«در زندان» به معرفی زندانیان از خلال آثار، ترجمه‌ها و نامه‌هایشان می‌پردازیم؛ همراه اندیشه‌ی آن‌ها می‌شویم و به‌ این‌ طریق، آن‌ها که پشت دیوارها محبوس‌اند را بیش‌تر می‌شناسیم.

ویدا ربانی روزنامه‌نگار است و از مهرماه ۱۴۰۱، در موج بازداشت روزنامه‌نگاران پس از شروع اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، حکمی سه ساله را می‌گذراند.

او بار اول در دی‌ماه ۱۳۹۸ و برای یک روز بازداشت شد. بهانه بازداشت او گزارشش از تجمع اعتراضی علیه سقوط هواپیمای اوکراینی بود.

این روزنامه‌نگار و دانشجوی علوم سیاسی، بار دیگر در آذرماه ۱۳۹۹ و برای یک ماه بازداشت شد. در طی مدت بازداشت، درباره علت دستگیری او اطلاع‌رسانی انجام نشد و او از دسترسی به وکیل هم محروم ماند. آنتونی بلانگر، دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بیانیه‌ای که توسط این نهاد منتشر شد، بازداشت و محرومیت ویدا ربانی از وکیل را نمونه‌ای از «آزار و اذیت سیستماتیک کارکنان رسانه‌ها از سوی رژیم ایران» توصیف کرد و خواستار آزادی فوری این روزنامه‌نگار شد. نهایتاً او در دی‌ماه همان سال به قید وثیقه آزاد شد.

ویدا ربانی پس از آزادی از جمله فعالان سیاسی و مدنی بود که علیه شکنجه سلول انفرادی در خردادماه ۱۴۰۰ در یکی از دفاتر قضایی تهران حاضر شدند و علیه آمران و عاملان آزار سلول انفرادی اعلام شکایت کردند:

اخذ اعتراف و اقرار تحت شکنجه روحی و روانی حاصل از سلول انفرادی، موجب صدور احکام سنگین زندان و حتی اعدام از سوی دادگاه‌ها شده و تحمل حبس انفرادی، بسیاری از متهمان را به بیماری‌های جسمی و روحی دچار کرده است.

از بیانیه‌ی «سلول انفرادی شکنجه است، باید متوقف شود»

حمایت از مقاومت افغانستان

ویدا ربانی از جمله فعالانی بود که شهریور ۱۴۰۰ در تجمع اعتراضی روبه‌روی سفارت پاکستان، از مقاومت در پنجشیر حمایت کردند و معترض سکوت جهانی در قبال جنایت‌های طالبان شدند. «زنده‌باد افغانستان»، «طالب جنایت می‌کند، دنیا حمایت می‌کند»، «از کابل تا تهران، ای مادران ای زنان، اتحاد اتحاد»، «مرگ بر امارت اسلامی» و «زنده‌باد جبهه مقاومت» از جمله شعارها و پلاکاردهای این تجمع اعتراضی بود. ویدا ربانی به همراه نرگس محمدی، پوران ناظمی و احمدرضا حائری از جمله بازداشت‌شدگان این تجمع بودند که یک روز بعد آزاد شدند.

تهران – شهریورماه ۱۴۰۰

توجه به کودکان بی‌شناسنامه مناطق محروم چابهار

بخشی از گزارش ویدا ربانی درباره وضعیت بهداشتی و درمانی در چابهار و کودکان بدون شناسنامه:

از آنها درباره این‌که چرا تاکنون شناسنامه نگرفته‌اند، پرسیدیم. در جواب ما گفتند: «اقدام کردیم، به ما گفتند تابه‌حال کجا بوده‌اید، ما گفتیم ما همین‌جا بودیم، شما ما را ندیدید.»
کودکان بسیاری هستند که دیده نشده‌اند. خانواده‌هایی مانند خانواده زینب، کودکان کار و خیابان و کودکانی که از مادر ایرانی و پدر خارجی متولد می‌شوند. این کودکان کم نیستند و بسیاری از آنها اساساً شناسایی نشده‌اند. به گزارش وزارت کار تنها از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی ٥٠٠‌ هزار فرزند متولد شده است که بیش از ٢٥٠ ‌هزار نفر آن ها زیر ١٨‌سال و فاقد شناسنامه هستند.

