مشعل بازیهای المپیک ۲۰۲۴ جمعهشب ۵ مرداد برابر ۲۶ ژوئیه سرانجام روشن شد تا سی و سومین المپیاد دوران مدرن به طور رسمی در فرانسه آغاز شود؛ مشعل تمام الکتریکی و «سبز» که چهرههای برجستهای در تاریخ ورزش در حمل آن مشارکت کردند، از جمله زینالدین زیدان، رافائل نادال، سرنا ویلیامز و شارل کوست، دوچرخهسوار سابق که در المپیک تابستانی ۱۹۴۸ لندن مدال طلا کسب کرد و امروز صدساله است.
مراسم افتتاحیه بازیها که در امتداد رود سن و در ابعاد یک شهر برگزار شد، از جهت وسعت صحنه و کثرت هنرمندان در آن در تاریخ المپیک بیسابقه بود: چهار ساعت نورپردازی، نمایش و موسیقی (از اپرای کارمل تا الکتروی دیوید گتا) در حال و هوایی بارانی و با حضور چهرههایی همچون لیدی گاگا و سلن دیون، خوانندهای که طی چهارسال گذشته روی صحنه نرفته بود.
حالا این مراسم به بحثهای داغی در مورد بازنمایی فرانسه و ارزشهای آن دامن زده است که البته سابقه آنها به مدتها قبل برمیگردد.
در یک کلام، جامعه محافظهکار، سفید و مسیحی فرانسه که هنجارش دگراجنسگرایی است (و به اصطلاح هترونرماتیو است) از آنچه در شب افتتاحیه بازیها گذشت بسیار برآشفته است و حضور و نقشآفرینی خوانندگان و هنرمندان رنگینپوست، درگکوئین، کوئیر و … را در تطابق با «ارزشهای سنتی» فرانسه نمیداند. در مقابل بسیاری از شهروندان فرانسوی با هشتگ «فرانسه من» در رسانههای اجتماعی از توجه به کثرت و چندگانگی فرهنگی در طراحی و سناریوپردازی مراسم افتتاحیه ابراز خوشنودی کردهاند. برخی از آنها کسانی هستند که به دلیل صرف بودجه هنگفت عمومی برای برگزاری بازیها، حصاربندی و امنیتی شدن شهر پاریس، المپیک ۲۰۲۴ را تحریم کردهاند.
برگزاری بازیها درست پس از انتخابات زودهنگام مجلس شورای ملی نیز که معرف شکاف گسترده جامعه فرانسه میان راست نژادپرست و چپ رادیکال بود، بر شدت بحثها افزوده است.
طبل جمهوری و ریتم آیا ناکامورا
وقتی در مارس ۲۰۲۴ خبر اجرای آیا ناکامورا، خواننده فرانسوی که در کشور مالی متولد شده، در افتتاحیه بازیهای المپیک تابستانی پاریس اعلام شد، سخنگویان راست افراطی در رسانهها ناراحتی و ناخرسندی خود را از این تصمیم نشان دادند. با این استدلال که او نمیتواند چهرهای معرف فرهنگ و ارزشهای فرانسه باشد. آیا ناکامورا، خیلی زود آماج آزار و اذیتهای سازمانیافته سایبری قرار گرفت و این البته در حالی است که تا همین روزهای اخیر او در صدر فهرست خوانندگان فرانسویای قرار داشت که آثارش بیرون از جامعه فرانسوی زبان گوش داده میشود.
اجرای آیا ناکامورا در شب افتتاحیه منتقدان بیگانههراس او را بیشتر عصبانی کرد وقتی که همنوازی و اجرای «گارد جمهوری» را با او را دیدند؛ اجرایی که همزمان تحسین گسترده تماشاگران را درون مرزهای فرانسه و فراسوی آن برانگیخته است.
از کاریکتور محمد بر جلد شارلی ابدو تا «پارودی» مسیح روی رودخانه سن
یکی از تابلوهای مجادله آمیز مراسم افتتاحیه مربوط به بازسازی دیوارنگاری «شام آخر مسیح» لئوناردو داوینچی روی یکی از پلهای رودخانه سن و با حضور اقلیتهای جنسی و جنسیتی بود. محافظهکاران مسیحی که غالباً پایگاه رای راست افراطی را تشکیل میدهند با هشتگ «کفرگویی» از این تابلو ابراز انزجار کردند.
یک کاربر در این خصوص در ایکس/توییتر نوشت: «یک مراسم افتتاحیه زیر پرچم ووکیسم و شیطانپرستی».
لائیسیته و جدایی دین و حکومت یکی از بنیادهای اصلی جمهوری فرانسه است. و از این بابت، برخی در پاسخ به این واکنش مسیحیان افراطی روی شبکههای اجتماعی نوشتهاند چرا وقتی مثلا هفتهنامه شارلی ابدو کاریکاتورهای محمد، پیامبر مسلمانان را روی جلد خود میآورد، نگران «کفرگویی» نبودید؟
در همین راستا، کاربر دیگری در ایکس/توییتر نوشت: بله در فرانسه «حق کفرگویی» وجود دارد: «فرانسه جمهوری اسلامی ایران نیست.»
مسئله در اینجا صرفاً وجود استانداردهای دوگانه نیست، بلکه تنش میان دو ایدهآل برای فرانسه است.
