک کودک دارند. فان دِ وِلدِه هم‌اکنون ۲۹ ساله است و تنها ورزشکار المپیک پاریس است که مکرر در زمان بازی هو می‌شود.

Ad placeholder

فان دِ وِلدِه در مقایسه با ایمان خلیف

در مقایسه با فان دِ وِلدِه، قصه ایمان خلیف ساده‌تر است: او یک زن است، جنس او را در زمان تولد زن تشخیص داده‌اند، در مدارک شناسایی جنسیت او زن است ، در ورزش حرفه‌ای، با زنان رقابت کرده است. تنها دلیلی که او را «مرد خواندند»، می‌تواند قیافه او باشد که در چهارچوب زیبایی‌شناسی اروپایی و مردسالارانه قرار نمی‌گیرد: سفیدپوست نیست، بلوند نیست، آن‌گونه که مردسالاری سنتی می‌خواهد، «ظریف» نیست.

در مقابل، فان دِ وِلدِه سفیدپوست بلوند اروپایی است و درچهارچوب زیبایی‌شناسی سنتی اروپایی قرار می‌گیرد برای همین برای بخش مردسالارطلب جامعه، او توجیه‌پذیر است. نمونه آن را در کامنت‌های یک پست اینستاگرام شقایق نوروزی، از ادمین‌های صفحه «می توی ایران» می‌توان یافت که فعالیتش متمرکز بازگویی و حق‌خواهی در زمینه آزار جنسی است.

در این کامنت‌ها‌، برخی کاربران تاکید می‌کنند «چرا او را همچنان متجاوز خوانده‌ای» (هرچند این ورزشکار حرفه‌ای خود تأیید می‌کند که دست به تجاوز جنسی زده است)، «چرا نمی‌توانی او را ببخشی»، و اینکه آنها را یاد جمهوری اسلامی انداخته است که «بعد از محکومیت فرد دیگر امتیاز و حقی ندارد». نوروزی در روایت گذشته این بازیکن هلندی، نوشت:

بعد از هو کردن تماشاچی‌ها و شدت گرفتن انتقادات، کمیته مربوطه بیانیه‌ای منتشر کرده است که در طی آن، اتکا بر گذراندن دوره‌های محکومیت بوده است. این اتفاق یک نمونه از نمونه‌های بی‌شماری است که بررسی آن‌ها برای شناخت وجوه متعدد خشونت جنسی، از جمله پیگرد قضایی پس از وقوع خشونت، کمک‌کننده است. به ویژه که الزامی است تا به عنوان فمینیست، به وجوه متعدد زندگی خود در جهان تحت سلطه مردانگی مشکوک باشیم.

جمهوری اسلامی ساز و کار مشخصی شبیه به مدل بریتانیا، برای معرفی آزارگران جنسی در جامعه ندارد. در جمهوری اسلامی همچنان با اجازه قاضی و والدین، کودکان، بخصوص کودکان مونث به ازدواج مجبور می‌شوند و در معرض تجاوز جنسی سازمان‌یافته حکومتی قرار می‌گیرند.

شاید برای همین مخاطب فارسی‌زبان با رویه قضایی آشنا نیست که پس از آزادی فرد از زندان در برخی جرایم مانند آزار جنسی کودکان، جرم او به‌همراهش بایستی مکرر به بقیه جامعه معرفی می‌شود. چون او فردی است که دست به جرمی نابخشودنی زده است و این احتمال وجود دارد که شاید دوباره دست به این جرم بزند.

در مقایسه با سابقه آزارگری این ورزشکار مرد سفیدپوست هلندی، بلندترین صداهای اعتراض به ایمان خلیف، از طرف مردانی بود مانند سام رجبی که بی‌توجه به واقعیت و حقایق، به دروغ در ایکس نوشت:

باید هرچه زودتر این بساط مسخره در ورزش برچیده شه. ایمان خلیف بوکسور الجزایری مرد بوده، رفته ۴ تا هورمون‌تراپی ترنس شده بعد پاشده رفته المپیک زنان و یه مشت زده به آنجلا کرینی بوکسور زن ایتالیایی. آنجلا گفته تا حالا همچین مشت محکمی نخوردم. فمنیست‌ها نباید از حقوق آنجلا دفاع کنن؟

پس از آنکه مشخص شد حرف‌های رجبی درست نیست، او باری دیگر در ایکس تاکید کرد:

من کاری با اون خانم یا آقا یا ترنس… بوکسور هم ندارم که چی بوده یا نه. مسئله اینه باید جلوی این جریان انحرافی ایستاد تا حقوق افراد رعایت بشه. مثل سال گذشته که اون شناگر مرد یک شبه تصمیم گرفت زن بشه و رفت دهن همه‌ی اون زنای بیچاره‌رو تو مسابقات سرویس کرد.