Ad placeholder

توجه به زندانیان محیط‌زیست از زندان اوین

ویدا ربانی از جمله فعالان مدنی و زنان زندانی در زندان اوین بود که در مورد زندانیان محیط‌زیست اطلاع‌رسانی کردند:

ما فارغ از تفاوت در آراء سیاسی و عقیدتی بر روی موازین حقوق بشر وحدت نظر داشته و معتقدیم آزادی فعالان محیط زیست ضروری است. […] فعالان محیط زیست که عاشقانه و دلسوزانه برای حفظ محیط زیست کشورمان در دورافتاده‌ترین نقاط کشور خدمت کرده و دل در گرو سرزمینمان دارند. در حالی‌که همه‌ی ناظران بر ساختگی‌بودن پرونده اذعان داشته‌اند، اما موارد بی‌شمار نقض حقوق بشر در این پرونده پایان نمی‌پذیرد.

زندان اوین – ۱۴۰۰

روز جهانی زنان* در هواخوری زندان اوین

ویدا ربانی همچنین از جمله زنان زندانیان بود که روز جهانی زنان* را در هواخوری زندان اوین گرامی داشتند:

در این روز من می‌خواهم از تجربه منحصر به فرد زندگی با دختران بازداشتی زندان قرچک بگویم. دختران بسیار شجاع‌تر و در عین حال آسیب‌دیده‌تر از آن‌ها که چهره‌های آشنا و دسترسی به رسانه دارند. دخترانی که در حیاط دلگیر و مملو از جمعیت قرچک سرود زن و شعار «زن، زندگی، آزادی» سر می‌دادند. با شجاعت در برابر مسئولان از آسیب‌ها و تعرض‌هایی که به آن‌ها شده‌بود حرف می‌زدند و اعتراض می‌کردند. این زنان آینده خیزش‌های پیاپی در ایران را برای من امیدبخش کرده‌اند. این روز را به همه زنان آزادی‌خواه ایران و به ویژه خواهران شجاع و فداکارم در زندان زنان قرچک تبریک می‌گویم.

سخنان ویدا ربانی در هواخوری زندان اوین – اسفندماه ۱۴۰۱

توجه به محیط‌زیست و تغییرات اقلیمی

ویدا ربانی همچنین از جمله زندانیانی بود که با انتشار نامه‌ای دغدغه‌ جدی خود نسبت به مسئله تغییرات اقلیمی و حقوق نسل‌های آینده برای زندگی در جهانی امن و سالم را بیان کردند:

ما زنان زندانی سیاسی و عقیدتی زندان اوین و فعالان اجتماعی، محیط‌زیستی و سیاسی عرصه‌های مختلف و مادران و مادربزرگ‌های نسل بعد نسبت به آینده کشور و فرزندانمان قویاً ابراز نگرانی می‌کنیم. ما به رغم تنگناها و مشکلات نفس‌گیر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … که بر زندگی همه ما سایه افکنده، خواستار عزم راسخ ملی جهت دست‌یابی به اهداف موافقت‌نامه پاریس و تعهدات حدی و اقدامات مقتضی هستیم. ما از همه هم‌وطنان عزیزمان می‌خواهیم که با درک عمیق‌تری از اضطرار وضع موجود به مسئله حیاتی تغییرات اقلیمی توجه و آن را بخش مهمی از مطالبات خود نظر بگیرند.

نامه‌ای جمعی از زندان اوین – فروردین‌ماه ۱۴۰۲

Ad placeholder

اعتراض علیه اعدام

ویدا ربانی همچنین از جمله زندانیانی بود که در واکنش به اجرای گسترده احکام اعدام در زندان‌های مختلف ایران در حیاط بند زنان دست به تجمعی اعتراضی زدند. یک روز پس از اعدام «مجید کاظمی»، «سعید یعقوبی» و «صالح میرهاشمی» در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ زنان زندانی در زندان اوین تجمع اعتراضی در هواخوری زندان برگزار کردند:

گفتنی‌ها با حکومت را سال‌ها پیش گفته‌ایم. آنها هم پاسخ داده‌اند. پاسخشان به نان، به آزادی، به زن، به مرد، به زندگی و به هر فضیلتی که فریاد زده‌ایم گلوله و سرکوب بوده است. گلوله برای هر عضوی از تن هر شهروندی که جنبشی دارد. پاسخ هر اعتراض خونی است که جاری می‌شود در خیابان، دلمه می‌بندد در رگ‌های اعدامی‌ها و چشم‌هایی که از بافت‌های متلاشی شده تخلیه می‌شوند. […] با جلاد چه حرفی برای گفتن می‌توان داشت؟ شرم دارم که این مردم رنجور و مصیبت دیده را خطاب قرار دهم. مردمی که از هیچ ایثار و شجاعتی برای برچیدن این ظلم دریغ نکرده‌اند. […] ثانیه به ثانیه تداوم این حکومت جنایت علیه بشریت است. بیش از ۴۰ سال با جمهوری اسلامی از در مدارا و محکوم کردن‌ها و ابراز تاسف‌ها در آمده‌اند، این کافی نبوده و نیست. مردم ایران مدت‌هاست که از جمهوری اسلامی عبور کرده‌اند، این جهان است که باید مسیر دیگری را با جمهوری اسلامی در پیش بگیرد.

سخنان ویدا ربانی در اعتراض به احکام اعدام – اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲، هواخوری زندان اوین

پیام آمران و حاکمان حکم توماج دقیق به ما رسیده! زنهار که سزای سکوت امروز ما، حکم فردای تک‌ تک ماست که هر صدایی را خفه خواهند کرد. غافل از آنکه پایان این تباهی مطلقه با قدرت بی انتهای مقاومت مردم در همین خیابان‌های اشغال شده‌ خواهد بود.

بیانیه ۱۴ زندانی سیاسی در اعتراض به صدور حکم اعدام برای توماج صالحی اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳

شریفه محمدی فعال کارگری پس از هفت ماه بازداشت موقت تحمل شکنجه و بازجویی در بازداشتگاههای شهرهای مختلف در سناریویی نخ نما و با اتهاماتی بی پایه و اساس به اعدام محکوم شد. این نه فقط حكم اعدام شریفه بلکه حکم اعدام همه‌ی «ما» فعالین کارگری سیاسی مدنی حقوق بشری و فعالان حوزه‌ی زنان است. ما این حکم را خطری بالقوه میبینیم و پیش درآمدی برای صدور احکام سنگین بعدى آنچه بیش از پیش در این حکم مرگ دیده میشود، سیاست سرکوبی است که به واسطه‌ی آن می‌خواهند صدای اعتراض و مطالبه‌گری که با خیزش انقلابی ۱۴۰۱ به سطح قابل تأملی ارتقا یافته بود را خفه کرده و زنان را که با صدایی بلندتر از پیش به عرصه‌ی «حق» خواهی گام گذاشته اند مرعوب و وادار به عقب‌نشینی کنند. ما جمعی از زندانیان بند زنان زندان اوین صدای کمپین دفاع از شریفه محمدی که از همه‌ی وجدان‌های بیدار خواسته بود برای آزادی شریفه اقدام کنند را شنیده ایم ما در کنار شریفه و تمام کسانی که خطر حکم مرگ تهدید شان میکند ایستاده ایم و خواهان توقف حکم اعدام هستیم.

نامه جمعی ۱۶ تن از زندانیان – تیرماه ۱۴۰۳

گزارشی از شکنجه در زندان

این روزنامه‌نگار زندانی، در واکنش به خبر خبرگزاری قوه‌ی قضائیه مبنی بر «سابقه‌ی استفاده از دارو‌های اعصاب و روان»، در نامه‌ای از زندان نوشت بیماری‌های اعصاب‌ او و بسیاری از زندانیان دیگر «حاصل بازداشت‌ها و شکنجه‌های شماست»:

من شنیدم که در زندان قرچک گفته بودند به زندانیان بند ۸ (بازداشتی‌های زن، زندگی، آزادی) هر اندازه که خواستند مسکن و آرام‌بخش بدهید. پوکساید، کلونازپام، ترانکوپین و…مثل نقل و نبات توزیع می‌شد. من اول نمیتوانستم باور کنم که هر چند تا که تقاضا کنی می‌دهند. به چرخ‌دستی داروهای اعصاب می‌گفتند، کالسکه شادی! […] اینکه این دخترها چه حال و روزی دارند و می‌تواند به چه فجایعی بیانجامد که به خودکشی و خودزنی هم کشیده شد، اصلا موضوعیتی نداشت… من چهره زیبای یلدا آقافضلی را هرگز از یاد نبردم و آن بهت و شیون دخترهای بند ۸ بعد از مرگ او و خودکشی نافرجام یکی دیگر از بازداشتی‌ها… یلدا را شما کشتید، یلدا اگر بازداشت نشده بود امروز زنده بود، اما برای شما اهمیتی دارد؟ […] شما که گفتید سابقه بیماری اعصاب و روان دارد این را هم می گفتید که این سابقه از اسفند ۹۸ بعد از آن آبان خونین و تهدیدهای اطلاعات سپاه، بعد از سقوط هواپیما و تجمع امیرکبیر و بازداشت وزارت اطلاعات شروع شده است طی چهار سال چهار بار مرا در خانه‌ام بازداشت کرده اید طوری که هر زنگ خانه مرا از جا می‌پراند. بارها احضار کرده و بارها در خانه مرا از جا کنده‌اید و بارها تلفنی تهدید کرده‌اید، در انفرادی نگه داشته‌اید، در بازداشتگاه بدون هیچ بازجویی ده‌ها روز به حال خود رها کرده‌اید، چون می‌دانید بازداشت انفرادی بلاتکلیفی بی خبری و… چه شکنجه آسیب‌زننده و در عین حال نامرئی است. بازداشتگاه برای شما روشی برای تحت فشار گذاشتن و شکنجه متهم است نه زمانی برای انجام تحقیقات. من را ۴۰ روز در بازداشتگاه ۲۰۹ نگه داشتید در حالی که مجموعاً سه ساعت هم بازجویی نشدم و تا اعتصاب غذا نکردم حاضر به انتقال به بند عمومی نشدید. من شرمی ندارم که بگویم روان من آسیب دیده و داروهای اضطراب و افسردگی مصرف می کنم این شرم آور نیست آن دم و دستگاهی که برنامه‌ریزی شده تا این آسیب‌ها را به روان مخالفانش وارد کند باید شرم کند که نمی‌کند.

نامه ویدا ربانی از زندان اوین – خردادماه ۱۴۰۲

Ad placeholder

سالگرد قیام ژینا

ویدا ربانی از جمله زندانیان زن بود که در سالگرد قیام ژینا در هواخوری زندان اوین دست به تحصن زدند:

یک سال از کشته شدن دختر ایران زمین، ژینا (مهسا) امینی به دست ماموران حکومت گذشت. بغض کشته‌ شدن و اعدام مظلومانه دختران و پسران سرزمینمان در خیابان‌ها و زندان‌ها، کور کردن معترضان، بازداشت، شکنجه و زندان به‌پا خاستگان، زخمی است بر جان و روانمان، اما شعله امید و انگیزه‌ای است برای تداوم مبارزه تا لحظه پیروزی‌مان. […] ما زنان زندانی سیاسی اوین در کنار همه آزادی‌خواهان و برابری‌طلبان جهان، در حمایت از مردم ایران و اعتراض به سیاست‌های خشونت‌آمیز، سرکوبگرانه و بی‌رحمانه حکومت دینی استبدادی از روز ۲۴ شهریور در حیاط بند زنان اوین تحصن خواهیم کرد و با مردم ایران هم صدا خواهیم بود.

شهریورماه ۱۴۰۲ – هواخوری زندان اوین

روز جهانی زنان* و نامه‌ای جمعی برای مرئی‌سازی آپارتاید جنسیتی

هشت مارس از اینرو فرصتی برای یادآوری و گرامیداشت مبارزات پیشین و آگاهی‌بخشی ودست‌یابی به راه‌حلی جمعی است. بعد از جنبش «زن، زندگی، آزادی» فضای هشت مارس رنگ و بوی دیگری به خود گرفته‌است و هر روز در جامعه به ویژه در میان نوجوانان و جوانان جاری است. […] مجموعه قوانین و اعمال ضدزن، چنان ابعاد پیدا و پنهان و چنان سرشت نظام‌مندی دارد که در تار و پود جامعه کنونی در هم تنیده شده است و در خاورمیانه به ویژه در ایران و افغانستان، در زیر سایه حاکمیت‌های به شدت سرکوبگر و ارتجاعی شکل ویژه‌ای به خود گرفته است. بخشی از توصیف و تبیین این وضعیت ویژه علیه زنان و دیگر اقلیت‌های جنسی و جنسیتی درگرو تشریح و تبیین مفهوم آپارتاید جنسیتی است. این مفهوم از نهادینه بودن سلطه گروهی بر گروه دیگر و همزمان اعمال تبعیض شدید و نظامند از سوی قانون و حاکمیت بر زنان و اقلیت‌های جنسی و جنسیتی سخن می‌گوید و کلیت رژیم‌های ارتجاعی حاکم بر آن‌ها را به تصویر می‌کشد. از این رو مرئی کردن آپارتاید جنسیتی می‌تواند در مسیر مبارزه علیه تبعیض و ستم راهگشا باشد. اما به این موضوع آگاهیم که تا دستیابی به آزادی، رهائی و برابری راه درازی در پیش است. با همبستگی، روشنگری، آگاهی و تشخیصِ هم‌سرنوشتی می‌توانیم به پیروزی در این نبرد تاریخی امیدوار باشیم.

