هفدهم مرداد در تقویم رسمی ایران به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاری شده است. ثبت این تاریخ به عنوان روز خبرنگار در حالی صورت گرفت که انبوهی از خبرنگاران در زندان‌های جمهوری اسلامی ایران گرفتار بودند.

مبنای این نامگذاری‌، کشته شدن محمود صارمی، مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) در ۱۷ مرداد ۱۳۷۷ به همراه هشت دیپلمات ایرانی در مزارشریف افغانستان است. در سال‌های اخیر و تا پیش از مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۴۰۲ در راستای درج این روز در تقویم رسمی کشور، مقام‌های جمهوری اسلامی به گرامیداشت این مناسبت تحت عنوان روز خبرنگار می‌پرداختند.

جمهوری اسلامی:‌ حذف و سرکوب خبرنگاران

صحبت از روز خبرنگار زیر چتر جمهوری اسلامی کنایه‌آمیز است؛ سیاست‌ نظام حاکم در طول تاریخ حیاتش در راستای توقف گردش آزاد اطلاعات و تعلیق آزادی مطبوعات بوده است که از جمله می‌توان به تلاش بی‌وقفه آن در جهت اعمال فیلترینگ بر فضای آنلاین رسانه‌ای و تحقق رویای اینترنت ملی اشاره کرد. 

آنچه بیش از هر چیز شاهد آن بوده‌ایم، اعمال انواع و اقسام سرکوب‌هایی بوده که خبرنگاران در ایران با آن مواجه بوده‌اند، به ویژه آن دسته از خبرنگارانی که در بازتاب فضای سیاسی اجتماعی داخل کشور یا پوشش اخبار اعتراض‌ها مخالفت‌های سیاسی و در کل هر آنچه که در زمره تمجید و یا تایید نظام حاکم به شمار نمی‌رود، بیشترین سهم را داشته‌اند. 

از حمله به «آیندگان» و توقیف آن تا لغو امتیاز «آدینه»، تاریخ جمهوری اسلامی تاریخ حذف مطبوعات آزاد و منتقد بوده است. وهله‌ای مثال زدنی از مرئی شدن خشونت حکومت علیه مطبوعات، سرکوب فضای پر شور رسانه‌ای پس از دوم خرداد ۷۶ بود؛ روزهایی را به یاد آورید که روزنامه‌ها یکی پس از دیگری تعطیل ‌شدند.

روزنامه سلام اولین روزنامه‌ی «خودی‌»‌ای بود که در ۱۵ تیر ۱۳۷۸ به طور رسمی در جمهوری اسلامی تعطیل شد. تعطیلی این روزنامه‌ پرخواننده‌ موجی از اعتراضات را برانگیخت، دانشگاه تهران شلوغ شد و دامنه این اعتراضات به خیابان کشیده شد و در نهایت واقعه تلخ كوی دانشگاه رقم خورد.

از حمله به «آیندگان» و توقیف آن تا لغو امتیاز «آدینه»، تاریخ جمهوری اسلامی تاریخ حذف مطبوعات آزاد و منتقد بوده است. وهله‌ای مثال زدنی از مرئی شدن خشونت حکومت علیه مطبوعات، سرکوب فضای پر شور رسانه‌ای پس از دوم خرداد ۷۶ بود.

از آن سال‌ها تا امروز، جمهوری اسلامی به طور فزاینده‌ای ساز و کارهای به شدت خصمانه‌ای را در راستای  محدود‌تر کردن دامنه آزادی مطبوعات پیش گرفته است که شاید پررنگ‌ترین آنها سیاست حذف فردی خبرنگاران بوده است: از تهدید و آزارهای روانی و تنگ کردن عرصه به برخی از خبرنگاران و خانه‌نشین کردنشان گرفته تا احضارهای پی در پی و زندانی کردن آنان پشت میله‌ها. 

ابراهیم زال‌زاده، روزنامه‌نگار و ناشر ایرانی بود که در جریان قتل‌های زنجیره‌ای در اسفند ۱۳۷۵ کشته شد؛ و او تنها قربانی مطبوعاتی نظام جمهوری اسلامی نیست.

Ad placeholder

از ۱۷ مرداد تا ۱۷ مرداد

سال گذشته، انتشار تصویری از چهره الهه محمدی و نیلوفر حامدی، دو تن از خبرنگاران محبوس در زندان حکومت بر صفحه اول روزنامه هم‌میهن در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۲، که به مناسبت روز خبرنگار و ذیل عنوان «خبرنگاران تنهاتر از همیشه» بر روی پیشخوان کیوسک‌های مطبوعاتی قرار گرفت، طنز تلخ نامگذاری و درج چنین عنوانی در تقویم رسمی جمهوری اسلامی را بیش از هر چیز بر ملا ساخت. 

در واکنشی دیگر در همان روز اکبر منتجبی، رییس هیات‌ مدیره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران تهران با اشاره به بازداشت بیش از ۱۰۰ خبرنگار تنها در فاصله یک سال، از تداوم دوران سیاه روزنامه‌نگاری و یک‌دست‌سازی سیستمی می‌گوید که بیشترین فشار و تمرکزش روی بازداشت، حذف و طرد روزنامه‌نگاران است. او  ضمن اشاره به استفاده از مکانیسم نخ‌نمای بازداشت چند روزنامه‌نگار در راستای ارعاب و رساندن پیام ترس به جامعه، تاکید می‌‌کند که کنترل وضعیت از دست حکومت خارج شده و دیگر اوضاع قابل کنترل نیست.