چرا بعضی مانند رجبی، با احساس اینکه مردانگی‌شان در خطر گرفته است، چون یک زن آن‌گونه که آنها می‌پسندند شبیه به یک زن نیست، بدون اینکه واقعیت را بررسی کنند، دست به اعتراض می‌زنند؟ و چرا آنها در موضوع حضور یک کودک‌آزار در المپیک سکوت کرده‌اند؟

سعید وفا، همکار رادیو زمانه در موضوع محیط‌زیست، یکی از افرادی است که در ایکس به این شیوه نظر دادن اعتراض کرد و نوشت:

یکی از بدبختی‌های فضای مجازی اینه که همه احساس می‌کنند باید در سریع‌ترین فرصت ممکن، بدون هیچ تحقیق و مطالعه‌ای، در مورد هر موضوعی نظر بدن! حالا این مساله می‌تونه مسائل محیط زیستی، اقتصادی، یا پزشکی باشه. نمونه‌ی آخرش هم بحث‌هایی که سر ایمان خلیفه در گرفت! الان هم که فهمیدند او همیشه یک زن بوده، حاضر نیستند از تحلیل‌های اشتباه‌شون عقب بکشن! این‌طور نبوده که این فرد در تمام رقابت‌ها تا به الان در مقابل زن‌های دیگه پیروز شده باشه! ایمان خلیفه تا الان در مقابل ۹ زن دیگه در مبارزه شکست خورده! اینکه این فرد، با سطح بالاتر تستوسترون، به نظرتون مزیت بیولوژیکی داره دلیل بر محروم شدن او نمی‌شه! بعضی از نژاد‌های انسان، به خصوص مردمان غرب آفریقا، مزیت بیولوژیکی در بعضی ورزش‌ها دارند! آیا گام بعدی محروم کردن آدم‌ها بر اساس نژاد‌شون است؟ فرم بدن یک شناگر معروف به اسم مایکل فلپس می‌تونه به عنوان مزیت بیولوژیکی این فرد برای شنا در نظر گرفته بشه. آیا باید این فرد رو از رقابت‌ها محروم کنند؟ اولا که لازم نیست همه ما در مورد هر موضوعی نظر بدیم، اما اگر بنا بر نوشتن داریم، قبلش کمی تحقیق و مطالعه کنیم! بعدش هم اگر دیدیم اشتباه کردیم، با یک عذرخواهی نظر قبلی رو اصلاح کنیم. اصرار بر اشتباه، پیروزی نیست؛ نادانی و شکست است.

کتایون کشاورزی، ناشر و جامعه‌شناس در یک پست اینستاگرام یادآور شد که حقوق زنان، فقط در حضور یا عدم حضور افراد ترنس در ورزش خلاصه نمی‌شود، بلکه نمادهای دیگری هم دارد، مثل منع حضور تماشاگران زن در بیش از چهار دهه مسابقات ورزشی ایران:

زیبا نیست؟ مردانی که هیییچ، عملا هیچ کنش یا واکنشی در مورد مسئله‌ی ورزش زنان و به استادیوم رفتن آنها انجام نداده‌اند و این همه سال به قول دوستی «دراز دراز» بدون زنان رفته‌اند استادیوم و فوتبال دیده‌اند، الان نگرانند که زن ترنسی حق زنان ورزشکار دیگر را بخورد. عامو شما خیلی نگران زنانی دو تا تظاهرات علیه حجاب اجباری ترتیب می‌دادی، یا اصلاً بصورت خاص حالا که در مورد ورزش مثل غار دهانت رو باز می‌کنی، استادیوم رفتن رو بایکوت می‌کردی. دمب خروست سه متره آخه!

https://www.instagram.com/p/CbhWyPHt5Gr/?hl=en

چه چیزی جلوی چشم همدیگر قرار می‌دهیم؟

نیما نیا، هنرمند و کنشگر کوییر در ایکس/توییتر سابق در معرفی ایمان خلیف نوشت:

ایمان خلیف برای من یک زن پرشور و مبارز است. زنی که برای خواسته‌هایش از موانع متعددی عبور کرده و به عنوان یک زن عرب الجزایری، به معیارهایی که مردسالاری برای زن بودن تعریف می‌کند، تن نداده است. ای کاش جهان ما پر شود از زنانی همچون ایمان خلیف که تسلیم دنیای مردانه نمی‌شوند.