کدام فرانسه؟
فرانسه همانقدر که سرزمین انقلاب ۱۷۸۹، کشور کمون پاریس و مقاومت کمونیستها و جمهوریخواهان علیه فاشیسم در جنگ جهانی دوم بوده، [همانقدر هم] جغرافیای استعمار و بازگشت سلطنت (۱۸۱۴-۱۸۳۰) و قلمرو برقراری رژیم ویشی، همکار با آلمان نازی بوده است. و امروز این کشور میان دو میراث و دو رویا در تنش است. بخش عمدهای از واکنشها به مراسم افتتاحیه المپیک را عطف به این تنش و دوگانگی میتوان درک کرد.
ماریون مارشال پتن، از چهرههای راست افراطی اما از نمایش سر از تن جدا شده ماری آنتوانت در مراسم گشایش بازیها حسابی عصبانی شده است.
ماری آنتوانت آخرین ملکه فرانسه قبل از انقلاب ۱۷۸۹ بود که به خاطر ولخرجیهایش میان مردم بسیار بدنام بود و پس از انقلاب با گیوتین اعدام شد. در مراسم گشایش بازیهای المپیک، او در حالی به تصویر کشیده شد که با سر از گردن جدا شده، سرود معرفی انقلابی «Ah ! ça ira» را میخواند، سرودی که در آن آمده : «ما آریستوکراتها را به دار خواهیم کشید.»
یکی از تحلیلگران شبکه cnews که به خاطر حمایتش از ایدههای راست افراطی شناخته میشود، در نقد این صحنهپردازی تا آنجا پیش رفت که انقلاب فرانسه را با دولت اسلامی مقایسه کرد.
منتقدان این تابلوی خاص البته تنها محدود به جریانهای ضد انقلاب طرفدار راستافراطی نیستند. ژان لوک ملانشون، رهبر حزب رادیکال فرانسوی تسلیم ناپذیر هم اگرچه «روح شورشی» در نمایش را ستایش کرده است، گفته است که چرا به جای ماری آنتوانت، خود شوهرش لویی شانزدهم، پادشاه فرانسه در جریان انقلاب ۱۷۸۹، به تصویر کشیده نشده است؟ مشکل اصلی او، برخلاف منتقدان راست افراطی، نه میراث فرانسه سلطنتی و شکوه تاریخی آن، که نفس «مجازات اعدام» است. به گفته ملانشون، «مجازات مرگ و اعدام ماری آنتوانت مربوط به عصری از مجازات است که ما نمیخواهیم دوباره شاهد تحقق آن باشیم.»
از دیگر موضوعات مجادلهبرانگیز مراسم افتتاحیه، اتفاقی بود که در جریان عبور قایق ورزشکاران الجزایر رخ داد.
کاروان الجزاير با پرتاب گل درون رودخانه سن به کشتهشدگان الجزایری در این مکان ادای احترام کردند.
در ۱۷ اکتبر ۱۹۶۱، پلیس فرانسه به تظاهرات حدود سی هزار الجزایری حامی جبهه آزادیبخش میهنی و استقلال الجزایر حمله کرد، تعداد زیادی از آنها را کشت و به رودخانه سن پرتاب کرد.
این یادآوری میراث خونبار استعماری فرانسه توسط ورزشکاران الجزایری، نژادپرستان را بیش از پیش ناراحت کرده است و برخی از آنها این حرکت را «افتضاحی» دانستهاند که مسئولیتش به عهده برگزارکنندکان مسابقات است.
یکسو مدافعان تاریخ انقلابی فرانسه و در سوی دیگر مدافعان میراث استعماری آن. جدال گفتاری آنها موضوعهای متعددی را در برمیگیرد: از مفهوم تمدن و مذهب و میهن گرفته تا مقایسه اسلام و مسیحیت، از مسئله ووکیسم [wokeism به معنای آگاهی و «بیداری» نسبت به نابرابریهای اجتماعی] و کثرت فرهنگی تا تاریخ انقلابی و استعماری فرانسه؛ همه دعوا اما در نهایت به یک مفهوم برمیگردد: «برابری»، که از جمله شعارهای انقلاب فرانسه بود.
خشم نسبت به چگونگی برگزاری مراسم افتتاحیه المپیک از جانب آنهایی است که به هر قیمتی میخواهند برتریشان را نسبت به دیگران حفظ کنند. این شور نابرابری و برتری مردان نسبت به زنان، زنان سفیدپوست نسبت به زنان رنگینپوست و ترنسها، ساکنان بومی یک جغرافیا نسبت به مهاجران، اهل یک ملت نسبت به خارجیها و شهروندان به اصطلاح کشورهای مهد دموکراسی نسبت به باقیِ بشریت است.
سلیقه ی شما دوستان را نمیدانم، اما من که با آن صحنه ی ماری آنتوانت خیلی حال کردم و خندیدم، موسیقی هارد راک هم البته به صحنه پردازی کمک کرده بود. در این المپیک برام، بازیهای واترپولو، شنا و “ماری آنتوانت” خواننده ی بدون سر، بیاد ماندنی خواهد بود.
بدبخت شناگرانی که باید در سن شنا کنند.
Mamad / 28 July 2024