تیتر صفحه اول روزنامهٔ هم‌میهن در ایران – ١٧ مردادماه ۱۴۰۲

روزنامه شرق نیز در همان تاریخ تیتر «اندوه آفتاب هفدهم» را برگزید تا از الهه محمدی و نیلوفر حامدی که در آن تاریخ وارد یازدهمین ماه بازداشت موقت خود شده‌ بودند بنویسد و به فهرستی از اسامی روزنامه‌نگاران بازداشتی اشاره کند.

بازداشت نیلوفر حامدی و الهه محمدی در ابتدا یکی به دلیل پوشش خبری و انتشار عکس و گزارش از محل بستری ژینا امینی در بیمارستان کسری واقع در تهران، و دیگری به دلیل تهیه گزارشی از خاکسپاری ژینا در گورستان آیچی سقز صورت گرفت، اما در ادامه این دو خبرنگار با اتهام‌های بی‌اساس دیگری نیز از سمت حکومت روبرو شدند. 

نیلوفر حامدی و الهه محمدی به عنوان دو خبرنگار دغدغه‌مند نسبت به مسائل زنان و دیگر گروه‌های تحت ستم، در گزارش‌هایشان به موضوعاتی همچون زن‌کشی، حقوق باروری زنان و سقط جنین، آزارهای جنسی و همچنین آشکار ساختن مصائب زنان در محیط کار می‌پرداختند؛ مصائبی که در نسبت با روابط قدرت زمینه‌‌ساز بروز انواع آزار و خشونت می‌شوند.

این دو خبرنگار که پیش‌تر در گزارش‌هایشان به وضوح هزینه‌های تحمیلی بر زنان و به ویژه زنان روزنامه‌نگاری را نمایان ساخته بودند که قوانین حاکم بر اجتماع و ساختار و روابط قدرت را به چالش کشیده بودند، حالا خود با حضور در برابر سیستم پلیسی و قضائی سرکوب جمهوری اسلامی، نمایانگر لایه‌های دیگری از خشونت حاکم بر فضای اجتماع شدند و در مقابل سنگین‌ترین اتهام‌ها به دفاع از خود و حرفه‌شان پرداختند و شجاعانه اعلام کردند که به عملکرد خود افتخار می‌کنند.  

در کنار الهه و نیلوفر نام‌های بیشماری را می‌شناسیم که هر یک به تنهایی نامشان، نامگذاری این روز را توسط حکومتی که بنیانش برپایه خفقان بنا گردیده است بی‌اعتبار می‌کند؛ نام‌هایی که برگی از تقویم منسوخ جمهوری اسلامی را جدا کرده و برگی بر تقویم جنبش می‌افزایند و بار دیگر نشان می‌دهند که ما همواره با دو تقویم مواجه‌ایم: یکی تقویم رسمی و دیگری تقویم مردم.

آنچه امروز فضای مطبوعات را به مراتب تنگ‌تر از گذشته ساخته و ریشه فزونی سرکوب و فشار بر خبرنگاران است، بدون شک درماندگی و ضعف حکومت در برابر وضعیت ملتهب سیاسی اجتماعی‌ جامعه و وحشت از انعکاس وضع موجود به ویژه پس از قیام ژینا است. شاهدیم که دستگاه سرکوب با تمام قوا در برابر هر صدای مخالفی می‌ایستد، حال این صدا صدای آواز یک زن خواننده خیابانی و مستقل همچون زارا اسماعیلی باشد و یا انعکاسی وسیع از صدای خواست و اراده‌ای جمعی که مسیر تحقق خود را می‌پیماید وهمچون مبارزه هر روزه زنان* در خیابان‌ها سر باز ایستادن ندارد.

بی‌تردید در کنار الهه و نیلوفر نام‌های بیشماری را می‌شناسیم که هر یک به تنهایی نامشان، نامگذاری این روز را توسط حکومتی که بنیانش برپایه خفقان بنا گردیده است، بی‌اعتبار می‌کند؛ نام‌هایی که برگی از تقویم منسوخ جمهوری اسلامی را جدا کرده و برگی بر تقویم جنبش می‌افزایند و بار دیگر نشان می‌دهند که ما همواره با دو تقویم مواجه‌ایم: یکی تقویم رسمی حاکمان که بناست به ساختار تاریخی-هویتی طبقه حاکم شکل دهد و بر طبق این تاریخ فرادست، کلیتی توپر و تعمیم‌پذیر بسازد و دیگری تقویم مطرودان است که نشان‌دهنده تاریخ مبارزه فرودستان است، با تمام اوج و فرودها وعقب‌نشینی‌ها و پیش‌روی‌هایش.

«تقویم رسمی» همواره در تلاش است تا «تقویم مردم» را سرکوب، حذف، ادغام و یا انکار کند؛ و در سوی مقابل، محذوفان‌اند که گاه در پی تسخیر تقویم رسمی و روزهای آن هستند تا معنایی دوباره بسازند و آن را از درون دگرگون کنند و گاه دست در کار ساخت روزها و نشانه‌ها و تاریخی نوین‌ می‌شوند. 

در این بستر است که نقش الهه محمدی‌ها و نیلوفر حامدی‌ها تاریخی می‌شد؛ چرا که آن‌ها در تلاش‌اند تا حقیقت‌های مدفون وضعیت را ثبت کنند و دست‌کم در مورد اخیر دیدیم که چگونه روایت یک حقیقت در زمان و مکانی حادث چنان جرقه‌ای شد که از آن حریقی برخواست و «مردم» را دگربار «سیاسی» کرد.

روز حکومتی «خبرنگار» فرصتی است تا دوباره این دوپاره شدن تقویم در پی مبارزات مردمی را یادآور شد و به یاد راویان آن بود.

Ad placeholder