دنیای مردانه مبتنی بر مذهب، سنت و نظریه‌های افراطی – که در قسمت بعدی این سلسه گزارش‌ها بیشتر در مورد آن خواهیم نوشت – ایمان خلیف را «یک اشتباه» معرفی می‌کند؛ «اشتباهی که باید تصحیح شود»، هرچند مدارکی که خودشان به آن اتکا می‌کنند، صحبت‌شان را رد می‌کند. در مقابل، استیفن فان دِ وِلدِه تنها با هو شدن برخی از تماشاگران مسابقه‌های المپیک روبروست، هرچند در گزارش رقابت‌هایش، بایستی یادآور شد که او یک آزارگر جنسی کودکان است.

این دو چهره بارز موضوع جنس و جنسیت، همچنین آزار جنسی، در المپیک امسال فرانسه هستند. با وجود این، صرف اینکه استیفن فان دِ وِلدِه یک مرد است، دلیل بر این نمی‌شود که تمامی مردها آزارگر جنسی یا تمامی مردها متجاوز جنسی باشند. همان‌طور که ایمان خلیف اگر شبیه به زن موردنظر بخشی از جامعه نیست، دلیل بر این نمی‌شود که زن نباشد. هر انسانی، مسئول انتخاب‌هایش است، نه اینکه چه برچسبی بر او زده‌اند.

درنهایت، چاره بر تکیه بر تفکر انتقادی (critical thinking) است در مواجه با آن‌چیزی است که جلوی چشمان همدیگر قرار می‌دهیم. تفکر بر اینکه واقعیت مشترک ما چیست، چه در یک موضوع می‌دانیم، چه می‌توانیم یاد بگیریم، و درنهایت، به چه شکلی می‌توانیم جامعه مشترک را ببینیم و تحلیل کنیم.

Ad placeholder

چگونه تفکر انتقادی خود را بهبود ببخشیم؟

راه‌های گوناگونی برای بهبود و ارتقاع تفکر انتقادی وجود دارد. نخستین گام برای یک مخاطب فارسی‌زبان، گذر از سانسوری است که از کودکی به‌شکل‌های مختلف بر ما تحمیل شده است. به‌عنوان مثال، در مدرسه به ما بیشتر آموخته‌اند تا گوش کن به‌جای اینکه یاد بدهند فکر کن و سوال بپرس. در این شیوه تدریس، پیروی مهم‌تر از استقلال فردی است.

در مثال ایمان خلیف، نخستین سوال یک ذهن متفکر انتقادی این است که موضوع را شناسایی کند: از چه صحبت می‌شود؟ چه رخ داده؟ چه ادعاهایی در این مورد شده؟ مشکل چیست و راه‌حل این مشکل چیست؟

سپس نوبت مرحله جمع‌آوری داده و اطلاعات می‌رسد. چه در مورد ایمان خلیف می‌دانیم؟ چقدر از آن را صحت‌سنجی کرده‌ایم یا کرده‌اند؟ آیا آنچه امثال سام رجبی می‌گویند، بر پایه واقعیت است؟ مدرک‌شان کو؟

پس از این، نوبت تحلیل داده می‌رسد. از آنچه فهمیده‌ایم و جمع‌آوری کرده‌ایم، به چه نتایجی دست پیدا می‌کنیم؟

خب، در کنار تحلیل خودم، چشم‌اندازها و تحلیل‌های دیگر چه می‌تواند باشد؟ در اینجا مهم است که ذهن آدمی پذیرای نظرهای تازه باشد تا بتواند به نتایجی منطقی دست یابد.

گام بعدی، گفت‌وگو با بخش‌های دیگر جامعه است که به این موضوع علاقه دارند. آنها مشکل و موضوع را در چه دیده‌اند و به چه پاسخی رسیده‌اند؟

درنهایت، آخرین گام آموختن از این فرآیند است و تکرار آن در سوژه‌های دیگر.

آیا فکر می‌کنید جی کی رولینگ، ایلان ماسک یا سام رجبی برای نوشتن نظرشان در شبکه‌های اجتماعی کدام گام‌ها از فرآیند تفکر منتقد را برداشته‌اند؟ آیا پس از این اظهارنظرها، می‌توانید به صحبت آنان در دیگر زمینه‌ها اعتماد کنید؟ نظر خودتان در اینجا در مقابل دیگر نظرها چه می‌گفت؟ چه مزایا و چه معایبی داشت؟

ادامه دارد…