نامه‌ای جمعی از زندانیان زندان اوین، اسفندماه ۱۴۰۲

اعتراض به لشکرکشی حکومت علیه زنان

ویدا ربانی همچنین در بیانیه‌ای جمعی به لشکرکشی حکومتی علیه زنان اعتراض کرد:

هم‌زمان با بالا گرفتن احتمال وقوع جنگ و در شرایطی که سوء مدیریت و فساد سیستماتیک حکومت، زندگی مردم را به سیاهچاله‌ی فلاکت، اضطراب، بلاتکلیفی و نابسامانی‌های مداوم تبدیل کرده و درحالی‌که جامعه‌ی ایرانی دادخواه جوانان معترض کشته‌شده است، حکومت کماکان بر طبل جنگ با مردم کوچه و خیابان می‌کوبد و به موازات تحمیل انزوا و محدودیت‌های همه‌جانبه، به هر بهانه، جامعه‌ی سرشار از بغض و خشم ایران را به تازیانه‌ی زخم و داغ تازه‌ای می‌بندد. این در حالی است که اظهارنظر فعالان درباره‌ی حجاب اجباری و روایتگری ظلم رفته بر زنان ایران با هزینه‌هایی چون احضار، بازداشت و انواع فشارها مواجه است. امضاکننده‌های این بیانیه، اقدامات غیرانسانی و غیرقانونی حکومت و مواجهه زن‌ستیزانه با دلاورانی که در خانه و خیابان مقابل فشار استبداد ایستاده‌اند را به‌شدت محکوم و تأکید می‌کنند که این بگیروببندها و لشکرکشی نیروهای تا بن دندان مسلح در مقابل گیسو و تن زنانی که علی‌رغم همه‌ی داغ و درفش‌ها کماکان میدان‌دار مبارزه برای احقاق حقوق خود هستند، گواه آشکاری است بر اینکه زنان و مردان ایرانی با چنین سرکوب‌هایی از تلاش برای رهایی جامعه از چنگال خودکامگی و بیدادگری کناره نخواهند گرفت و حکومت جمهوری اسلامی با ادامه‌ی رفتارهای خودسرانه، قیم‌مآبانه و صغیر و برده پنداشتن مردم، تنها روزبه‌روز بر احتضار، قهقرا و بن‌بست‌های سیاسی خود خواهد افزود.

بیانیه‌ای جمعی از زندان اوین، اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳

چه بسا مجموعه این فعالیت‌ها و موضع‌گیری‌های ویدا ربانی، خاموش نماندن او به‌رغم حبس در زندان اوین باشد که شعبه سی و ششم دادگاه تجدیدنظر استان تهران را واداشته درخواست آزادی مشروط او را به‌دلیل «لزوم حفظ نظم عمومی و به منظور اصلاح و تنبیه لازم این‌گونه از مجرمین» رد کند.

او اخیرا در نامه‌ای نوشته است:

همواره در فاصله بین بازداشت تا تحویل متهم به دستگاه قضایی شکافی است که می‌تواند با هر خشونتی پر شود. در این فاصله دیگر بشری دارای حقوق وجود ندارد، حقوقش به تعلیق در می‌آید و در برابر خشونتی که ساخته اقتدار قانونی است، بی دفاع شود. می‌خواهم از این فاصله بگویم از فاصله بین بازداشت تا تحویل به مرجع یا مرکزی قانونی که پر مخاطره ترین و بی پناه ترین لحظات بازداشتی ها است. در این بازه زمانی چه نظارتی وجود دارد؟ بازداشتی چه حقی دارد و اگر حقی از او گرفته شد چگونه باید آن را اثبات کند؟

زندان اوین، مردادماه ۱۴۰۳